1 . مفاهیم و کلیّات
2 . مفاهیم
3 . کلیات
4 . فقه و عدالت
5 . پیشینه عدالت در فقه
6 . تبیین عدالت در فقه
7 . فقه و قانون
8 . درآمدی بر مسأله قانون
9 . چالشها و راهکارهای نسبت فقه و قانون
10 . اعتبار حقوقی
11 . قانون و عدالت
12. مجلس قانونگذاری
13 . هیئت فقهای ناظر
14 . تزاحم مصالح
تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه، مطالعه توأمان فقه و فلسفه، و دغدغهمندی پیرامون بنیادشناسی حقوق اسلامی، به گرایش فلسفه حقوق در مقطع دکتری منتهی گردید. اصیلترین پرسش فلسفه حقوقی در هر نظریه حقوقی امروز، «چیستی قانون» است. اما هر نظم و نظام تفکری بسته به فضای اندیشگی خویش به این پرسش پاسخ میگوید. فضای اندیشه برای انسانِ امروز ایرانی گره خورده به مسلمانی است، در نتیجه حقوق اسلامی ـ خواه و ناخواه ـ «فقه»مبنا است. از این رو، همه ساحتهای فرعی پرسش اصلی، از جمله نسبت قانون و عدالت نیز پیشتر نیازمند تعیین نسبت فقه و عدالت خواهد بود. اثر پیشرو تلاش دارد از منظر فلسفهحقوقی، برگی از دفتر نظریه حقوقی اسلامی بگشاید و مثلث عدالت ـ فقه ـ قانون را مورد تحقیق قرار دهد. از یک سو، نقش عدالت اجتماعی و توجه به حقوق انسانها در فقه، از سوی دیگر، نسبت فقه و قانون همراستا با چالشهایی که هر یک با دیگری دارند، و سرانجام مسأله عدالت و قانون به مثابه کلید اصلی نزاع حقوق طبیعی و پوزیتیو(اثباتی)، چارچوب پژوهش حاضر را تشکیل میدهند. با توجه به گستردگی و حساسیت مسأله، پژوهش حاضر به یکی از ساحتهای مؤثر و ریشهای توجه کرده است. گلوگاه مسأله در فلسفهحقوق اسلامی و همچنین پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که؛ فقه با توجه به نقش مؤثرش در قانونگذاری در نظام اسلامی، از چه امکاناتی برای تأمین قانون عادلانه برخوردار است؟ این اثر در عین بنیادی بودن، از مؤلفههای کاربردی غافل نمانده است. از یک رو به فقه و مسألهشناسی استنباط میپردازد، و از روی دیگر، حقوق را از منظر چیستیِ قانون و قانونگذاری دنبال میکند. از سوی سوم نیز سعی کرده گوشه چشمی به مشکلات عملیِ تقنین داشته باشد.
ایده اولیه و هسته اصلی کتاب حاضر در گفتوگوهای علمی نزد استاد گرانقدر حضرت حجهالاسلام و المسلمین احمد واعظی شکل گرفته است. از خداوند میخواهم همواره قدردان دانش گسترده و اخلاق حسنه ایشان باشم. هم چنین از استاد فرهیخته جناب حجهالاسلام و المسلمین سیدجواد راثیورعی تشکر میکنم چرا که نه تنها در این اثر از مشاوره محققانه ایشان بهره برده بلکه در همه شؤون علمی مشوق و راهنمای حقیر بودهاند. سپاس دیگرم به اساتید گرانمایه و فرهیخته حجج اسلام و المسلمین محمدجواد ارسطا و حسین توسلی تعلق دارد که با مطالعه و ارزیابی خود در پیراستن هرچه بیشتر نقائص اثر یاریگر بودند. گرچه بدون تردید، پژوهش در موضوعی که هنوز زوایای گوناگون آن مورد تحقیق قرار نگرفته، با کاستی و نقص همراه است، ولی با یاری ارباب دانش و فضیلت قابل تکمیل خواهد بود.