1- مفهوم و جايگاه جلوه هاي فولكور
2- كاستي هاي حمايت از جلوه هاي فولكور و مباني نظري آن
3- بررسي تطبيقي حمايت حقوقي از جلوه هاي فولكور
حقوق فولكلور از مباحث مربوط به جامعه شناسى حقوقى است كه بدنبال توسعه تكنولوژى و تسلط بشر امروزى به منابع انسانى و طبيعى مورد توجه واقع شد. اين رشته از جامعه شناسى حقوقى كه داراى انواع گوناگون و ابعاد گسترده فرهنگى و تجارى است به غارت كشورهاى توسعه يافته رفته و تعرض به انواع جلوه‌هاى آن از قبيل دانش سنتى،ادبيات عامه،هنرها و صنايع بومى و... دائمآ در حال گسترش است.
ادامه اين رويه باعث شد تا در ربع آخر قرن بيستم سازمان‌هاى بين‌المللى مثل وايپو و يونسكو از يك طرف و كشورهاى متمدن از طرف ديگر در صدد رفع خلاهاى قانونى باشند تا ضمن حمايت از جلوه‌هاى فولكلوريك ،كه از عوامل سازنده ميراث فرهنگى است،موجبات شناسايى،حفظ،احيا و توسعه اين جلوه‌ها را فراهم آورند.
از جمله اقدامات حمايتى بين‌المللى، پيش بينى مقررات نمونه 1982 وايپو ويونسكو بود كه در عين الگو بودن براى قانون گذاران كشورها، سيستم مستقل و ويژه‌اى (SUI GENERIS) را در شيوه حمايت بكار گرفته است.
بنابراين اهميت اين جلوه‌ها در جوامع و نقش سازنده فولكلور در زندگى اجتماعى از يك سو و ضرورت توصيف و تحليل فولكلور كه به طور مستمر مورد استثمار و بهره‌بردارى نامشروع كشورهاى توسعه يافته قرار مى‌گرفت از سوى ديگر، نگارنده را بر آن داشت تا به فكر تدوين رساله اى در اين باب باشد.
1.سؤال‌هاى اصلى تحقيق
تحقيق حاضر به دنبال پاسخ دادن به دو سؤال است. سؤال نخست در مفهوم فولكلور و جلوه‌هاى آن مى‌باشد و به عبارت بهتر بدنبال توصيف فولكلور و بيان انواع مختلف آن است. و سؤال دوم در ارتباط با چرايى حمايت و در عين حال شيوه‌هاى حمايتى موجود و شيوه‌هاى مطلوب حمايت مطرح شده است.
2.فرضيه‌هاى تحقيق
در پاسخ به سؤال نخست با پذيرش معناى وسيع فولكلور، آثار ناشى از فكر جمعى و عناصر ثابت سرزمينى و اكولوژيكى را به عنوان عناصر سازنده فولكلور دانسته و با ابتناى بر آن «جلوه‌هاى فولكلور» را اعم از فولكلور هنرى، ادبيات عامه، آداب و رسوم و اعتقادات ، دانش سنتى و عناصر و جلوه‌هاى ثابت سرزمينى بر شمرديم.
با تحليل ماهيت جلوه‌هاى فولكلور و بيان نظريه انتفاع، نظريه حق مخصوص و نظريه مالكيت، مورد اخير را راجح دانسته و اعتبار آنرا بناى خردمندان قلمداد كرديم. و در مبانى حمايت فرض جمع مبانى را اعم از فايده‌گرايى و غير فايده‌گرايى لحاظ كرده و نهايتآ «مالكيت جمعى» را نسبت به جلوه‌هاى فولكلور جزء فرضيه سؤال دوم دانستيم.
علت نقص مالكيت فكرى در حمايت از جلوه‌هاى فولكلور را اختلاف در مبنا و فلسفه حمايتى از آنها دانسته و شيوه مطلوب حمايتى را در دو قالب و راهكار حقوقى و فرهنگى و اجتماعى، كه پيش بينى آن بطور مستقل باشد، به عنوان فرضيه بيان كرديم.
3.روش كار
در اين تحقيق سعى بر آن بوده كه تا حد امكان به منابع دست اول مراجعه گردد. و همين موضوع كار بررسى و تحقيق را با مشكلات بيشترى روبرو مى‌ساخت، توضيح اينكه عليرغم توجه شايسته به جلوه‌هاى فولكلور توسط وايپو و يونسكو و اقدامات منطقه‌اى كشورهاى آفريقايى و همچنين توجه قانونگذاران كشورهاى متمدن و داراى ميراث غنى فرهنگى مثل كشورهاى هند، فيليپين و اندونزى ، متأسفانه در ايران نه تنها اين موضوع مورد غفلت قانونگذار واقع شده بلكه دكترين حقوق نيز بدان بى توجه بوده‌اند. با اين وجود، نگارنده جهت تدوين تحقيق حاضر سعى در جمع‌آورى، ترجمه و تأليف اقدامات و مقررات بين‌المللى و منطقه‌اى داشته است، هر چند كه به قوانين پراكنده داخلى تا حد امكان اشاره شده است. بنابراين ابزاركار ، كتابخانه‌اى بوده و شيوه نگارش ضمن توصيف و تحليل مباحث، جنبه تطبيقى داشته و لكن تطبيق از نوع محض بوده است ونه تطبيق تركيبى كه مطالب بخش سوم مويد اين مطلب مى‌باشد.