1- حق
2- حق و حكم
3- حق و ملك
4- خصوصيات حق
5- اسباب پيدايش حق
6- اثبات حق
7- مصاديق مشتبه بين حق و حكم
8- دستيابي به حق
9-.....
سپاس بی منتها خدای را که اشرف مخلوقات را به زیور عقل آراست وبزرگ گنجینه تعقل را در آدمی به ودیعت نهاد ودرود بی کران بر سرور کائنات که قواعد سعادت بشر رابنا نهاد وراه راست را به او نمایاند وتحیات بسیار بر جانشینان پاک اوکه واسطه فیضند ومعلمانی راستین .
حق، ريشه و قدمتي همپاي گام نهادن آدمي بر روي کره خاکي و عمري به درازاي حيات بشري دارد. حق را نه تنها از ديدگاه حقوق اسلام بلکه از منظر انساني و فطري نيز ميتوان به نظاره نشست. چرا که آدمي در گذر زمان، صرف نظر از جامعهاي که به آن تعلق دارد و با قطع نظر از آداب و رسوم و سنتها و گرايشهاي فردي و اجتماعي به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خويش کوشيده است.
طرفداري جدي اسلام از حقوق انسانها باعث شد تا اسلام در اندک زماني پس از پيدايش در اقصي نقاط عالم گسترش يابد و در مدتي کوتاه بر بخش وسيعي از جهان مسلط شود.
وقتي حق را از زواياي مختلف مورد بررسي قرار دهيم و به تقسيمبنديهاي متفاوت آن دقت نماييم و اسباب ايجاد حق را مورد کنکاش قرار دهيم، اين مهم دانسته ميشود که در اسلام، حقوق مبتني بر اصول انساني و الهي و بر پايه فطرت بشري بوده و داراي امتيازهاي ويژهاي است.
در حق ،دو عنصر «من له الحق» و «من عليه الحق» طرفين يک حق هستند. وقتي براي فردي حقي فرض شد، وي توانايي و سلطه مطالبه حق خود را از «من عليه الحق» دارد. قانون اين توانايي را به ذيحق داده تا حق خويش را مطالبه و گاهي شخصاً استيفا نمايد.
حق به فرموده حضرت علي ، «اوسع الاشياء في التواصف و اضيقها في التناصف»[1] است. يعني به هنگام سخن گفتن و توصيف، حق دامنهاي بس وسيع دارد، اما در مقام عمل و انصاف ورزيدن بسيار ضيق است.
به هر حال بحث از حق و اينکه بهراستي معناي حق چيست، آيا مراد از حق، عدالت، وظيفه و واقع است يا منظور همان حق در مقابل باطل است، ضروري مينمايد.
اينکه حق چيست و چه تفاوتهايي بين حق و حکم و ملک وجود دارد، همه و همه مباحثي است که بايد به طور دقيق و مفصل مورد کنکاش قرار گيرد.
برخورداري اين بحث از جايگاهي مهم و پر ظرفيت در فقه و دامنه وسيع آن در بيشتر ابواب فقهي، ضرورت پرداختن به اين موضوع را نمايان ميسازد.
پژوهش حاضر که با عنوان « حق و احکام و آثار آن » تقديم ميگردد، مشتمل بر يک مقدمه و دو بخش است.
بخش اول با عنوان «تعاريف»، به تعريف واژههاي حق، حکم و ملک اختصاص دارد و علاوه بر معناي لغوي و اصطلاحي اين واژهها، به مقايسه آنها با يکديگر نيز پرداخته است.
در بخش دوم با عنوان «شناخت حق»، کوشيدهايم حق را از جوانب مختلف مورد بحث قرار دهيم و با مباحثي چون خصوصيات حق، اسباب ايجاد حق، راههاي اثبات حق، اقسام حق، مصاديق مشتبه بين حق و حکم و دستیابی به حق، به ارايه تصوير روشني از حق پرداختهايم.
با توجه به اهميت حق و پراکنده بودن مباحث مربوط به آن از قبيل تعاريف، اقسام، ويژگيها، نحوه اثبات و استيفا در ابواب مختلف فقهي، نگارندان مصمم شدند تا با جديت در صدد تبيين حق در فقه شيعه برآيد و با بررسي نظريات فقهاي متقدم و متأخر درباره مباحث فوق به ترسيم نمايي کلي از بحث حق در فقه شيعه بپردازد، آنگاه به مباحثي چون راههاي دستیابی به حق و مسأله سوء استفاده از حق اشاره کرده است که با وجود سابقه طولاني آن در اسلام، تحت عنوان «قاعده لا ضرر»، حقوقدانان غرب با عنوان «سوء استفاده از حق» بدان پرداختهاند.
در پایان لازم میدانم از اساتید گرانقدری که در طول تحصیل خود از محضر پر فیضشان به قدر وسع و استعداد ناچیز خویش بهره بردهام سپاسگزاری کنم، فرزانگانی که با نایل شدن به مقام والایی از دانش و معرفت، عمر گرانمایه خویش را در جهت تعلیم و تربیت و حل مشکلات عملی دانشجویان صرف نمودهاند.
بزرگوارانی چون مرحوم آیت الله کاظم مدیر شانهچی و مرحوم دکتر سید مهدی صانعی (رحمۀ الله علیهما) که همواره خوشهچین خرمن معرفت و دانش ایشان بودهام و نیز از استاد ارجمند مرحوم دکتر سیدی علوی که در طول مدت تحصیل از راهنماییهای ارزشمندشان بهره مند شدهام. باشد که خداوند متعال روح آن بزرگواران را غريق رحمت واسعه خويش گرداند و با اوليا محشورشان نمايد.
[1]ـ نهج البلاغه، خطبه 216.