1- مفهوم شناسي فقه
2- هدف علم فقه
3- ارزش علم فقه
4- خاستگاه علم فقه
5- فايدة علم فقه
6- موضوع علم فقه
7- ساختار علم فقه
8- شيوة نگارش علم فقه
9 - گرايش هاي علم فقه
10- مرتبة علم فقه
نمونه سوال چهار گزينه از كل كتاب
این اثر، پژوهشی نوین در مبادی علم فقه است که در قالب درسنامه و با مطالب ساده و پی نویسیهای پژوهشی تنظیم شده است تا برای دانشجویان و مدرسین قابل استفاده باشد
»مبادی» هر علم، مطالبی هستند که فهم مطالب آن علم بدون فهم آنها دشوار یا غیر ممکن است ولی در خود آن علم بحث نمیشوند و به دو نوع مبادی عمومی و مبادی خصوص تقسیم میشوند این درس به مبادی عمومی علم فقه میپردازد و مطالبی را که ندانستن آنها موجب اشکال اساسی در فهم و تحلیل کلیه مباحث علم فقه میشود مانند هدف فایدة موضوع خاستگاه و ساختار فقه و شیوههای نگارش، مرتبه و جایگاه این علم را به بحث میگذارد.
نوآوری این تحقیق در این است که علاوه بر سرفصلهای معروف مبادی سر فصلهای جدیدی مانند «خاستگاه» ،«روش نگارش» و«گرایشها»یِ علم فقه و همچنین «ارکان» ، «انواع» و «لوازم»ِ حکم شرعی را که در آثار دیگر مورد توجه قرار نگرفته، پیشنهاد کرده و به بحث میگذارد و سرفصلهای موجود را با شیوهای نوین و متناسب مسائل زمان حاضر به بحث میگذارد.
فصل اول به مفهوم شناسی علم فقه و تعریف واژههای مرتبط با آن اختصاص دارد معنای لغویِ فقه، «فهمیدن» است فقیه را به دلیل داشتن فهم عمیق از احکام دین «فقیه» نامیدهاند معنای اصطلاحیِ فقه، «علم به احکام شرعی است از روی دلیل تفصیلی آنها» است. علم فقه میکوشد تا فهم و برداشت از دین را ضابطه مند و علمی و قابل داوری کند و از برداشتهای سلیقهای و شخصی که موجب تحریف دین و سوءاستفاده از آن میگردد پیشگیری کند.
فصل دوم تا پنجم به هدف و فواید و ارزش و خاستگاه علم فقه اختصاص دارد علمِ فقه یکی از با ارزشترین و ضروریترین علوم مورد نیاز بشر است زیرا تنها راه نجات انسان عمل صالح است و فقه، راز و رمز سعادت و نیک بختی را، با آموزشِ اعمالِ صالح که همان احکام الهی و وظایف شرعی هستند به ما میآموزد به همین دلیل است که در روایات، فقها، جانشین پیامبران نامیده شدهاند و یادگیری فقه از واجبات کفائی به حساب آمده است و بعضی از محققان این علم را اشرف علوم دانستهاند.
فقه، معیارهای تشخیصِ مؤمنان و صالحان از غیر مؤمنان و ناصالحان را بیان میدارد و ضوابطِ دقیق و دستورالعملهای روشن و مورد پسند خدا را طراحی میکند و از این طریق برای تنظیم قوانین عادلانه و بیطرفانه که تضمین کنندة حقوق و نیازهای همة اقشار جامعه باشد زمینهسازی میکند.
نیاز جوامع به قانونِ عادلانه و ضرورت تنظیم اعمال و قوانین جامعه بر معیارهای الهی و دینی، مهمترین خاستگاه علمِ فقه و علت گرایش جامعه به سمت آن است و تا حس دینی و احساس نیاز به قانون عادلانه و سعادت بخش در جوامع بشری وجود دارد علم فقه نیز زنده و مورد توجه خواهد بود.
یکی از مهمترین مباحث در مبادی علم، موضوع آن علم است. و این مطلب در فصل ششم به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد. موضوع هر علم، چیزی است که آن علم درباره آن بحث میکند و محور اصلی مباحث آن علم است. گفته میشود موضوع علم فقه افعال مکلفین است اما مؤلفِ این اثر معتقد است موضوعِ علم فقه، حکم شرعی است زیرا هدف اصلیِ فقه، کشف حکم، برای افعال مکلفین است نه کشف خودِ افعال و لذا موضوعِ علمِ فقه، حکم شرعی است نه افعال مکلفین. به همین مناسبت بحثهای مفصلی در باره ارکان جکم و انواع و لوازم حکم و تعریف دقیق هرکدام از آنها و تفاوت آنها با همدیگر و فواید آگاهی از این مفاهیم مطرح میشود.
فصل هفتم در باره ساختار علم فقه است در آثار مختلف فقهی، مباحث فقه به شکلهای مختلفی دسته بندی شدهاند اما مشهورترین دستهبندیِ علم فقه که اکثر کتب معتبر فقهی و کتب قدما و حتی بعضی کتب مهم حدیثی از آن تبعیت کردهاند به این صورت است که مباحث فقهی را به سه دستة کلی، «عبادات»، «معاملات» و «احکام» تقسیم کردهاند و عبادات را نیز به دو دسته «عبادات بمعنی الاخص» و «عبادات بمعنی الاعم» دستهبندی کردهاند. و معاملات را نیز به دو دستة عقود و ایقاعات تقسیم کردهاند و هر کدام از این شاخهها نیز دارای زیر شاخههایی هستند که مجموعة همة زیر شاخهها با اندکی اختلاف در میان کتب مختلف حدوداً به 52 شاخه میرسد به هر شاخه یک «کتاب» گفته میشود و جمعاً یک دوره فقه،حدوداً از 52 کتاب تشکیل میشود که از «طهارت» آغاز و به «دیات» ختم میشود.
فصل هشتم درباره شیوه نگارش فقه است و مقصود از آن دستهبندی موضوعی آثار این علم است وآثار فقهی براساس چگونگیِ دستهبندیِ محتوایِ آنها دسته بندی میشوند. مهمترین و رایجترین نوع از انواعِ آثار فقهی، «جوامع فقیه» هستند که به آنها «مجامع فقهی» نیز گفته میشود این گونه آثار، کتابهایی هستند که در آنها یک دورة کامل مباحث فقهی مورد بحث قرار میگیرد. این نوع از آثار نیز به سه نوعِ «مختصرات»، «متوسطات» و «مطولات» تقسیم میشوند، مختصرات فقط به بیان احکام شرعی میپردازند متوسطات علاوه بر بیان احکام به ادلة فقهی آنها هم اشاره میکنند و مطولات علاوه بر بیان احکام و ادله به بیان نظرهای مختلف و ادلة نظرها و نقد و بررسی ادله نیز میپردازند متوسطات و مطولات غالباً شرحی بر مختصرات ، با حفظ ساختار و چارچوب آنها هستند.
در فصل نهم گرایشهای علم فقه مطرح میشود تاکنون در حوزههای علمیه و دانشگاه به طور رسمی، علم فقه به گرایشها و شاخهها تقسیم نشده اما شاخههایی مانند «فقه عبادی»، «فقه حقوقی»، «فقه سیاسی»، «قواعد فقه»، «آیات الاحکام»، «فقه مقارن» و «اصول فقه»را میتوان پیشنهاد کرد.
فصل دهم درباره مرتبة علم فقه است در این اثر مبحث، جایگاه علمِ فقه در میان مجموعه علوم، در دو عنوان «علوم مقدم بر فقه» و «علوم مؤخر از فقه»، مورد بررسی قرار گرفتهاند. علومِ مقدم، علومی هستند که علم فقه و فقیه به آنها نیاز دارد و تولید کنندة نظریه برای فقه هستند و بر فقه تاثیر گذارند و مقصود از علوم مؤخر علومی است که مصرف کنندة نظریات فقهی هستند و فقه برآنها تاثیرگذار است.