امروزه آسیب به تنوعزیستی و افزایش آن به یکی از شدیدترین بحرانهای جهانی بدل شده است و نگرانی جهانی روزافزونی در مورد وضعیت منابع زیستشناختی وجود دارد زیرا حیات انسانی به شدت به آن وابسته است.
تنظیم فهرست قرمز گونههای در معرض خطر اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت ((IUCN مهمترین اقدام جهانی برای نظارت برتنوعزیستی دولت هاست. براساس مطالب بیانیه رسمی در سال 2009، فهرست قرمز گونههای در معرض تهدید اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت در سال 2008 حاکی از آن است که درحالحاضر تعداد 17291 گونه از 47677 گونه ارزیابیشده تهدید به انقراض شدهاند.
نتایج ذکرشده نشان 21درصد تمام پستانداران،30درصد تمام دوزیستان،12درصد پرندگان شناختهشده، 28درصد خزندگان،37درصد ماهیهای آبشیرین و 35درصد بیمهرگان تاکنون در معرض تهدید ارزیابی شدهاند.[1]
باتوجه به این دغدغه حائزاهمیت انسانی، جرمشناسی انتقادی شاهد ظهور یک گرایش جدید است که نسبت به جرمشناسی رادیکال در آغاز سالهای 1970، افراطیتر بوده تا جایی که مشروعیت علمی، عینیت و عنوان جرمشناسی را زیر سوال میبرد چراکه بیان میکند جرمشناسی به لحاظ عنوان و محتوا، وامدار حقوق کیفری است و صرفاً به مطالعه وقایع جنایی که یکی از صدمهها و آسیبهای اجتماعی و نه همه آنهاست، میپردازد.
جرمشناسی گونههای حیوانی؛ محیط زندگی، آسیبهای ناشیاز تخریب زیستگاهها و مطالعه بزهدیدگی حیوانات را که متاثر از اعمال و اقدامات بشری است، بررسی میکند.
این رشته تخصصی در حوزه جرمشناسی، مطالعه جرایم علیه زیستگاههای حیوانات و آنچه که منجر به ورود آسیب، درد یا مرگ آنها را میشود و در نتیجه رفاه حیوانات را از بین میبرد، مدنظر قرار میدهد.
توجه به این موضوعات ناشی از دیدگاههای معاصر درخصوص حقوق حیوانات، با عنوان نظریه رفاه گونههای حیوانی و رویکرد حقمحور است.
تنوعزیستی که از ترکیب واژه یونانی به معنای حیات[2]و واژه لاتین به معنای گوناگونی[3] به وجودآمده است. به گوناگونی موجودات زنده اطلاق میشود.
این گوناگونی دربرگیرنده کلیه موجودات زنده، اعمازگیاهان، جانوران و سایر موجودات زنده موجود در اکوسیستمهای مختلف است.
تنوعزیستی طبیعی، تشکیلدهنده شالوده و بنیان سایر گروهها مانند تنوعزیستی شهری و تنوعزیستی کشاورزی است. بنابراین گیاهان و جانوران اهلی امروزی، در سالهای متمادی با گزینش، اصلاح و اهلی شدن جانوران وحشی به وجود آمدهاند.
تنوعزیستی در برگیرنده مراتبی[4] به شرح ذیل است؛
تنوع گونهای[5]: وجود گونههای مختلف در یک اکوسیستم را تنوع گونهای مینامند با این توضیح که گونه؛ مجموعه موجوداتی هستندکه از نظر ظاهر شبیه هم بوده و میتوانند موجوداتی زایا و پایا مانند خود را به وجود بیاورند.
تنوع ژنی[6]یا درون گونه ای: به گوناگونی و تنوع در یک گونه اطلاق میشود.
تنوع اکوسیستم[7]: تنوع در اکوسیستمهای مختلف را تنوع اکوسیستمی میگویند.
(اکوسیستم به مجموعه موجودات و محیطزیست آنها که با هم در ارتباط وکنش هستند، اطلاق میشود).
حفاظت از حیاتوحش درمقابل تهدیدات روز افزون و در ادامه کاهش تنوعزیستی یکی از مهم ترین مسایل روز جوامع انسانی محسوب میشود، میان حفاظت از تنوعزیستی و حفاظت ازگونههای حیاتوحش رابطهای بسیار نزدیک وآشکار وجود دارد.
با این حال، اهدافشان کاملاً یکسان نیست و برای اجتناب از سردرگمی باید تفاوت میان آنها به خوبی درک شود.
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، تنوعزیستی مفهوم جامعی است که تمام گوناگونی موجودات در طبیعت را در برمیگیرد.
تمام گونههای گیاهی، جانوری، میکروارگانیسمها و همچنین اکوسیستمهایی که این گونهها جزئی از آن را تشکیل میدهند.
کنوانسیون تنوعزیستی سازمان ملل،1992 تنوعزیستی را بنا به تغییرپذیری ارگانیسمهای«زنده از تمام منابع... ( از جمله) ... هم تافتهای دریایی، زمینی و دیگر همتافتهای آبزی که قسمتی از اکوسیستم هستند» تعریف میکند.
از این رو، قلمرو حفاظت تنها بهگونهای خاص یا انواع زیستگاههای خاص محدود نشده است، رویکردی که اکثر معاهدههای حیات وحش پیش از این مبتنی برآن بودند. بنابراین از این طریق میتوان به رابطه بین معاهدههای حفاظت جانوری جهانی و منطقهای پی برد و درک کرد حفاظت از تنوعزیستی بهگونه ای است که معاهدههای حفاظت جهانی بر اجزای گوناگون تنوعزیستی به صورت بخشی تاثیر میگذارد البته این در حالی است که بهرغم تنوعزیستی هدف کلی متفاوت اما در عین حال تاثیر مثبتی بر حفاظت ازگونههای جانوری و زیستگاهشان دارد.[8]
حفاظت ازگونههای زیستی در آموزههای جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی که عنوان این کتاب را به خود اختصاص داده است؛ نیازمند توضیح مقدماتی برای ورود به مباحث جرمشناسی انتقادی و تقسیمبندیهای آن در ادوار مختلف تاریخی است.
قبل از ورود به بحث اصلی، در جهت تبیین و تشریح عنوان کتاب ذکراین نکته ضروری است که تمرکز اصلی مطالب کتاب، بر قِسم اول از اقسام تنوعزیستی یعنی تنوع گونهای و بهطورخاص گونههای حیوانی و حفاظت ازآنان است و ازآنجا که درآموزههای جرمشناسی گونههای حیوانی بر زیستگاه گونههای جانوری و تخریب آن بهعنوان یکی از اشکال موثر بر رفاه و حیات آنان تاکید میشود و زیستگاه این گونهها نیز معمولا از نوع گیاهی و یا مرتبط با آن است، بنابراین گونههای زیستی عنوان جامع و کاملتری خواهد بود.
جرمشناسی یعنی مطالعه علمی جرم به عنوان یک پدیده حقوقی_اجتماع. بهعبارتی، در قالب مطالعات و تحقیقات انسانشناختی مکتب اثباتی ایتالیایی و بهشکلیدیگر، درقالب پژوهشهای مکتب جغرافیایی جنایی فرانسوی(کتله وگری)، با تکیه برآمار بزهکاری قانون (قضایی) فرانسه، در اوایل سده ی نوزدهم متولد شد.[9]
نظریههای انتقادی نخست در قالب جرمشناسی واکنش اجتماعی دهه 1970 متجلی شدند.
شاخههای این جرمشناسی عبارتند از جرمشناسی رادیکال که به نوعی از مارکسیسم الهام میگیرد و در عصر خود جرمشناسی انتقادی یا جرمشناسی جدید نیز نامیده شد، طرفدار گسست بنیادی با اصول ومفاهیم جرمشناسی تحققی است، تعاملگرایی،کنترلشناسی یا جرمشناسی سازمانی و تا اندازهای بزهدیدهشناسی.
هرچند نظریههای انتقادی دیگری در دهههای بعد و در چارچوب جرمشناسی موضوعی، موردی وگاه صنفی ظهور پیدا کردند.
نظریههای انتقادی، سپس در مفهوم موسع عمدتاً از دهه پایانی 1990 به اینسو، گرایشهای متنوعی مانند جرمشناسی طرفدارصلح، سازشوآشتی (صلحطلب یا صلحجو، بهنوعی طرفدار عدالت ترمیمی درحوزه قضایی)، جرمشناسی پسامدرن، جرمشناسی فمینیستی و جرمشناسی واقعگرایی چپ، جرمشناسی فرهنگی، جرمشناسی خبرساز (خبرسازی) و جرمشناسی عمومی(همگانی)، جرمشناسی محکوم (جرمشناسی محکوم – زندانی)، جرمشناسی انتقادی نژادی، جرمشناسی تقابل فرهنگی، جرمشناسی سبز یا جرمشناسی حفاظتی محیطزیست [10](جرمشناسی جرایم زیستمحیطی، مطالعه رویهها سیاستهای اجتماعی که برای محیطزیست – آب، خاک، فضای سبز، جانداران دریایی، گونههای حیوانی و ... ؛ مضر، خسارتبار و جرمزا هستند)، جرمشناسی زیست انتقادی(جرمشناسی انتقادیزیستی)، جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی و ... را شامل میشود.
در این اواخر جرمشناسی انتقادی شاهد ظهور گرایش جدید با رویکرد عدالت اجتماعیمدار بوده که تأسیس رشته جدیدی را درآغاز سده بیست و یکم به جای جرمشناسی، با عنوان آسیب اجتماعیشناسی[11] پیشنهاد میکند.
آسیباجتماعیشناسان به طور خلاصه معتقدند جرم یک مفهوم مضیق است و بنابراین جرمشناسی، با توجه به عنوان و رسالت خود، نمیتواند به مطالعه انحرافها و آسیبهای اجتماعی دیگر که گاه آثار زیانبارتری از جرایم سنگین برای جامعه و مردم و بزهدیدگان و قربانیان خود دارند، بپردازد.
زیرا چنین آسیبهایی هنوز وصف مجرمانه ندارند یا درطبقه جرایم مهم دستهبندی نشدهاند مانند جرایم زیستمحیطی ازجمله آلودگی هوا، مرگها، جراحات و معلولیتهای ناشی از حوادث جادهای و محیطکارکه تلفات انسانی و ضایعات اجتماعی– اقتصادی آنها نسبت به قتل یا ضرب و جرح عادی بسیار بیشتر است. [12]
آسیب اجتماعیشناسی به دنبال آن است با رها کردن خود از قیدهای حقوقی جرم و خسارتهای کیفری، به صدمههای واقعی یا بالقوهای که به رفاه و سعادت اشخاص و بهطورکلی به روند زندگی آنها لطمه میزند، بپردازد.
یعنی آسیبهایی که از سازمان روابط اجتماعی و از بستر سیاسی و اقتصادی ناشی میشود و به تجربه بیعدالتی میان مردم میانجامد. [13]
ازسویدیگر جرمشناسی گونههای حیوانی همسو با تولد دیگر رشتههای جرمشناسی انتقادی (مانندجرمشناسی فمینیستی ) و فعالیت سازمانهای مردمنهاد با مقاله پیرس بریان با عنوان«برای جرمشناسی گونههای حیوانی: سوءاستفاده از حیوانات به عنوان موضوعی برای مطالعه»در سال 1999 پا به عرصه گذاشت.
نویسنده دراین مقاله بر اهمیت توجه به حیوانات به عنوان دارندگان حقوق حداقلی تاکید میکند.
درنتیجه خواهان مطالعه بیشتر روی حیوانات و زمینههای حمایتی از آنها میشود. البته پیش از این، جرمشناسی سبز در سال 1990، مطالعه جرایم علیه گونههای حیوانی را در زیرمجموعه مطالعات محیطزیست در دستورکار خود قرار داده بود.
به عبارت دیگر، بررسی آسیبهای وارد بر بشریت، محیطزیست و سایر موجودات توسط نهادهای قدرت (دولتها و شرکتهای بینالمللی) و مردم عادی موضوع جرمشناسی سبز قرارگرفت.
اما موضوعات مورد مطالعه جرمشناسی گونههای حیوانی ازیکسو با جرمشناسی سبز در تعامل است (مطالعه جرایم علیه زیستگاههای حیوانات) و از سوی دیگر، به صورت یک رشته تخصصی درحوزه جرمشناسی مطرح است که منجر به آسیب یا درد به حیوانات یا مرگ آنها میشود و در نتیجه رفاه حیوانات را از بین میبرد.
بدین ترتیب، هدف از انجام چنین مطالعاتی،کاهش درد و رنج حیوانات است. توجه به این موضوع ناشی از یکی از دیدگاههای معاصر درخصوص حقوق حیوانات باعنوان نظریه رفاه گونههای حیوانی است که امروزه درسطح داخلی و بینالمللی مقبولیت یافته است.[14]
باتوجه به مفاهیم و رویکردهای مطروحه برای حفاظت از گونههای حیوانی که یکی از مصادیق و اقسام تنوعزیستی است، میتوان عوامل گوناگونی را نام بردکه این گونه ها را تهدید میکنند و در معرض آزار و اذیت و نهایتاً انقراض قرار میدهند.
فقدان زیستگاه (هر چند ناشی از نابودی، تجزیه، پراکندگی یا فروپاشی زیستگاهها باشد)که هماکنون یکی از عمدهترین دلایل در معرض خطر قرارگرفتن و انقراض گونههاست، بیثباتی اکوسیستمها به خاطر تغییرات اقلیمی، رواج گونههای مهاجم، بهرهبرداری بیرویه از گونههای گیاهی و جانوری، آلودگی آب، خاک و هوا، کشاورزی صنعتی، جنگلزدایی که از طریق فعالیتهای جنگلداری صنعتی، نابودی تالابها و صخرههای مرجانی نیز از دیگر عوامل موثر در این زمینه بهشمار میروند.
نابودی طبیعت،گونهها و زیستگاهها که اغلب در نتیجه فعالیتهای مستقیم انسانی، شکار، جمعآوری و آزارحیات وحش روی میدهد، میتواند به سبب فعالیتهای غیرمستقیم انسانی نیز باشد( مانند نابودی زیستگاهها وتغییرات ناشی از فعالیتهای صنعتی،کشاورزی و ...).
تخریب و نابودی زیستگاهها و گونهها نه تنها آثار بومشناختی بلکه آثار اقتصادی، دارویی وکشاورزی و همچنین تاثیرات عمیق زیباییشناختی و روحی درپی خواهد داشت.
بنابراین در باب حفاظت ازگونه ها و به طور خاص گونهها ی حیوانی با دو رویکرد سودمندگرایی( دیدگاه فایدهمحور) و حقگرایی در حقوق داخلی و بینالملل مواجه هستیم. دراین کتاب سعی بر آن است علاوه بر ذکر مبانی حقوقی و پیراحقوقی، به رویکردهای عمده جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی، تأثیرات و دستاوردهای اصلی این شاخه از جرمشناسی انتقادی برای سیاست جنایی و وضعیت کنونی حقوق کیفری ایران در مقایسه با قوانین نظام حقوق کیفری هند در پرتوآموزههای جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی نیز بپردازیم.
سازمان ملل متحد،گزارشی از وضعیت طبیعت و تنوعزیستی را با عنوان خلاصه ارزیابی جهانی برای سیاستگذاران[15]منتشرکرده است.
این گزارش 1800 صفحهای توسط 145 متخصص از 50 کشور جهان پس از سهسال تحقیق و براساس 15 هزار منبع علمی معتبر توسط هیات سیاسی– علمی بیندولتی تنوعزیستی و خدمات اکوسیستم[16] تدوین شده است.
این گزارش خطرات بیسابقهای را که در حال حاضر طبیعت و تنوعزیستی زمین را تهدید می کند و روند انقراض گونهها را سرعت بخشیده است، به شرح زیر مورد بررسی قرار داده است:
نابودی تنوعزیستی به اندازه تغییرات آب و هوایی زندگی بشر را تهدید میکند.
80 درصد اهداف توسعه پایدار مربوط به فقر،گرسنگی، بهداشت، آب، شهرها، آب و هوا، اقیانوسها و...با حفظ تنوعزیستی و اکوسیستم ها ارتباط مستقیم دارد.
در حال حاضر یک میلیون گونه جانوری و گیاهی در خطر انقراض هستند.
حداقل680 گونه مهرهدار از قرن شانزدهم به بعد منقرض شدهاند.
40 درصد دوزیستان،33 درصد پستانداران دریایی، یکسوم صخرههای مرجانی و 10درصد حشرات در معرض نابودی هستند.
پنج عامل اصلی نابودی تنوعزیستی عبارتند از: 1.تخریب و تغییرکاربری اکوسیستمهای طبیعی 2.بهره برداری مستقیم ازگونهها (صید و شکار) 3.تغییرات اقلیمی 4.آلودگی 5.گونههای مهاجم از سال1980 تاکنون انتشارگازهای گلخانهای دو برابر شده است.
در حال حاضر تغییرات اقلیمی با افزایش درجه حرارت زمین به میزان حداقل 7/0درجه سانتیگراد تمامی ارکان طبیعت از اکوسیستم ها تا ژنتیک موجودات زنده را تحتتاثیر قرار میدهد.
بهرغم تلاشها و پیشرفتهای جهانی برای سیاستگذاری و هدفگذاری در راستای حفظ طبیعت، این اهداف برای دستیابی به استفاده پایدار از طبیعت با مسیرهای فعلی به هیچ عنوان میسر نمیشود.
75 درصد مساحت زمین و66 درصد محیطهای دریایی به واسطه اقدامات انسانی دستخوش تغییرکاربری و تخریب شدهاند.
بیش از یک سوم سطح زمین و حدود 75 درصد منابع آب شیرین زمین هم اکنون به تولید محصولات کشاورزی و دامداری اختصاص دارد.
حجم تولید محصولات کشاورزی از سال1970 تاکنون300 درصد افزایش یافته است. همچنین برداشت چوب خام ازجنگل ها 45 درصد افزایش یافته است.
تخریب زمین به واسطه فعالیتهای انسانی، بهرهوری23 درصد سطح زمین را کاهش داده است.
100 تا300 میلیون نفر در جهان در معرض خطر سیل و طوفان ناشی از تخریب زیستگاههای ساحلی و جنگلی هستند.
در سال 2015 حدود33 درصد ذخایر ماهیان دریاها صید شده است.
سکونتگاههای شهری از سال1992 بیش از دو برابر افزایش یافته است.
آلودگی پلاستیکی از سال1980 تاکنون10 برابر رشد یافته است.
سالانه حدود 300 تا400 میلیون تن فلزات سنگین، حلالها، لجن سمی و سایرضایعات صنعتی درآبهای آزاد تخلیه میشوند . [17] [18]
کتاب حاضر درصدد پاسخگویی به سوالاتی با مضامین زیر است؛
1. رویکرد اصلی و تأثیر عمده آموزههای جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی چیست؟
2.دستاورد و راهکار اصلی و عمده جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی برای سیاست جنایی چیست؟
3.رویکرد حقوق کیفری نظامهای حقوقی کشورهای متاثر ازآموزههای جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی و بهطور خاص قوانین نظام حقوق کیفری هند در مقایسه با نظام حقوق کیفری ایران چگونه ارزیابی میشود؟
البته در این زمینه فرضیاتی نیز مطرح میشوند که بدین شرح هستند؛ فرضیه نخست: جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی با پذیرش رویکرد حقمحور از طریق جرمانگاری و پیشگیری، موضوعات مرتبط با حفاظت از حیوانات که به نوعی به گونهها یا زیستگاه آنان آسیب میرساند یا آنان را متحمل درد، رنج و مرگ کرده یا رفاهشان را متاثر میکند.
فرضیه دوم: دستاورد و راهکار عمده جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی برای سیاست جنایی، شناسایی و طبقهبندی گونهها، حقوق آنان، توجه به بزهکاران و انگیزههای ارتکاب آنان، ورود مباحث حقوق حیوانات به حوزه جرمشناسی، بررسی علل بزهدیدگی حیوانات، لزوم تدوین قوانین و بازنگری در آنها، اساسیسازی حقوق آنان و سرانجام صدور دستورات خاص تأمینی و حمایتی.
فرضیه سوم: حقوق کیفری نظامهای حقوقی کشورهای متأثر از آموزههای جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی؛ بهعنوانمثال قوانین هند با تمهیدات حفاظتی از حیوانات و پیشگیری از بزهدیدگی آنان در جهت حفاظت از گونههای حیوانی اقدامات موثری را در این حوزه انجام داده ند. درحقوق کیفری ایران تاکنون اقدامات موثری که زمینهساز قانون جدا برای جرمانگاری«ظلم به حیوانات» یا مصادیق«حیوان آزاری» باشد، انجام نشده است.
به دنبال اهمیت موضوع، طرح رویکردهای نوین و تاثیرات آن ها برسطح کیفیت زندگی انسانها و سایر موجودات به عنوان عناصرلاینفک محیطزیست و توجه به ارزش ذاتی که از جمله آنها گونههای حیوانی است، همچنین ضرورت توجه به از دست دادن تنوعزیستی که صرفا یک مساله زیستمحیطی نیست بلکه یک معضل اقتصادی، امنیتی، اجتماعی واخلاقی به شمار میرود، لزوم تدوین و تالیف این کتاب، چشمگیر و قابلاهمیت است.
این کتاب، به دنبال روشنگری تاثیر مداخلات مستقیم و غیرمستقیم انسان برگونهها و به طور خاص گونههای جانوری از منظرجرمشناسی انتقادی و تاثیرات این مداخلات بر سطح کیفیت و کمیت زیست درکره زمین و ایران است. بنابراین ارائه راهکارهای موثر برای سیاستگذاریها و راهحلهای نظری و اجرایی مفید خواهد بود تا در ایجاد و تدوین مجموعه قوانین مجزا و یکپارچه در راستای حفاظت ازگونههای جانوری به عنوان صاحبان حق، گامی مهم برداشته شود و متعاقبا مانندگونه انسانی، آنان را از هرگونه تعرض و آزار که سبب تحمیل درد و رنج میشود یاکیفیت زندگی و بقایشان را دچار تغییر و دگرگونی میکند و یا به خطر میاندازد، ممانعت به عمل آورد.
کتاب پیش رو مبتنی بر روشهای توصیفی و تحلیلی است که علاوهبر بررسی مبانی حقوقی و پیراحقوقی حفاظت از حیوانات در فصل نخست، راهکار و دستاوردهای جرمشناسی انتقادی گونههای حیوانی را نیز در فصل دوم بررسی میکند و درنهایت مباحث تطبیقی نظام حقوق کیفری هند با حقوق کیفری ایران را در باب حفاظت ازگونههای حیوانی مورد توجه قرار میدهد. البته دلایل متعددی برای مقایسه این قوانین مدنظر نگارنده کتاب است که ذکر آن ها مفید فایده خواهد بود.
نخست؛سیستم حقوقی هند ترکیبی ازحقوق نوشته، حقوق عرفی و حقوق مذهبی است که از این جهت به نظام حقوق کیفری ایران بیشباهت نیست.
دوم؛ ادیان و فرق مذهبی هندو، مسلمان، سیک، مسیحی و سایر اقلیتهای دینی در این کشور ساکن هستند. همانطور که در ایران، دین رسمی اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری و ادیان توحیدی زرتشتی،کلیمی و مسیحی نیز به رسمیت شناخته شدهاند. بهبیان دیگر، نقش ادیان در هر دو کشور حائز اهمیت و واجد ماهیت کلیدی است.
سوم؛ برخی قوانین هند، از زمان استعمار این کشور توسط انگلیسیها بهجا ماندهاند و درواقع میراث بریتانیاییها هستند. بنابراین قوانین حفاظت از حیوانات انگلستان که ریشههای قانونگذاری دیرینه دارند، توانستهاند بر قوانین حفاظتی و حقوق کیفری هند به شکل مثبت، تاثیرگذار باشند.
چهارم؛ هند نیز مانند ایران یک کشور در حال توسعه تلقی میشود. بنابراین دوکشور همپایه از برخی جهات، به بوته مقایسه کشیده شدهاند تا بدینترتیب بتوان تاثیرات قیاس را به راحتی مورد ارزیابی قرار داد.
پنجم؛ به نظر میرسد طرفداران جنبش حفاظتگرایی که به رویکردهای بوممحوری در مقابل زیستمحوری اعتقاد دارند، حیات وحش و محیطزیست را واجد ویژگی معصومیت و نماد پاکی تلقی میکنند وحفاظت از آن را لازم میدانند. آنان معتقدند تعلیم و تربیت و سیاست باید به وسیله اصول به دست آمده از شناخت ذاتی و طبیعی موجودات بشری باشد. براساس این دیدگاه، متولیان امر در هند درحال نگارش و تدوین قوانین حفاظت ازحیوانات هستند. این مساله، همان مباحث اخلاقی و فلسفی است که شاید در شکل گیری جرمشناسی گونههای حیوانی بیتاثیر نبوده است.