1- بايسته هاي عدالت ترميمي و پيشينه آن در نظام حقوقي ايران
2- بايسته هاي عدالت ترميمي (الگوها و زمينه ها)
3- پيشينه رويكردهاي ترميمي در قوانين ايران تا سال 1392
4- رويكردهاي عدالت ترميمي در مرحله پيش دادرسي
5- رويكردهاي ترميمي «قانون آيين دادرسي كيفري» ايران در بستر عدالت ترميمي
6- ترميمي شدن نهادهاي پيش دادرسي كيفري
7- رويكردهاي ترميمي مرحله دادرسي و پسادادرسي
8- جلوه هاي ترميمي رويكردهاي مرحله دادرسي
9- جلوه هاي ترميمي رويكردهاي مرحله پسادادرسي
10- .....
در بسیاری از کشورها، ناخرسندی و ناامیدی از نظام دادرسی رسمی، احیاء دوباره سنتها و آداب و رسوم کهن ملل و همچنین، تلاش برای حفظ و تقویت قواعد عرفی و بکار بستن روشهای عدالت سنتی، منجر به بروز درخواستهایی برای پاسخهای جایگزین به جرمها و بینظمیهای اجتماعی شد. بسیاری از این پاسخهای جایگزین، فرصت مشارکت در حل اختلافات و رسیدگی به پیامدهای آن را به طرفین درگیر میدهد و در بعضی موارد، این برنامهها به ارادهای برای رجوع به تصمیمگیری محلی و استفاده از ظرفیتهای اجتماع تکیه دارند. میتوان این رویهها را وسیلهای برای تشویق بیان مسالمت آمیز اختلاف، ترویج مدارا و مشارکت همگانی، ایجاد احترام به تفاوتها و ترویج روشهای اجتماعی مبتنی بر مسؤولیت پذیری به شمار آورد.
در یک تعریف ساده میتوان عدالت ترمیمی را به عنوان «فرآیندي دانست كه به وسيله آن همه طرفينی كه سهمي در جرم خاص دارند، گرد هم ميآيند تا با کمک یکديگر درخصوص عواقب بعدي جرم و مسائل ناشي از آن در آينده اتخاذ تصميم نمايند» این تعریف که از جمله رایجترین تعاریف عدالت ترمیمی است، شیوههای نوینی برای حل اختلافات در اختیار جوامع قرار میدهد.
شیوههای عدالت ترمیمی، همه کسانی را که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم درگیر اختلاف پدید آمده هستند، وارد فرآیند صلح میکند. مشارکت جامعه در این فرآیندها دیگر انتزاعی نیست، بلکه بسیار مستقیمتر، عینیتر و مناسب وضعیتهایی است که طرفین دعوی داوطلبانه در حل و فصل جرم مشارکت دارند.
در بسیاری از کشورها اندیشه مشارکت جامعه در حل و فصل اختلافها، از یک اتفاق عمومی برخوردار است. شیوههای عدالت ترمیمی در بسیاری از کشورهای در حال رشد از طریق به کارگیری آداب و رسوم سنتی و قواعد عرفی است و مفهومی است که در طی 30 سال اخیر مطرح شده و ذهن بسیاری از جرمشناسان و حقوقدانان را به خود مشغول نموده است.
اولین پرونده کیفری که در غالب رویکردی ترمیمی و به شیوه میانجیگری حل و فصل شد، در سال 1974 در ایالت کینچر – انتاریو کانادا و توسط یک قاضی تعلیق مراقبتی بوده است. از آن تاریخ تاکنون، قوانین بسیاری از کشورها به سوی استفاده از برنامههای عدالت ترمیمی سوق داده شده اند که از جمله این قوانین میتوان به ماده «153» «قانون آیین دادرسی کیفری» آلمان، ماده «2-41» «قانون آیین دادرسی کیفری» فرانسه و همچنین ماده «82» «قانون آیین دادرسی کیفری» ایران مصوب سال 1392 ایران، اشاره نمود. در سطح بین الملل نیز سازمانهای بین المللی و منطقهای به فواید این راهکار پی بردهاند که میتوان به تصویب «اعلامیه استفاده از اصول و برنامههای عدالت ترمیمی در پروندههای عدالت کیفری»[1] مصوب شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در ژولای سال 2002، قطعنامه شماره 34-40 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، تحت عنوان «اصول بنیادی عدالت راجع به بزهدیدگان و قربانیان سوء استفاده از قدرت» مصوب سال 1985[2]، و همچنین «سند توسعه عدالت ترمیمی» (COST a 21) و پیوست فنی آن در اروپا[3] اشاره نمود.
در ایران رسیدن به صلح و آشتی در دعاوی که در واقع هدف غایی عدالت ترمیمی نیز میباشد، از دیرباز مورد توجه قانونگذاران بوده است، به گونهای که میتوان گفت در سطح قوانین داخلی، پس از انقلاب اسلامی سال 1357، مقنن در بند یکم اصل 156 «قانون اساسی» یکی از وظایف قوه قضاییه را حل و فصل دعاوی و رفع خصومات بین افراد بر شمرده است که عمل به این اصل، تا پیش از تصویب «قانون آیین دادرسی کیفری» مصوب سال 1392 و «قانون مجازات اسلامی» مصوب سال 1392 عمدتاً از طریق قضات تحکیمی که در ماده «6» ق.ت.د.ع.ا. (در امور کیفری) مصوب سال 1378 بدین صورت پیش بینی شده بودند محقق میشد[4]. علاوه بر این مقنن ایران در لوایحی از جمله «لایحه قانونی تشکیل دادگاههای اطفال و نوجوانان» مصوب 24/9/1384، «لایحه مجازاتهای اجتماعی جایگزین حبس»- که در قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 ادغام شد- و «قانون شوراهای حل اختلاف» مصوب 18/4/1387، رویکرد ترمیمی همچون میانجیگری کیفری را لحاظ نموده بود.
پس از تصویب، «قانون آیین دادرسی کیفری» و «قانون مجازات اسلامی» در سال 1392، باب تازهای از سیاست جنایی مشارکتی در قوانین ایران گشوده شد و مقنن روشها و شیوههای ترمیمی و نیمه ترمیمی مختلفی از جمله میانجیگری، تعلیق تعقیب، تعویق تعقیب را در «قانون آیین دادرسی کیفری» و همچنین تعویق صدور حکم، جایگزینهای حبس و نظام نیمه آزادی را «در قانون مجازات اسلامی» برای نخستین مرتبه در قوانین کیفری بهکار گرفت.
این موارد را میتوان به نهادهایی همچون درخواست ترک تعقیب، آزادی مشروط، تعلیق اجرای مجازات؛ که شرایط جدیدی، اعم از ترمیمی _کیفری، به آنها اضافه و در قوانین مصوب سال 1392 گنجانده شد، اضافه نمود که در مجموع این نهادها و رویکردها سبب شکلگیری پاسخهای جدیدی به جرم و کجروی در قوانین ایران شد.
مع الوصف آنچه که حایز اهمیت است، تمیز میان برنامههای عدالت ترمیمی، به صورت اخص، با برنامه جایگزینهای حل و فصل دعوا، به صورت اعم است؛ با این توضیح که روشهای جایگزین دعوا شامل شیوههای مختلفی از جمله روشهای عدالت ترمیمی میشود، لیکن عدالت ترمیمی رویکردی است که بر پایه ارکان، پیش فرضها و اصول اساسی استوار است که هر نهاد ترمیمی میبایست تمام یا بخشی از آن را در خود گنجانده باشد. این اصول را میتوان به اصول مهم و اساسی همچون اختیاری بودن فرآیند رسیدگی ترمیمی، پذیرش مسؤولیت از سوی مجرم، مشارکت ارادی، تضمین حقوق اساسی بزهدیدگان و جبران خسارت از آنها اشاره نمود که در کنار اصول فرعی همچون اصل بیطرفی، محرمانه بودن و اعتبار توافقات، ارکان عدالت ترمیمی را در مقابل سایر شیوههای جایگزین حل و فصل دعوا شکل میدهند.
این پژوهش به لحاظ روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای صورت پذیرفته است، و از جمله ویژگیهای این اثر پرداختن به برخی قوانین ماهوی و شکلی کشورهای اروپایی نظیر فرانسه، انگلستان، آلمان و غیره میباشد که با توجه به تأسی نهادهای مورد بحث در این پژوهش از قوانین کشورهای مذکور، بهویژه فرانسه، میتواند به خوانندگان کتاب، دیدگاهی تطبیقی نیز ببخشد. علاوه بر این ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که هدف نگارنده تنها پرداختن به رویکردهای عدالت ترمیمی در قوانین موضوعه ایران و مشخصاً «قانون آیین دادرسی کیفری» مصوب سال 1392 و کتاب اول «قانون مجازات اسلامی» مصوب سال 1392بوده است و نه برخی قوانین از جمله قانون حدود، قصاص،دیات و غیره؛ آنگونه که برخی نویسندگاه[5] مدعی وجود رویکرد ترمیمی در آنها شدهاند؛ اگرچه که برخلاف نظر برخی دیگر از نویسندگان[6]، شاید بتوان جنبههایی از رویکردهای ترمیمی را به ویژه در پرداخت دیه بدل از قصاص یافت، لیکن با توجه به هدف نگارنده در این پژوهش، از پرداختن بدانها اجتناب شده است.
کتاب حاضر به سه بخش تقسیم شده است. بخش نخست تحت عنوان «بایستههای عدالت ترمیمی و پیشینه آن در نظام حقوقی ایران» در دو فصل تنظیم شده است، که در فصل نخست تحت عنوان «بایستههای عدالت ترمیمی» به بررسی مهمترین مباحث نظری عدالت ترمیمی همچون تعاریف، اهداف، اصول و زمینههای ظهور عدالت ترمیمی میپردازیم و الگوهای عملی عدالت ترمیمی که عبارت است از؛ میانجیگری، نشستها و محافل تعیین مجازات را بررسی مینماییم و در فصل دوم، تحت عنوان «پیشینه رویکردهای ترمیمی در قوانین ایران تا سال 1392» به بررسی شیوههای ترمیمی موجود در نظام کیفری ایران تا تصویب «قانون آیین دادرسی کیفری» و «قانون مجازات اسلامی» مصوب سال 1392 میپردازیم و در ضمن بررسی رویکردهای ترمیمی در نظام مذکور، اهداف، اصول و شرایط صدور آنها را واکاوی مینماییم.
در بخش دوم تحت عنوان «رویکردهای عدالت ترمیمی در مرحله پیش دادرسی کیفری»، رویکردهای عدالت ترمیمی در مرحله قبل از ورود پرونده به دادگاه (پیش دادرسی) بررسی شده است. فصل نخست این بخش تحت عنوان «رویکردهای ترمیمی قانون آیین دادرسی کیفری ایران در بستر عدالت ترمیمی»، به بیان اصول، اهداف، نتایج و شیوههای اجرای میانجیگری در «قانون آیین دادرسی کیفری» اختصاص داده شده و در فصل دوم، با عنوان «ترمیمی شدن نهادهای پیش دادرسی کیفری» رویکردهای ترمیمی و نیمه ترمیمی که بستر شکلگیری آنها، برخلاف میانجیگری، در بطن نهادهای عدالت کیفری میباشد، بررسی شده است. از جمله این رویکردها میتوان به تعلیق تعقیب و تعویق تعقیب به عنوان کیفیاتی ترمیمی و درخواست ترک تعقیب و بایگانی پرونده، به عنوان کیفیاتی نیمه ترمیمی اشاره نمود.
سرانجام در بخش سوم با عنوان «رویکردهای ترمیمی مرحله دادرسی و پسا دادرسی» به بررسی جلوههای ترمیمی نهادهای مرحله صدور حکم و اجرای حکم در دو فصل جداگانه میپردازیم، که در فصل نخست تحت عنوان «جلوههای ترمیمی مرحله دادرسی» رویکردهای تعویق صدور حکم و تعلیق اجرای مجازات را بررسی مینماییم، و در فصل دوم تحت عنوان «جلوههای ترمیمی رویکردهای مرحله پسا دادرسی» نخست به بررسی جلوههای ترمیمی نهاد آزادی مشروط به عنوان رویکرد کنارگذار مجازاتها پرداخته، و سپس در مبحث دوم جلوههای ترمیمی نهادهای مبدل مجازاتها از جمله؛ جایگزینهای حبس، نظام نیمه آزادی و تخفیف مجازاتها را بررسی مینماییم.