چه اندازه می‌پردازید تا به توانایی دستیابید که با داشتن چنین نیروی جادویی، دیگران را آن چنان به خود بربایید که از پرتو آن، دست به کاری زنند که همسو با خواست و نیاز شما باشد. یا دیگران را به پذیرش اندیشه‌ها و ایده‌هایتان به گونه ای بگمارید که آنان را متقاعد به انجام کاری ویژه نماید یا بخواهید که همسو با باورهایتان رفتار کنند.

چنانچه شما این کتاب را برای خواندن برگزیده اید، بی گمان، یکی از کسانی هستید که این دیدگاه را دارید که توانایی گفتگوی روان، شیوا، رسا و درخور؛ یکی از فاکتور‌های کلیدی پیروزی شما در هر جایی است که زندگی یا کار می‌کنید و گمان دارید که با این ابزار می‌توانید دیگران را شیفته و دلبسته ی اندیشه ی خود سازید. از سوی دیگر بر این باور هستید که برابرگفته ی لیلیان اِیکِلر:«هیچ دلیلی نیست که هر یک از ما نتوانیم گفتگو کننده ای خوب باشیم. گفتگو یک آمادگی و هوش همگانی، و یکی از پایه ای ترین فاکتورهای پیروزی یا شکست ما است .»

همه ی ما توانایی گفتگو کردن را داریم و چه بسا در این فن، مهارت بایسته را داشته باشیم اما انسان جستجو گر که در گام خود شکوفایی قرار گرفته است، درپی آن است که بهتر از پیش بوده و در پی دستیابی به نیازِ شناخت و خود شکوفایی هر چه بیشترخویشتن خویش، با بهره گیری از فن گفتن، خود را بشناساند و خود را باور بدارد تا پله‌های رشد وبالندگی را هر چه زود تر وآسانتر بپیماید و برای نشان دادن خود به مانند کس فرهیخته و آگاه و روا نمودن نیاز گرامیدن وخود شکوفایی (همانگونه که آبراهام مازلو به آن پرداخته است) فن گفتگو را بهتر از پیش بیاموزد و در کار بندد.

همه ی افراد پیروزمند می‌دانند که خوب سخن گفتن به ما یاری می‌رساند تا مورد ارج و گرامی داشت دیگران قرار بگیریم و از نگاه دیگران ارزشمندتر دیده شویم. در دادوستدها، پیروزانه گام برداریم و مورد توجه کسان تاثیر گذاری قرار گیریم که می‌توانند دریچه‌های مهمی برای زندگی مان باز کنند. چرا که همه می‌اندیشند، کسانی که خوب سخن گفته یا سخنرانی می‌کنند با استعدادتر و باهوش تر از دیگران هستند.

دستیابی به این مهم اگر خیلی آسان نباشد اما دستیافتنی است. با یادگیری و تمرین روش‌ها، پیشنهادها و مهارت‌هایی که در چند گفتار این کتاب به آن می‌پردازیم، می‌توانیم با بهبود و نیرو بخشی درگفتار و رفتارمان، ارتباط دوسویه ی نیرومندی با دیگران برقرار سازیم. بدین سان پایه‌های استوار اعتماد و اعتبار را ساخت نموده، آنگاه بر این پایه می‌توانیم پول بیشتری به دست آوریم، با شتاب بیشتری پلکان پیشرفت سازمانی را بپیماییم، یا در دادوستد‌های بازرگانی پیروزمندانه رفتار کنیم به گونه ای که فروش بیشتری داشته باشیم و همچنین در بر خورد با دیگران تاثیر گذارتر و متقاعد کننده تر آشکار گردیم. به این شرط که آنچه در پی می‌آید را به خوبی به اندیشه بسپاریم، و آنگاه کار را از خانواده ی خود آغاز کرده و روش‌های گفته شده را بر روی هرکس که می‌بینیم تمرین کنیم و درپی گسترش آن باشیم.

در سراسر این کتاب بارها از واژه ی گفتگو، گفتمان، سخن گفتن بهره خواهیم جست. این واژگان دربیشتر نوشتارِ پیش روی، معنای یکسانی داشته و منظور ما در این جا هرگونه گفتگوی دادوستدانه و مذاکره تجاری و بازرگانی می‌باشد. همه ی ما، به هر روی یک مذاکره کنند هستیم. گفتگو بخشی راستین از زندگی است؛ اما آنچه ما در پی یافتن آن هستیم، گفتگوی اصولی بر پایه ی فنون کاربردی گفتگو - در بخش بازرگانی- می‌باشد. یکی از پیش نیازهای گفتگوی اصولی وفنی این است که هر دوسو در آن احساس برنده بودن کنند و خشنود از امضای قرارداد و پایان کار دادوستد باشند. بنابراین اگر طرف گفتگوی ما همین اصول را بداند و به کار گیرد، کار دادوستد، نه تنها با مشکل روبه رو نخواهد بود بلکه کار آسانتر می‌گردد. اکنون اگر سوی دیگرگفتگوی ما، این کتاب را بخواند چه بهتر.

لاری کینگ می‌گوید: «با اینکه گفتگو کردن کار هر روزه ما است، موقعیت‌های زیادی پیش می‌آید که این کار می‌تواند برایمان دشوار باشد. راه پیروزی چه اجتماعی باشد یا حرفه ای، با گفتگو هموار می‌شود.»

پس، اگرچه سخن گفتن کار ساده و آسان انگاشته می‌شود، اما با اندکی اندیشیدن خواهیم دانست که از پیچیده ترین و پُر راز ترین کارهای انسانی است. این بخشش بزرگ خدادادی، از یک سو به چگونگی همکاری پیچیده و شگرفِ فاکتورهای دستگاه صوتی برای ساخت صداهای گوناگون گرفته تا گونه ی جاگذاری واژگان و چینش آنها از پیِ یکدیگر وابسته است و از سوی دیگر به کارسازی گفتار و جا انداختن اندیشه و احساس‌ها از راه هنروری زبان بدن وابسته است. بزرگیِ تاثیرگذاری زبانِ گفتاری، این عضو کوچک اما پُرکارِ بدن، به گونه ای است که نه تنها در ادبیات سرزمین کهن ما ایران؛ بلکه در قرآن باشکوه و بخشنده نیز برای سخن گفتن آیینی چند، شمرده شده که تاثیر سخن در گرو بهره گیری ازآنها است و از سویی نیز نشان از ارزش آن در زندگی آدمی دارد.

به راستی شعر(سروده و چکامه) نماینده ی هنر، فرهنگ، شناسه و شیفتگی مانای ایران زمینیان است، که آرام آرام دوباره در قرن پنجم از پشت انبوه ابرهای خاموشی بیرون تابید و از آن زمان تا کنون پرتوهای تابناک راستینش، گیتی را با فروزشَش گرما بخشید و جان تازه ای به آن داد. اینک چنانچه از روشنایی شعر وفرهنگ پارسی؛ این همدم کهن و یار دیرین پارسی گویان؛ بهره ای جویا شویم و در این پهنه، ژرفا نگرانه به جایگاه سخن و سخنوری بپردازیم، خواهیم دید که بسیاری از فرهیختگان و سُتُرگان نامدار این مرزو بوم، هم چون فردوسی و مولوی و سعدی و حافظ ( چهار ستون ادب پارسی ) و بسیاری سخنوران دیگر در میدان گسترده شعر و چکامه و فرهنگ و ادب، به این مهم بسیار نیک پرداخته اند. باید گفت، چکامه به عنوان یک هنر برتر با جایگاه ویژه در رساندن مفاهیم و شناساندن جان مطلب، ابزاری نیرومند می‌نمایاند. به گونه ای که گاه یک بیت شعر گرچه کوتاه، اما شیواتر، رساتر، وگویاتر از ساعت‌ها گفتار یک سخنور پُر توان کارآزموده، یا نوشتاری از یک نویسنده چیره دست و هنرور، در رساندن جان مطلب، یاری رسان خواهد بود. ما نیز همانگونه که پیشگفتار را با سروده زیبا و ژرف و گران مایه ی استاد سخن فردوسی بزرگ،  آغازکردیم، به فراخور از دریای بی کران چکامه پارسی بهره جسته و با آن، نوشتار خود را زینت داده، هم چنان که جان و دل مان را به ترنم آهنگین سروده پارسی به شور و شادی بر می‌انگیزانیم، از آن برای رساندن هرچه بهتر نگارِ ذهن و اندیشه، یاری می‌جوییم.

  از سویی آنجا که خداوند در سوره ی خجسته آل عمران (آیه ی 138) قرآنِ بی همتا را به عنوان «بیان» می‌شناساند ( هذا بیان للناس) و آن را واپسین شگفتی گیتی قرار می‌دهد، خود نشان از آن دارد که به فرمان خداوند، گاه آن رسیده که اندشیه و دانش، فرا راه آدمی قرار گیرد. یزدان پاک، دانایی را تنها جلودار می‌انگارد و فرمان به پیروی از آن می‌دهد. چرا که با اندیشیدن است که می‌توان دانش را همراه همواره گفتار و رفتارمان قرارداده وتنها با دانش است که می‌توان پیرانه دل، پویا و بالنده و جاودانه زیست.

در این راستا، بر آن بودم که اگر از دست برآید، دست به کار نگارش کتابی شوم که با آن، پایگاه و جایگاه گفتگو را در جهان بازرگانی بررسی و بازشناسی نماید و در آن اندوخته‌های تجربی و دانشی، آموخته در کار (که در درازای پیشینه چندین ساله کار در صنعت بیمه و در بخش فروش بیمه نامه فراگرفته ام) را پیش کش دانش پژوهان و دست در کاران جهان  بازرگانی نمایم .

از آنجا که دلبسته ی بازی چترنگ (شطرنج ) می‌باشم از شیوه آموزشی این بازی بهره گرفته و گام‌های انجام این بازی را در بهتر رساندن زمینه کتاب، فراروی خودم قرار دادم. دلبستگان به بازی اندیشمندانه و شور آفرین چترنگ می‌دانند که برای فراگیری این بازی باید سه گام، آغاز بازی؛ میانه بازی و پایان بازی چترنگ را بررسی و از دیدگان بگذراند. بر پایه ی همین سه گام، می‌توان گفتگو را بازی انگاشت که در آن سه گام یادشده می‌تواند روی دهد. در این میان در گفتار نخست کتاب به بررسی واژگان کلیدی که برای درک بهتر زمینه کتاب باید به آن بپردازیم، نگاهی می‌اندازیم. درگفتار دوم کارهایی که باید پیش از آغاز به گفتن و در هنگام آغاز به گفتن باید بدانیم را بررسی می‌کنیم. در گفتار سوم اصول کاربردی زبان بدن، ویژه گفتگو‌های بازرگانی را فرا می‌گیریم. گفتار چهارم را برای فراگیری اصول پایه ای در میانه گفتگوی بازرگانی قرار داده و در گفتار پایانی یا همان گفتار پنجم، بخش پایانی بازی گفتگو را فرا می‌گیریم. بیشترِ نمونه‌های آورده شده در کتاب پیش روی با رویکرد تجربه‌های دست داده شده در صنعت بیمه می‌باشد که برابر آن، آموخته‌های دانشی و آزمون‌های اندوخته خود را پیشکش خوانندگان گران مایه نموده  ام. اما از آنجا که نوشتار پیشروی برای همه دانش پژوهان و دست در کارانِ گستره ی بازرگانی سودمند می‌باشد؛ همین جا خواندن این کتاب را برای همه بازرگانان؛ بازاریابان؛ مدیران سازمان‌های بازرگانی؛ استادان دانشگاه ( ویژه در زمینه‌های بازاریابی و بازرگانی، فن گفتن و مانند آن)؛ سخنرانان؛ دانش‌پژوهان و همه فرهیختگان که شیفته ی آموختنِ فن گفتگو برای پیشبرد کارهای شان هستند، پیشنهاد می‌نمایم. با خواندن این کتاب توانا خواهید بود خیلی آسان به شیوه‌های کاربردی و به روزِ جهانِ گفتگو، در همه ی نشست‌ها (ویژه نشست‌های کاری و بازرگانی) دست یابید.