1- مروري بر مفاهيم، علل و ميزان خشونت جنسي عليه زنان
2- مفهوم شناسي و تاريخچه خشونت جنسي
3- مباني نظري خشونت جنسي
4- خشونت جنسي عليه زنان در اسناد بين المللي
5- اسناد بين المللي سازمان ملل متحد در قلمرو حقوق زنان
6- خشونت جنسي عليه زنان در قوانين ايران و برخي كشورهاي منتخب
7- تجاوز جنسي زناشويي
8- خشونت جنسي در محيط كار
9- آثار و پيامدهاي خشونت جنسي عليه زنان و شيوههاي پيشگيري
وسعت خشونت جنسی علیه زنان به گستردگی تاریخ بشر است. خشونت جنسی پدیده اي نو نیست و از جمله معضلاتی است که همواره بشر به آن مبتلا بوده است. بی تردید خشونت جنسی علیه زنان را میتوان به عنوان یکی از انواع انحرافات اجتماعی و از عوامل مهم اختلال در امنیت فرهنگی، اجتماعی، نظم عمومی و اخلاقیات به شمار آورد؛ چراکه، خشونت جنسی میتواند آثار سوء و عواقب جبران ناپذیری برای قربانیان، خانوادهها و جامعه به بار آورد. در این میان نظامهاي مختلف حقوقی، راهکارها، تدابیر و اقدامات ویژه اي را در کنترل، برخورد و ریشه کن کردن این قبیل معضلات اتخاذ کرده اند و در اکثر نظامهای حقوقی مجازات سنگینی برای این دسته از جرایم در نظر گرفته شده است. جرم شناسان ابتدا عامل وراثت و ژنتیک را در این امر دخیل میدانستند اما به مرور زمان به این نتیجه رسیدند که علاوه بر موارد مذکور عواملی اجتماعی چون محیط نامناسب خانوادگی، مدرسه، فقر، ضعف اخلاقیات، بیماریهای روحی و روانی نیز دخیل هستند که در حال حاضر باید عوامل دیگری مانند کمبود فضاهای رفاهی و تفریحی، وضعیت اشتغال و... را نیز به آنها افزود.
وقوع خشونت جنسی علیه زنان، امنیت شهروندان و در نهایت امنیت جامعه را مخدوش میکند که جهت رفع این معضل اجتماعی همکاری چند جانبه نهادهای حکومتی، حقوقدانان، جرم شناسان، روانشناسان، جامعه شناسان و کارکنان سازمانهای مردم نهاد و... در کنار تحقیقات مفید و کارآمد و برنامه ریزی مدون میتواند تا حدود زیادی وقوع آن را کاهش دهد. در راستای پیشگیری از این معضل نیز استفاده از دیدگاههای روان شناختی و جامعه شناختی و قانونگذاریهای جامع میتواند مفید و مثمر ثمر واقع شود. امید آنکه روز به روز شاهد کاهش چشمگیر این قبیل معضلات بخصوص در کشور عزیزمان باشیم.