1- امنيت انساني
2- جنگ افزارهاي سبك و امنيت انساني
3-اقدامات جامعه جهاني و جنگ افزارهاي سبك
4-كنوانسيون مين هاي زميني ضدنفر
5- پروتكل سلاح هاي گرم 2001
6- امنيت ملي «امنيت دولت»
7- امنيت انساني و امنيت ملي در نظام حقوق بشر
8-مفهوم جنگ افزارهاي سبك و فرآيند گسترش آنها
9-تأثير جنگ افزارهاي سبك بر امنيت اجتماعي
10-....
ورود پارادایم امنیت انسانی به ادبیات حقوقی در سالهای اخیر گامی دیگر در جهت صیانت و احترام به حقوق بشر است، که در تقابل با مفهوم سنتی امنیت ملی «دولت» قرار گرفته است. رویه دولتها در پذیرفتن این مفهوم بسیار متفاوت بوده است به طوری که برخی آن را در کنار امنیت دولت در دستور کار خود قرار داده و برخی نیز از پذیرفتن آن سر باز زده و هنوز سیاست محوری آنها شناسایی و مقابل با تهدیدهای نظامی است که حکومتها را به مخاطره انداخته است. از زمان ظهور اصطلاح امنیت انسانی ارائه تعریفی که بیانگر تبیین مفهوم آن باشد مورد اختلاف بین صاحبنظران و حقوقدانان بود. از اینرو برنامه توسعه ملل متحد که هدف آن ایجاد یک نظام اجتماعی و اقتصادی عادلانهتر و منطقیتر از طریق کمک به ارتقاء همکاری بینالمللی و نیز کمک به کشورهای در حال توسعه برای دستیابی آنها به توسعهی اقتصادی و اجتماعی از طریق اعطای کمکهای مالی و فنی سازمان یافته و دائمی است، در 1993 در گزارش توسعه انسانی به این مفهوم اشاره نمود ولی آن طور که انتظار میرفت به تعریف این مفهوم نپرداخت. گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه ملل متحد در سال 1994، نقطه عطفی در خصوص مفهوم امنیت انسانی بود. در این گزارش یک فصل به عنوان امنیت انسانی اختصاص داده شد که در آن به تبیین مفهوم امنیت انسانی و مؤلفههای آن پرداخته شد. همچنین در این گزارش به چالشها و تهدیدهای فراروی امنیت انسانی اشاره شده و بیان شد که فرد انسانی باید در مرکز توجهات قرار گیرد.
گزارش مذکور با شمردن هفت مؤلفه برای امنیت انسانی (امنیت اقتصادی، امنیت غذایی، امنیت فرهنگی، امنیت سیاسی، امنیت بهداشتی، امنیت شخصی و امنیت زیستمحیطی) و عوامل تهدید کنندهی آنها در پی اثبات این واقعیت بود که امنیت انسانی با بحرانهایی روبروست که مستلزم توجه بیشتر دولتها و جامعه جهانی است. اگرچه این گزارش به تهدیدهای ناشی از گسترش جنگافزارهای سبک بر امنیت انسانی هیچ اشارهای ننموده بود ولی با وجود این گام مهمی برای شناسایی و معرفی مفهوم امنیت انسانی بود.
تولید روزافزون و نقل و انتقال غیرقانونی جنگافزارهای سبک، گسترش و گردش این سلاحها را در جوامع بشری در پی داشته است. امروزه بیش از 1000 شرکت در بیش از 100 کشور جهان جنگافزارهای سبک و سلاحهای کوچک تولید مینمایند.[1] در کنار این تولیدات صنعتی باید به هزاران کارگاه غیرصنعتی (دستی) که به تولید این جنگافزارها مشغول هستند نیز اشاره نمود. نبود ساز و کار نظارتی بر تجارت این سلاحها موجب شده که براحتی قابل دسترس و خرید و فروش باشند.
جنگافزارهای سبک و سلاحهای کوچک به خاطر خصوصیاتی از قبیل؛ کوچک بودن، حمل راحت و استفاده آسان از آن براحتی میتوانند در دسترس افراد تبهکار، گروههای شورش، تروریستها و سایر اقشار غیرنظامی قرار بگیرند و ناامنی را برای جامعه به ارمغان آورند. تخمین زده شده است که حدود 70% از سلاحهای کوچک که در جهان در گردشاند در دست افراد غیرنظامی هستند. از طرف دیگر بین 60% تا 90% از قربانیان مخاصمات مسلحانه بوسیله این سلاحها جان خود را از دست میدهند.[2] اثر منفی جنگافزارهای سبک تنها مستقیم به قربانی شدن انسانها ختم نمیشود بلکه دسترسی راحت به این جنگافزارها میزان خشونت (جنگهای فرقهای، درگیریها و شورشهای داخلی) را چند برابر افزایش داده که این امر نیز به نوبه خود منجر به فقر غذایی، عقب ماندگی اقتصادی، تخریب محیط زیست، فروپاشی دولتها و نقض حقوق بنیادین بشر میشود. آمارها و واقعیتها نشانگر این واقعیت هستند که گسترش، تولید و نقل و انتقال غیرقانونی جنگافزارهای سبک و سلاحهای کوچک، امنیت انسانی را به شکل جدی مورد تهدید قرار دادهاند.
گسترش سلاحهای سبک و همچنین تجارت غیرقانونی این جنگافزارها حقوق بشر و حقوق بین الملل بشر دوستانه را تهدید جدی نموده است و امنیت انسانی را به شکل غیر قابل تصوری به خطر انداخته است. بدین جهت گاهی اوقات این جنگافزارها را به دلیل صدمات و خساراتی که وارد میکنند سلاحهای کشتار جمعی حقیقی نامیدهاند. لزوم توجه به این واقعیت تلخ، نگرانیهای جامعهی جهانی را نسبت به این معضل دو چندان کرده است، در این راستا جامعه جهانی اقداماتی انجام دادهاند که میتوان به دو اقدام مهم اشارهای کرد; کنوانسیون اوتاوا (1966)، که استفاده، ذخیره سازی، تولید و انتقال مینهای ضد نفر را ممنوع ساخته است و کنوانسیون تجارت اسلحه که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 2 آوریل 2013 آن را به تصویب رساند، این کنوانسیون حاصل تلاش سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای بینالمللی در دههی اخیر بوده است. کنوانسیون کشورهای صادر کننده را ملزم میکند که صادرات اسلحه را به کشورهایی که از این سلاحها در جهت نقض حقوق بشر، نقض فاحش عهدنامههای چهارگانه ژنو 1949 و از آنها علیه شهروندان و غیر نظامیان استفاده میکنند، ممنوع کنند. همچنین این کنوانسیون علیرغم تأیید مجدد حاکمیت هر کشور و حق دفاع فردی و جمعی آنها بر طبق ماده 51 منشور ملل متحد و سایر قواعد حقوق بینالملل بر محوریت امنیت انسانی است.