1- اصول و مباني نظم و امنيت اجتماعي در نظام حقوقي اسلام
2- بايستههاي رفتاري مأموران نظامي و انتظامي در نظام حقوقي اسلام
3-رنسانس و آغاز سكولاريسم
4-ويژگيهاي نيروهاي نظامي و انتظامي
5-رفتار محبتآميز
6-مهمترين وظيفه نيروهاي نظاميو انتظاميو دستاوردهاي آن
7-همدلي و همگاميدولت و ملت
8-طهارت نفس از رذايل اخلاقي
9-داشتن بعد اجتماعي
نظام حقوقی اسلام به عنوان کاملترین نظام حقوقی به ارائۀ جامعترین برنامۀ سعادت بشری که از جانب خداوند متعال و برای نجات و هدایت انسانها در همۀ زمانها و مکانها تدوین و تنظیم شده پرداخته است. این برنامه، مبیّن راه و روش رستگاری در آخرت و نیز متکفل تشریح طریق نیکبختی در این دنیاست. در قرآن به صراحت بدین مطلب اشاره شده که رویگرداندن از خداوند متعال و قطع رابطه با او، فرد را دچار زندگی سختی خواهد نمود؛[1] بهعکس اگر انسان رو به جانب خالق هستی نموده و از دستورات او فرمان برد علاوه بر اینکه به بینش تشخیص حق از باطل دست مییابد، از راههای دور از انتظار و توقع، برایش رزق و روزی فراهم خواهد شد[2].
نظام حقوقیای که در بردارندۀ راه سعادت دنیا در کنار سعادت آخرت و از سوی خداوند حکیم نازل تنظیم شده، نمیتواند نسبت به یکی از مهمترین نیازهای انسان که عبارتست از جامعه و اجتماع، بدون نظر و برنامه باشد.
هر اجتماعی در اولین گامهای شکلگیری به دو رکن اصلی که عبارتند از نظم و امنیت نیاز دارد. ناامنی آفتی است که به شکلهای گوناگون جامعه را تهدید میکند و بشر برای پیشگیری و مبارزه با آن دست به دامن نظم شده تا در سایۀ آن از این آفت ایمن باشد؛ اما به تصریح قرآن کریم[3] آگاهی بشر اندک است و قادر نخواهد بود با تدوین قانونی جامع و ارائۀ راهکاری مناسب، به نظم در امان از انواع مختلف ناامنی دست یابد؛ از این رو با تجدید نظر در قوانین و مقررات هر بار به گونهای به تغییر نظم موجود میپردازد و با این وجود همچنان از یافتن قانونی جامع و راهکار مناسبی که در سایۀ آن از ناامنی مصون و محفوظ ماند عاجز است.
رویکرد نظام حقوقی اسلام به نظم با دیدگاه نظامهای حقوقی بشری در این زمینه تفاوت آشکاری دارد. نظمیکه اسلام به طراحی آن میپردازد، مطابق با نیازهای فطری و غریزی انسان و مانعی در برابر هر نوع ناامنی و آشوب است؛ به همین دلیل خداوند متعال حق قانونگذاری و هر نوع اعمال حاکمیت را تنها از آن خود میداند.[4]
بر اساس آیات مبارکۀ قرآن کریم که مفاد آن، در اصل دوم و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منعکس میباشد حق قانونگذاری تنها خاص خداوند متعال است. انحصاری بودن قانونگذاری، از آن جهت است که قوانین بشری نه توانایی تأمین تمامی نیازها را دارد و نه براساس آن نظمی به وجود میآید که امنیت کامل را برای جوامع به ارمغان آورد؛ اما قوانینی که از سوی خداوند متعال تشریع و حکومتی که بر اساس دستورات الهی تشکیل میشود، علاوه بر اینکه در آن، تمام نیازهای انسان مورد توجه و ملاحظه قرار میگیرد، امنیتی را ایجاد میکند که کوچکترین بیعدالتی و ظلمیدرپی آن نخواهد بود. همانگونه که بنابر حدیث متواتر نبی مکرم اسلام (ص) در حکومت جهانی امام عصر(عج) زمین سراسر عدل و داد خواهد شد، در حالیکه نتیجۀ حکومتهای بشری زمین مملو از ظلم و جور است.[5]
تلاش این اثر بر آن است تا ضمن بیان دیدگاه متفاوت نظام حقوقی اسلام به نظم و امنیت اجتماعی، خصوصیات نیروهای برقرارکنندۀ نظم و امنیت اجتماعی (نیروهای نظامیو انتظامی) را از دیدگاه پیشوایان اسلام مورد مطالعه قرار دهد.
کتاب پیش رو در دو بخش تنظیم شده است؛ بخش نخست بیانگر مباحث نظری بوده و به طرح نگاه متفاوت دین اسلام و مبانی و اصول ایجادکنندۀ این تفاوت از نظر میگذرد.
بخش دوم به راهکارهای مورد نظر در نظام حقوقی اسلام برای رسیدن به نظم و امنیت، به ویژه نقش نیروهای نظامی و انتظامی میپردازد.