۱. اندیشیدن به غیرقابلتصور
2. ربات
3. حقوق هوش مصنوعی
4. حقوق ربات یا امری غیرقابلتصور؟
5. S1 →! S2 : اگر رباتها فاقد قابلیت برخورداری از حقوق باشند، در آن صورت نباید برای آنها حقوق قائل شد.
6. درک پیشفرض
7. به معنای واقعی کلمه ابزاری است.
8. رویکرد ابزارگرایی در قبال رباتها
9. وظیفه اکنون و برای آینده
10. عوارض، سختیها و مشکلات بالقوه
11. S1 → S2 : رباتها میتوانند حقوق داشته باشند، بنابراین، رباتها باید حقوق داشته باشند.
12. شواهد، نمونهها و مثالها
13. پیچیدگیها، دشواریها و مشکلات بالقوه
14. S1 !S2: اگرچه رباتها میتوانند حق داشته باشند، اما نباید حق داشته باشند.
15. استدلال
16. پیچیدگیها، دشواریها و مشکلات بالقوه
17. S1 S2!: حتی اگر رباتها نتوانند حقوق داشته باشند، رباتها باید حقوق داشته باشد.
18. استدلالها و شواهد
19. پیچیدگیها، دشواریها و مشکلات بالقوه
20. تفکر و رویکرد متفاوت
21. لویناس
22. فلسفه کاربردی (لوییناسی)
23. پیچیدگیها، دشواریها و مشکلات بالقوه
چه بخواهیم باور کنیم چه نه در حال حاضر در میانة یک حملة رباتی قرار داریم. ماشینها اکنون در همهجا حضور دارند و تقریباً هر کاری انجام میدهند. ما بهصورت آنلاین با آنها چت میکنیم، در بازیهای دیجیتال با آنها بازی میکنیم، در محل کار با آنها همکاری میکنیم و برای مدیریت بسیاری از جنبههای زندگی پیچیدهتر مبتنی بر دادة خود، به قابلیتهای آنها وابسته هستیم. در نتیجه، «حملة رباتها» چیزی نیست که همانطور که در داستانهای علمی تخیلی تصور میکردیم، با لشکری از اندرویدهای شرور که از آسمان فرود میآیند، رخ دهد. این یک رویداد در حال وقوع است که در آن ماشینهایی با پیکربندیها و قابلیتهای مختلف از طریق نفوذی آهسته اما پیوسته در دنیای ما جای میگیرند. این رویداد بیشتر شبیه به «سقوط امپراتوری روم» است تا «نابودگر هستهای» بتل استار گالکتیکا[1].
رباتهای صنعتی[2]، از اواسط دهة ۱۹۷۰ بهآرامی و به طور پیوسته در حال نفوذ به محیطهای کاری ما بودهاند و این نفوذ در سالهای اخیر به طرز چشمگیری افزایشیافته است. همانطور که اس. ام. سلیمان[3] (۲۰۱۷, ۱۵۶) اخیراً گزارش کرده است؛ فدراسیون بینالمللی رباتیک[4] در گزارشی در سال ۲۰۱۵ در مورد رباتهای صنعتی، افزایش ۲۹ درصدی استفاده از رباتها را در سال ۲۰۱۴ نشان داد که بالاترین فروش با ۲۲۹۲۶۱ واحد در یک سال را به ثبت رساند (فدراسیون بینالمللی رباتیک،۲۰۱۵). فدراسیون بینالمللی رباتیک تخمین میزند که حدود ۱.۳ میلیون ربات صنعتی جدید بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۸ در کنار انسانها در کارخانههای سراسر جهان به کار گرفته شوند (فدراسیون بینالمللی رباتیک،۲۰۱۵) و این افزایش قابلتوجه را «فتح جهان» توسط رباتها نامیده است (فدراسیون بینالمللی رباتیک،۲۰۱۵). علاوه بر این کاربردهای صنعتی، «رباتهای خدماتی» نیز وجود دارند که بهعنوان ماشینهایی تعریف میشوند که در «سرگرمکردن و مراقبت از کودکان و سالمندان، تهیه غذا و آشپزی در رستورانها، تمیزکردن اماکن مسکونی و دوشیدن گاوها» مشارکت دارند (کوکسون[5]،۲۰۱۵). طبق دادههای بنیاد رباتیک مسئولانه، در حال حاضر ۱۲ میلیون ربات خدماتی در سراسر جهان فعالیت میکنند و فدراسیون بینالمللی رباتیک «رشد تصاعدی» را پیشبینی میکند و انتظار میرود جمعیت رباتهای خدماتی تا سال ۲۰۱۸ به ۳۱ میلیون واحد برسد (سلیمان، ۲۰۱۷، ۱۵۶).
همچنین شاهد افزایش قابلتوجهی در تعداد و انواع «رباتهای اجتماعی» مانند ربات درمانی پارو، جیبو، «اولین ربات خانوادگی جهان» و سایر دستیارهای رومیزی مانند اکو/الکسای آمازون و گوگل هوم هستیم. این دستگاهها زیرمجموعهای از رباتهای خدماتی هستند که به طور خاص برای تعامل اجتماعی انسان طراحی شدهاند و پیشبینیها برای این رباتهای اجتماعی فراتر از رباتهای صنعتی و رباتهای خدماتی است، بهطوریکه کشورهایی مانند کره جنوبی هدفگذاری کردهاند که تا سال ۲۰۲۰ یک ربات در هر خانه داشته باشند (لووگرن[6]،۲۰۰۶). در نهایت، سیستمهای توزیعشدهای مانند «اینترنت اشیاء[7]» وجود دارند، جایی که تعداد زیادی از دستگاههای متصل «با هم کار میکنند» تا یک سیستم خودکار را ایجاد کنند که در معنای سنتی کلمه «ربات» نیست، بلکه شبکهای از دستگاههای هوشمند و تعاملکننده است. اینترنت، در حال حاضر، حتی اگر به طور کامل توسط ماشینها اداره نشود، بهوضوح تحت سیطرة آنها قرار گرفته است. طبق آمار، بیش از ۵۰ درصد از کل فعالیتهای آنلاین توسط ماشینها تولید و مصرف میشود (زیفمن[8]،۲۰۱۷). همچنین تخمین زده میشود که «اینترنت اشیاء» تا سال ۲۰۲۰ از بیش از ۲۶ میلیارد دستگاه تعاملی و متصل پشتیبانی کند (برای مقایسه، جمعیت کنونی انسان در کرة زمین حدود ۷.۴ میلیارد نفر برآورد شده است) (گارتنر[9]،۲۰۱۳).
بانفوذ فزایندة این سازوکارهای مختلف (رباتها، الگوریتمها و سایر سیستمهای خودگردان) در جایگاههای تأثیرگذار در فرهنگ معاصر، جایی که آنها صرفاً ابزار یا وسایل کنش انسانی نیستند، بلکه بهنوعی موجودیتهای اجتماعی تعاملی به شمار میآیند، نیازمند طرح پرسشهای جالب اما دشواری خواهیم بود. در چه مقطعی میتوان یک ربات، الگوریتم یا هر سیستم خودگردان دیگری را در قبال تصمیماتی که میگیرد یا اقداماتی که آغاز میکند، مسئول دانست؟ چه زمانی، اگر اصلاً زمانی وجود داشته باشد، منطقی است که بگوییم «این تقصیر ربات است»؟ برعکس، چه زمانی یک ربات، یک مصنوع هوشمند یا هر سازوکار اجتماعی تعاملی دیگری، مستحق برخورداری از سطحی از جایگاه اجتماعی یا احترام است؟ بهعبارتدیگر، چه زمانی دیگر پرسیدن دربارة حقوق رباتها بیمعنی تلقی نمیشود؟ و اینکه آیا میتوان و باید به این پرسش اندیشید که «آیا رباتها میتوانند و باید حقوق داشته باشند؟»
باوجود تلاشهای قابلتوجهی که قبلاً در مورد ماهیت رباتها و مسئولیتپذیری آنها صورتگرفته است، پرسش دیگر، یعنی پرسش از حقوق رباتها، به طرز چشمگیری غایب یا حداقل به حاشیه رانده شده است. در واقع، همانطور که دیوید لوی[10] (۲۰۰۵، ۳۹۳) ادعا کرده است، برای اکثر مردم، «ایدة داشتن حقوق برای رباتها غیرقابلتصور است». این کتاب بهگونهای طراحی شده است که هم تحریککننده و هم پاسخی متفکرانه به این «واقعیت» آشکار باشد؛ بنابراین، این کتاب به طور هدفمند برای اندیشیدن به غیرقابلتصورها با بررسی انتقادی و ارائة (یا تلاش برای ارائة) یک استدلال فلسفی جدی برای حقوق رباتها طراحی شده است. این کار نه برای ایجاد جنجال، هرچند که جنجال اغلب نتیجة چنین مداخلة فلسفی است، بلکه برای پاسخ به برخی چالشهای بسیار واقعی و فوری در مورد فناوریهای نوظهور و وضعیت کنونی و امکانات آیندة استدلال اخلاقی انجام میشود.
تقدیر و تشکر
مدتی است که روی موضوع «حقوق رباتها» کار میکنم. اولین بستر رسمی برای طرح این موضوع، فصل پایانی کتاب «تفکر متفاوت: فلسفه، ارتباطات، فناوری» (چاپ دانشگاه پوردو[11]، ۲۰۰۷) بود. آن فصل پایانی درنهایت به یک تحلیل کامل به اندازة یک کتاب با عنوان «مسئلة ماشین: چشمانداز انتقادی دربارة هوش مصنوعی، رباتها و اخلاق» (چاپ مطبوعات دانشگاه امآیتی[12]، ۲۰۱۲) بسط پیدا کرد. این کتاب بهنوبة خود منجر به نگارش چندین مقالة بعدی در پاسخ به پرسشها و انتقادهای مهمی شد که آن کتاب برانگیخته بود و تلاشی برای پاسخگویی و مسئولیتپذیری در قبال آنها بود. این مقالات تحت عنوان؛ «دفاعیهای بر حقوق ماشینها» (گانکل[13]، ۲۰۱۴ الف)، «پرسش دیگر: مسئلة حقوق رباتها» (گانکل، ۲۰۱۴ ب)، «آخرالزمان نه یا چگونه یاد گرفتم نگران نباشم و ماشین را دوست داشته باشم» (گانکل و کرایپ[14]، ۲۰۱۴)، «حقوق ماشینها: مراقبت از مراقبان رباتیک» (گانکل، ۲۰۱۵)، «دیگریت دیگری: بازاندیشی دربارة اخلاق در مواجهه با ماشین» (گانکل، ۲۰۱۶ ج)، هستند.
شکل و پیکربندی کنونی این کتاب، نتیجة مستقیم سخنرانی اصلی توسعهیافته برای کنفرانس «فلسفة رباتها/ترانسور ۲۰۱۶: رباتهای اجتماعی چه میتوانند و چه باید انجام دهند؟» است. این کنفرانس که دومین کنفرانس از مجموعه کنفرانسهای فلسفة رباتها بود، در اکتبر ۲۰۱۶ در دانشگاه آرهوس، دانمارک برگزار شد. صمیمانه از یوهانا سایبت و مارکو نرسکوف[15]، سازماندهندگان این رویداد که فضایی منحصربهفرد برای بحثها و مناظرههایی ازایندست ایجاد کردند، تشکر میکنم. همچنین قدردانی عمیق خود را از سایر سخنرانان و شرکتکنندگان در کنفرانس ابراز میکنم که در طول رویداد، فرصتهای درگیرکنندهای برای گفتگو فراهم کردند و با پرسشها و نظرات تحریککنندهای به سخنرانی پاسخ دادند.
بازتاب این واکنشهای انتقادی پس از کنفرانس با من همراه بود و در سفرم به دانشگاه وین مرا همراهی کرد، جایی که این بخت را داشتم تا با مارک کوکلبرگ[16] به بحث و تبادل نظر بپردازم. مارک همواره یک «تابلوی صوتی» درخشان برای ردوبدلکردن ایدهها بوده و هست و به لطف این تعاملات در وین بود که برای اولینبار برایم روشن شد که این کتاب باید پروژة نوشتاری بعدیام باشد. در تلاشی برای پاسخ به تحریکات عمیق مارک و آزمایش مفهوم اولیة کتاب، پس از بازگشت به شیکاگو، آن سخنرانی کنفرانس را به یک مقالة کامل تبدیل کردم. این مقاله (با عنوان «پرسش دیگر: آیا رباتها میتوانند و باید حقوق داشته باشند؟») در ژانویه ۲۰۱۷ به اتمام رسید، در پاییز همان سال در مجلة «اخلاق و فناوری اطلاعات» منتشر شد (گانکل ۲۰۱۷ الف) و توسط جان داناهر[17] (۲۰۱۷ ب) در وبلاگ «تحقیقات فلسفی» او مورد نقد و بررسی قرار گرفت.