اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۲۹۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۸۲۴







ضرورت نظامی و حقوق بین الملل بشر دوستانه

دسته بندی: حقوق بين الملل - حقوق جنگ و مخاصمات مسلحانه

شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۲۵۹۷۳۰

سال چاپ:۱۴۰۳/۰۵/۲۷

۲۰۶ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
موضوعات:
قیمت کتاب الکترونیک: ۱۴۵۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۱۳۰۵۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1. انسانی سازی مخاصمات مسلحانه
2. سیر تطور مفهوم ضرورت نظامی
3. مفهوم و الزامات ضرورت نظامی
4. اصل تفکیک: الزامی انسانی
5. طرح اصل تناسب در تقابل میان ضرورت نظامی و اصل تفکیک
6. پیشینه و جایگاه اصل تناسب
7. مؤلفه‌های اصل تناسب
8. عوامل مؤثر بر ارزیابی و احراز اصل تناسب
9. اصل تناسب و حقوق بین‌الملل کیفری
10. جنگافزارهای مدرن و اصل تناسب

زمانی که یک مخاصمه مسلحانه آغاز می‌گردد، فارغ از این‌که چرا و چگونه ‌این مخاصمه آغاز شده است، اصول و قواعد حقوقی تحت عنوان حقوق مخاصمات مسلحانه و یا حقوق بین‌الملل بشردوستانه وجود دارند که باید توسط طرف‌های درگیر در جنگ، اعم از متجاوز و مدافع رعایت گردند، در غیر این صورت نقض آنها برای ناقضین مسئولیت ایجاد می‌نماید. برخی از مهم ترینِ این اصول عبارتند از اصول سه گانه تفکیک، ضرورت نظامی و تناسب.


اصل تفکیک بر تمایز میان اموال نظامی و غیرنظامی، تفکیک نظامیان و غیرنظامیان و هم‌چنین تمیز بین رزمندگان و غیررزمندگان تأکید دارد. در نتیجه تنها اموال و افراد نظامی رزمنده و یا غیرنظامیانی که مشارکت مستقیم در حمله دارند می‌توانند هدف مشروعی جهت حمله تلقی گردند و باید از حمله عمدی و مستقیم به اهدافی غیراز آنها اجتناب شود. در کنار اصل تفکیک، دو مفهوم و قاعده مهم دیگر نیز مطرح می‌شوند که عبارتند از منع حملات کورکورانه، یعنی حملاتی که قادر به تفکیک بین اهداف نظامی و غیرنظامی نیستند، و لزوم اتخاذ و رعایت اقدامات احتیاطی در زمان حمله، که این دو قاعده جهت حمایت هرچه بیشتر از غیرنظامیان است.


در ارتباط با ضرورت نظامی نیز باید به جایگاه این مفهوم نسبت به دیگر مقررات حاکم بر مخاصمات مسلحانه پرداخت و این‌که آیا به استناد وجود ضرورت نظامی می‌توان این مقررات را نادیده انگاشت یا خیر؟ یکی از مهم‌ترین مباحثی که در خصوص دو اصل ضرورت و تفکیک مطرح می‌گردد تقابل میان آن دو است. این تقابل از دو جهت قابل بررسی است؛ نخست این‌که یکی از این دو اصل به طور مطلق بر دیگری غلبه پیدا کند. اگر ملاحظات بشردوستانه و اصل تفکیک به طور مطلق بر ضرورت نظامی غلبه پیدا کند، دیگر جنگی وجود نخواهد داشت زیرا انجام هیچ‌گونه اقدام نظامی قابل توجیه نخواهد بود و اگر ضرورت نظامی مفهومی غالب و مسلط بر ملاحظات بشردوستانه فرض گردد این امر به معنای غلبه این اصل بر حقوق مخاصمات مسلحانه خواهد بود و به عبارت دیگر در این صورت ضرورت نظامی مفهومی خارج از حقوق جنگ و مسلط بر آن محسوب خواهد شد. در نتیجه دیگر حقوقی به نام حقوق مخاصمات مسلحانه یا حقوق بین‌الملل بشردوستانه وجود نخواهد داشت.


جهت دومی که در خصوص این تقابل مطرح می‌شود عبارت است از این‌که به هر حال در عرصه جنگ‌ها و مخاصمات مسلحانه اقداماتی نظامی انجام می‌ شود و اصولاً امکان وقوع جنگی بدون انجام اقدامات نظامی عملی نخواهد بود، اما با توجه به مقررات بشردوستانه انجام هرگونه اقدام نظامی مستلزم وجود ضرورتی نظامی است و بدون وجود ضرورت، اقدام انجام شده قابل پذیرش و مشروع تلقی نخواهد شد و آن‌چه که سبب احراز ضرورت نظامی برای حمله می‌شود مزیت نظامی است که در اثر حمله حاصل خواهد شد. به بیانی دیگر وجود مزیت نظامی که در اثر یک حمله و اقدام نظامی حاصل می‌شود، ضرورت انجام آن اقدام را توجیه می‌کند.


در طرف مقابل نیز اصلی به نام تفکیک و تمایز میان اهداف و افراد نظامی و غیرنظامی مطرح می‌گردد که به موجب آن اهداف غیرنظامی نباید مورد حمله قرار گیرند و این افراد و اهداف باید در برابر آثار حملات حمایت شوند و طرف‌های مخاصمه می بایست صرفاً اهداف و افراد نظامی مشروع را هدف حمله قرار دهند.


دو اصل ضرورت نظامی و تفکیک به عنوان دو اصل مهم و بنیادین حقوق بین‌الملل بشردوستانه  در سطح مقررات تعارض و تقابلی با یکدیگر ندارند، اما در مقام اجرا و در عرصه مخاصمات مسلحانه در مواردی ممکن است با یکدیگر تقابل و تزاحم پیدا کنند. به عبارت دیگر ممکن است به سبب وجود مزیتی نظامی حمله به یک هدف نظامی مشروع توجیه شده و ضرورت نظامی اقتضاء کند که نسبت به آن هدف حمله انجام گردد لیکن در اثر این حمله ناگزیر خساراتی نیز نسبت به افراد و اموال غیرنظامی وارد گردد خساراتی که الزاماً در اثر حمله ایجاد خواهد شد و تنها راه اجتناب از ایراد چنین خسارت‌ها و آسیب‌هایی لغو یا تعلیق حمله مزبور است. در این موارد در مقام اجرا و پیاده‌سازی این دو اصل یک رابطه تزاحم و تقابلی در عمل بین آنها ایجاد می‌گردد چراکه به موجب مفاهیمی هم‌چون بشریت و تفکیک باید از اهداف غیرنظامی در برابر حمله و آثار آن حمایت شود و به موجب ضرورت نظامی در چهارچوب حقوق بشردوستانه- انجام حمله مزبور لازم است.


برای حل این تقابل و تزاحم باید میان این دو اصل تعادل و توازن برقرار گردد. اصل تناسب به عنوان یکی از اصول کاردینال حقوق بین‌الملل بشردوستانه می‌تواند با برقراری تعادل و توازن میان دو اصل ضرورت نظامی و تفکیک تقابل این دو اصل با یکدیگر در مقام اجرا را برطرف نماید. به موجب این اصل تنها در صورتی مزیت نظامی مورد انتظار از حمله می‌تواند اقدام به حمله و عملیات نظامی را توجیه کند که این مزیت در قیاس با خسارات غیرنظامی ناشی از حمله متناسب باشد و به عبارت دیگر خسارات غیرنظامی مزبور نسبت به مزیت نظامی حاصل از اقدام نظامی، فراتر و بیش از حد نباشد. با توجه به این‌که اصل تناسب باید بین دو اصل مهم دیگر یعنی ضرورت نظامی و تفکیک توازن برقرار نماید احراز این اصل و اثبات رعایت یا عدم رعایت آن، حداقل در برخی موارد بسیار پیچیده و مشکل می‌گردد به گونه‌ای که برخی حقوق‌دانان معتقدند سخت‌ترین کاری که به دادگاه‌هایی نظیر دادگاه بین‌المللی کیفری یوگسلاوی سابق واگذار شده است احراز اصل تناسب در مخاصمات مسلحانه بوده است.


برای پرداختن به اصل تناسب و برقراری توازن میان دو اصل مزبور، ابتدا باید ضرورت نظامی و اصل تفکیک مورد بررسی قرار گرفته و سپس به سنتز آن دو یعنی اصل تناسب پرداخته شود. تناسب مفهومی سهل اما ممتنع به نظر می‌رسد، اصطلاحی که در عرصه‌های مختلف حقوق بین‌الملل به کاربرده می‌شود و به ظاهر مشخص و واضح به نظر می‌رسد ولی زمانی که بنا باشد تعریفی از آن ارائه گردد و حدود و قلمرو آن مشخص شود مشکلات و اختلاف نظرهایی پدیدار می‌گردد. البته باید توجه داشت که اصل تناسب هرچند در تقابل ضرورت نظامی با اصل تفکیک و مفهوم بشریت مطرح می‌گردد، اما این اصل صرفاً یک اصل راهنما در جهت اجرای دو اصل مزبور نیست بلکه خود یک اصل حقوقی مجزا و دربردارنده تعهدات حقوقی است.


همان‌گونه که بیان شد زمانی که یک مخاصمه مسلحانه آغاز می شود قواعد حقوق بشردوستانه نسبت به آن لازم الاجرا می‌گردند، لیکن برخی عوامل نظیر بین‌المللی یا غیر بین المللی بودن مخاصمه، قواعد حاکم بر آن از جمله اصل تناسب، ضرورت و تفکیک را می‌تواند تحت الشعاع قرار دهد. به منظور پرداختن به اصل تناسب و تبیین دقیق آن ابتدا باید عوامل مؤثر در تعریف آن نظیر مفهوم مزیت نظامی و خسارات جنبی و اتفاقی مورد بررسی قرار گیرد تا مفهوم این اصل به طور دقیق‌تر مشخص شود. جهت احراز تناسب در حمله نیز باید متغیرها و مؤلفه‌های متعددی هم‌چون آثار مستقیم و غیرمستقیم حمله، نوع سلاح‌های مورد استفاده و میزان دقت این تسلیحات و حفاظت از نظامیان خودی مورد بررسی قرار گیرند. هم‌چنین ایجاد توازن و تعادل نسبی میان ارزش جان‌ها و نفوس با اموال و نیز خسارات محیط زیستی از دیگر مسائل دخیل در تعیین قلمرو اصل تناسب می‌باشد. ارزیابی آثار بلند مدت قابل پیش بینی ناشی از حملات، آسیب‌های روحی و روانی و بررسی ارتباط میان حق حیات، تناسب و مزیت نظامی نیز از دیگر موارد شایان توجه در این خصوص هستند.


مسأله دیگری که در ارتباط با اصل تناسب و با توجه به تحولات رخ‌داده در مخاصمات مسلحانه باید مورد توجه جدی قرار گیرد موضوع طراحی، توسعه و استفاده از تسلیحات مدرن و هوشمند نظیر پهپادها و ربات‌های رزمنده است. بر این اساس و با توجه به کم شدن دخالت انسانی در اقدام و عملکرد این تسلیحات، وضعیت رعایت مقررات بشردوستانه در به کارگیری آنها نیز باید به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد.


در نهایت باید گفت که اصل تناسب هرچند یکی از مهم‌ترین اصول مطرح در حقوق بین‌الملل بشردوستانه است، لیکن تاکنون حدود و قلمرو آن به طور روشن و برجسته مشخص نشده و البته پرداختن به این مسأله نیز امری دشوار است. هرچند در برخی از آرای بین‌المللی همانند آرای دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق به طور موردی به این مسأله پرداخته شده است، اما تسری این موارد به کل حقوق بشردوستانه و تمام مخاصمات مسلحانه دشوار به نظر می‌رسد. لذا پرداختن به ابعاد مختلف این موضوع می‌تواند در راستای انسانی کردن جنگ مؤثر، مفید فایده و راه‌گشا باشد.


از بعد علمی پرداختن به اصل تناسب و قلمرو آن می‌تواند در مباحث علمی و تئوریک مؤثر بوده و زمینه روشن‌تر شدن و تبیین بهتر ابعاد حقوق بین‌الملل بشردوستانه را فراهم نماید. از جهت کاربردی و عملی نیز روشن شدن قلمرو این اصل می‌تواند زمینه تحلیل‌ها، رسیدگی‌ها و قضاوت‌های بهتر و منصفانه‌تر در این خصوص را ایجاد کند.


البته پرداختن به اصل تناسب و جایگاه آن در حقوق بین‌الملل بشردوستانه مستلزم تبیین جایگاه و ابعاد دو اصل تفکیک و ضرورت نظامی است، زیرا تناسب در مواردی طرح می‌شود که این دو اصل در مقام اجرا با یکدیگر تقابل پیدا کنند. به همین سبب به ویژه نسبت به ضرورت نظامی می‌بایست جایگاه و الزامات آن مورد بررسی دقیق قرار گیرد تا از این طریق بتوان به بررسی دقیق‌تر مفهوم اصل تناسب پرداخت.


ضرورت پرداختن به اصل تناسب از آن جهت است که این اصل در تمامی مخاصمات مسلحانه بین‌المللی و غیربین المللی زمینه بروز داشته و شایان توجه و دقت نظر می‌باشد و این در حالی است که مفهوم و قلمرو آن هنوز به طور دقیق و قطعی مشخص نشده است و همین مسأله زمینه ابهامات و مشکلات متعددی را فراهم نموده است، لذا روشن شدن ابعاد این موضوع می‌تواند زمینه‌ساز حل و رفع حداقل بخشی از این ابهامات باشد. اصل تناسب به تعبیری سنتز تقابل میان ضرورت‌های نظامی و اصل تفکیک قلمداد می‌شود و بر اجرای حقوق بین‌الملل بشردوستانه سایه افکنده است. ابداع سلاح‌ها و شیوه‌های جدید جنگی مثل استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین نیز اهمیت توجه به این موضوع را مضاعف ساخته است.


در ارتباط با اصل تفکیک و مفهوم ضرورت نظامی نوشتارهای علمی بسیاری اعم از کتاب، مقاله و گزارش به رشته تحریر در آمده است، لیکن در خصوص تقابل این دو مفهوم و به طور ویژه در خصوص اصل تناسب علی‌رغم برخی نوشتارهای موجود، به طور کامل و با نگرشی جامع این موضوع مورد بررسی و تبیین قرار نگرفته است و به ويژه در ارتباط با حدود و قلمرو این اصل ابهامات زیادی هنوز وجود دارد.


در ارتباط با مفاهیم ضرورت نظامی و اصل تناسب کتاب یا مقاله مستقل و جامعی به زبان فارسی نگارش نیافته است اما به زبان انگلیسی مقالات و کتاب‌های متعددی منتشر شده است که البته هرکدام به وجهی از آن پرداخته‌اند. برای مثال آقای هیاشی در سه مقاله خود به تفصیل به مفهوم ضرورت نظامی و جایگاه آن در حقوق بشردوستانه و حقوق بین‌الملل کیفری پرداخته است. از جمله ایشان در مقاله خود با عنوان الزامات ضرورت نظامی در حقوق بین‌الملل بشردوستانه و حقوق بین‌الملل کیفری[1] ضمن بررسی دیدگاه‌ها و نظریات مختلف در ارتباط با مفهوم ضرورت نظامی در مخاصمات مسلحانه، الزامات و قیود مرتبط با این مفهوم را نیز مورد بررسی قرار داده است. وی نهایتاً بیان می‌کند که ضرورت نظامی را نباید و نمی‌توان فراتر از یک استثناء نسبت به دیگر اصول و قواعد بشردوستانه دانست و در این مقام نیز الزامات و قیودی نسبت بدان مطرح می‌گردد تا از تفسیر موسع و سوء استفاده از این مفهوم جلوگیری گردد.


دیدگاه مشابهی را هم می‌توان در نظریات دینستین یافت که وی هم ضرورت نظامی را صرفاً یک استثناء نسبت به مقررات بشردوستانه تلقی می کند.[2] این مقالات و مطالب مشابهی که منتشر شده‌اند صرفاً به تبیین مفهوم، جایگاه و الزامات ضرورت نظامی پرداخته‌اند و کم‌تر به ارتباط آن با دیگر اصول و قواعد اشاره کرده‌اند.


در خصوص ارتباط ضرورت نظامی با دیگر مفاهیم و اصول بشردوستانه نیز مقالاتی منتشر شده است، ازجمله اریک جاورسکی در مقاله خود با عنوان ضرورت نظامی و مصونیت غیرنظامیان؛ توازن کجاست؟[3] به لزوم برقراری تعادل و توازن میان دو مفهوم ضرورت نظامی و مصونیت غیرنظامیان و اصل تناسب به عنوان عامل برقراری این توازن اشاره کرده است و در نهایت بیان می‌کند علی‌رغم این‌که اصل تناسب از ابهامات و دشواری‌های زیادی در اجرا برخوردار است، اما باید به اجرا گذاشته شود. هم‌چنین مایکل اشمیت در مقاله‌ای با عنوان ضرورت نظامی و انسانیت در حقوق بین‌الملل بشردوستانه: لزوم برقراری توازنی ظریف[4]، ضمن پرداختن به ضرورت نظامی و توازن میان آن با مفهوم انسانیت از دیدگاه‌های مختلف و هم‌چنین از لحاظ سیر تاریخی این توازن، نتیجه می‌گیرد که این دو مفهوم رابطه‌ای شکننده و آسیب‌پذیر دارند و باید با ظرافت خاصی توازن و تعادل میان آنها برقرار گردد و دولت ها، سازمان‌های بین‌المللی دولتی و غیردولتی و محاکم بین‌المللی کیفری باید در این راستا تلاش کنند. هم‌چنین وی بیان می‌کند که اصل تناسب در برقراری چنین توازنی بسیار مؤثر و راه‌گشا خواهد بود. این مطالب نیز عمدتاً به برقراری توازن میان مفاهیم و اصول حقوق بشردوستانه اشاره کرده‌اند اما به طور مفصل به مفهوم، مؤلفه‌ها و الزامات اصل تناسب نپرداخته‌اند.


اصل تناسب در مخاصمات مسلحانه نیز در مقالات و کتاب‌های متعددی موضوع تحلیل قرار گرفته است. آقای کلارک در مقاله‌ی تناسب در مخاصمات مسلحانه: اصلی که نیاز به شفاف‌سازی دارد؟[5] به اختصار ابعاد و جنبه‌های مختلفی از اصل تناسب از جمله عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار داده است و با این نتیجه مطلب خود را به اتمام می‌رساند که هرچند اصل تناسب مفهومی بسیار ذهنی است اما تصمیم‌گیری در خصوص تناسب و احراز و ارزیابی آن بخشی اجتناب ناپذیر از جنگ است و در نتیجه باید با رجوع به قواعد و ملاک‌های عینی و نوعی حقوق بین‌الملل این اصل مورد ارزیابی و قضاوت قرار بگیرد.


خانم گاردام نیز در کتاب و هم‌چنین مقاله خود در خصوص اصل تناسب[6]، جنبه‌های مختلفی از آن را مورد بررسی قرار داده است. البته ایشان اصل تناسب را هم از منظر حق بر جنگ و هم از منظر حق در جنگ و حقوق بین‌الملل بشردوستانه  مدنظر قرار داده است و بیان می‌کند که وجود اصل تناسب و مورد توجه قرار گرفتن آن به معنای گسترش توجه به انسانیت و افزایش حمایت از غیرنظامیان در عرصه مخاصمات مسلحانه می‌باشد و البته می‌بایست این اصل مورد توجه جدی‌تری قرار گیرد.


ویلیام فنریک نیز در چند مقاله خود به اصل تناسب پرداخته است. وی در مقاله‌ی هدف‌گیری و تناسب در جریان بمباران ناتو علیه یوگسلاوی،[7] به صورت مطالعه موردی به این اصل در جریان درگیری‌های ناتو در یوگسلاوی سابق پرداخته است و در نهایت بیان می‌کند که در جریان این حملات، برخلاف جنگ جهانی دوم، ناتو اصل تناسب را رعایت کرده است و خسارات اتفاقی غیرنظامی به حداقل رسیده است. هم‌چنین در مقاله دیگری با عنوان اعمال قواعد هدف‌گیری بشردوستانه نسبت به وضعیت‌های عملی: تناسب و اهداف نظامی،[8] ضمن اشاره به برخی ابعاد و هم‌چنین ابهامات موجود نسبت به اصل تناسب، نهایتاً بیان می‌کند که برای شفاف‌سازی و زدودن ابهامات از این اصل مراجع بین‌المللی به ویژه نهادهای بین‌المللی غیردولتی نظیر کمیته بین‌المللی صلیب سرخ باید وارد عمل شوند.


واتکین هم در مقاله‌ای با عنوان ارزیابی تناسب: پیچیدگی اخلاقی و قواعد حقوقی،[9] ضمن پرداختن توأمان به برخی از مؤلفه‌ها و عوامل مؤثر بر اصل تناسب، به جنبه‌های اخلاقی و حقوق بشری مرتبط با این اصل نیز اشاره کرده است و در پایان اصل تناسب را فرآیند ارزیابی موضوعات پیچیده اخلاقی، و نه صرفاً برقراری یک توازن علمی میان موضوعات متضاد، می‌داند. از دیدگاه وی اصل تناسب باید در مخاصمات و درگیری‌های مختلف اعمال گردد و علاوه بر آن حمایت از جان و سلامت انسان‌ها در زمان مخاصمات تنها وابسته به اعمال اصول مدون بشردوستانه در معاهدات بین‌المللی نیست بلکه این امر یعنی حفظ جان و سلامت انسان‌ها باید در فرهنگ و دستورالعمل‌های گروه های نظامی لحاظ شود.


در این مطالب و نوشتارهای مشابه برخی ابعاد اصل تناسب مورد کنکاش قرار گرفته است، اما مؤلفه‌های موجود در تعریف و تبیین اصل تناسب با عوامل مؤثر بر احراز و ارزیابی آن به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است. تفکیک این موارد از یکدیگر و پرداختن مجزا به آنها می تواند در روشن شدن ابعاد مختلف این اصل و رفع ابهامات موجود نسبت به آن مؤثر باشد.


همان‌گونه که بیان گردید نوشتار مستقل و جامعی به زبان فارسی در ارتباط با تبیین تقابل دو اصل ضرورت نظامی و تفکیک در مخاصمات مسلحانه نگاشته نشده است. آن‌چه محقق را به ارائه این کتاب رهنمون شد چگونگی رفع این تقابل می‌باشد. تکیه بر اصل تناسب که فرضیه محقق مبتنی بر آن است، آورده این نوشتار را شکل خواهد داد که طی مباحث آتی تلاش خواهد شد به ابعاد مختلف این اصل پرداخته شود. در کتاب‌ها و مقالات انگلیسی نیز معمولاً به یکی از ابعاد یعنی ضرورت نظامی، اصل تفکیک و یا اصل تناسب پرداخته‌اند و یا این‌که صرفاً به مفهوم اصل تناسب اشاره کرده‌اند.


این کتاب نگاهی جامع به اصل تناسب در حقوق بین‌الملل بشردوستانه دارد و بدین منظور با توجه به طرح اصل تناسب در موارد تقابل ضرورت نظامی با اصل تفکیک در مقام اجرا، ابتدا این دو اصل و به ویژه ضرورت نظامی مورد تبیین قرار گرفته است و قیود و الزامات این اصل بررسی شده است تا از این طریق بتوان مانع از تفسیر موسع این مفهوم گردید. پس از آن نیز جایگاه اصل تناسب در موارد تقابل این دو اصل بررسی شده است.


هم‌چنین این نوشتار از این جهت نوآوری دارد که علاوه بر پرداختن به مسائل فوق به مؤلفه‌های موجود در تبیین اصل تناسب و عوامل مؤثر بر ارزیابی و احراز آن به طور مجزا، مستقل و مفصل پرداخته است و رویکردی نیز به ارزیابی پسینی رعایت یا عدم رعایت اصل تناسب در جریان مخاصمات مسلحانه توسط رسیدگی‌های کیفری داشته است و به موضوع امکان اعمال این اصل در به کارگیری تسلیحات مدرن نیز توجه داشته است.


در مجموع این نوشتار سعی بر آن داشته که به طور جامع به اصل تناسب در حقوق بشردوستانه بپردازد و این اصل را هم از جهت جایگاه آن در ارتباط با دیگر قواعد بشردوستانه و هم از لحاظ الزامات مرتبط با اجرای آن مورد بررسی قرار دهد و از این جهت بدیع به نظر می‌رسد. هم‌چنین پرداختن به این اصل می‌تواند خلأهای حمایتی احتمالی در اعمال ضرورت نظامی و اصل تفکیک را پوشش دهد و از این جهت شایان توجه جدی و عمیق می‌باشد.


این کتاب در دو فصل سازماندهی و تدوین شده است تا براساس آن بتواند به ابعاد مختلف این موضوع بپردازد. در فصل اول با عنوان انسانی سازی حقوق بین‌الملل بشردوستانه ابتدا سیر فراز و فرود و دیدگاه‌های مختلف مطروحه در خصوص مفهوم ضرورت نظامی و جایگاه آن در ارتباط با دیگر مقررات حاکم بر مخاصمات مسلحانه مطرح شده است و پس از آن الزامات و عناصر مرتبط با این مفهوم واکاوی شده و سپس به دو مفهوم مهم در خصوص انسانی کردن وجهه مخاصمات یعنی اصل تفکیک و اقدامات احتیاطی در زمان حمله پرداخته شده است. در فصل دوم نیز که جایگاه اصلی بررسی تقابل ضرورت نظامی و اصل تفکیک است به نقش و جایگاه اصل تناسب در این تقابل پرداخته شده است و بدین منظور نخست کلیاتی هم‌چون پیشینه این اصل و جایگاه آن در مقررات بشردوستانه از جمله مقررات عرفی بررسی شده و در ادامه با توجه به عدم ذکر این اصل در پروتکل الحاقی دوم 1977، به امکان اعمال اصل تناسب در مخاصمات مسلحانه غیربین‌المللی پرداخته شده است. سپس مؤلفه‌های اصلی در تعریف و تبیین این مفهوم نظیر حمله، مزیت نظامی و خسارات جنبی و عوامل مؤثر در احراز و ارزیابی آن همانند خسارات مستقیم و غیرمستقیم، اهداف فوری و اضطراری و حفاظت از نیروهای خودی مورد بررسی قرار گرفته است و به سازِکارهای رسیدگی به تناسب نیز توجه شده است، در نهایت نیز به امکان تسری و اعمال اصل تناسب نسبت به اقدامات تسلیحات مدرن خودکار و هوشمند که موضوعی جدید و چالش‌برانگیز است پرداخته شده است.