1- اهميّت و جايگاه فلسفه حقوق
2- تاثير جهاني شدن برفلسفه هاي حقوق قاره اي وتحليلي
3- دست آورد فلسفه حقوق درنظام حقوقي
4- جايگاه و اعتبار عرف و سيره عقلاء
5- معرفت شناسي و تحقيقات حقوقي
6- حقوق و قواعد اخلاقي و اجتماعي
7- تفسير قوانين
8- شرايط و قواعد تفسير
9- نظام تفسيري در حقوق ايران
10- مكاتب تفسيري در حقوق
زندگی ما در روزگاری رقم خورده است که عصر انقلاب علمی ناميده ميشود. بشر امروز از مواهب توسعه و پيشرفت دانش بشری در عرصههای تکنولوژی به خوبی برخوردار است؛ و در عين حال هر روز هم چشم انتظار دستآوردهای جديدی است. اما خوشبختانه رخدادهای علمی در حصار تجزيه اجزاء کيهانی باقی نمانده و معطوف پژوهش در ماهيت علوم نيز شده است؛ امروزه انديشمندان ورود به ژرفای دانشهای مختلف را وجهه همت خويش ساخته و در چيستی علوم ميانديشند. هر چند گامهای اوليه اين حرکت مبارک از ديرباز توسط فرهيختگانی که ستارگان نورانی آسمان دانشاند برداشته شده است، اما حقيقت آن است که در عصر اخير اين حرکت شتاب بيشتری يافته و به شکل ضابطهمندتری در حال رشد و شکوفايی است. رشد رشتههای فلسفه مضاف و تسری آن به علوم مختلف گويای اين حقيقت است.
دانش حقوق در ميان ساير علوم انسانی به لحاظ توانمنديهايش وظيفه خطيرتری بر عهده دارد. زيرا از يک سو بايد بکوشد تا در عرصه درون علمی همگام با ساير دانشهای بشری بر غنای خويش بيافزايد و در اين حوزه سعی ميکند تا با پژوهشهای بنيادی و کاربردی، مطالعات و يافتههايش را اثربخش سازد، چيستی و ماهيت عناصر اصلی سازنده خود را بشناسد، مبانی و اهداف و غايات خود را به درستی و دقت تبيين نمايد و از پيرايهها برهاند، به منطق و روششناسی خود نظم و نسق بيشتری بخشد، قلمرو قواعد خود را با وضوح کاملتری تعيين نمايد، بين احکام و قواعد حوزههای مختلف حقوق مهندسی نمايد تا با هماهنگی لازم بسان منظومهای منضبط بتواند به سوی اهداف متعالی خويش به درستی حرکت نمايد.
از سوی ديگر مسئوليت دارد تا در تحولات اجتماعی نقشی مثبت و سازنده داشته باشد. دانش حقوق بايد بسان کارگردانی بتواند ضمن هماهنگی اجزاء در مسير توسعه و پيشرفت، موانع بازدارنده راه را برطرف نمايد، و اين مسير را برای حرکت شتابان کاروان تمدنهای نو به نو هموار سازد. پس در اين عرصه لازم است زمان و مکان و مقتضيات آنها را در نظر بگيرد و همگام با تحولات اجتماعی و با بهرهگيری از يافتهها و نوآوريهای ساير دانشها خود را فربهتر و آمادهتر نمايد. تلاش مداوم، بازسازی و ترميم نقاط لازم و آسيبپذير، انسجام در گرايشها و رشتههای مختلف خود، از ضروريترين اقدامات اين دانش ارجمند و پربها محسوب ميشود.
دانش حقوق در سايه چنين تلاش و کوششی است که ميتواند ترقی و پيشرفت مداوم را برای بشر به ارمغان آورد، قانون را از تعرض و تعدّيهای جاهلانه که موانع اساسی توسعهاند صيانت کند؛ اين تنها مجالی است که موجب خواهد شد تا زمينههای لازم برای عرصه انديشههای جديد به وجود آيد.
بخشی که در علم حقوق چنين مسئوليتی را بر عهده دارد دانش فلسفه حقوق است. در اين علم علاوه بر بحث در حوزههای ماهيت، مباني، غايات، شناختشناسی و تفسير، مسئوليت تئوريزه کردن مهندسی حقوق را نيز بر عهده دارد.
جای بسی خوشوقتی است که در اين عرصه، انديشههای ناب و گرانبهايی به عنوان ميراث گرانقدر از نياکان فرهيختهمان در دسترسمان قرار دارد، ميراث ذی قيمتی که در فراز و فرودهای اجتماعی و مصائبی که بعضاً در طول تاريخ پديد آمده محفوظ مانده و امروز به عنوان امانتی گرانقيمت به دست ما رسيده است. با بهرهگيری از چنين داشتههای ارزشمندی است که اساتيد فن و عالمان انديشمند کوشيدهاند در حوزه فلسفه حقوق آثار گرانسنگی را پديد آورند و در اختيار اين دانش پر ارج قرار دهند.
من و امثال منی که نوسفران اين رهيم نيز مشتاقانه ميکوشيم تا خود را همسفر کاروان مردان و زنان والا و با همتی گردانيم که حاملان مشعل دانش به سرمنزل مقصوداند، از ميان همه خوبيهای مشعلداران فرهيخته علم اين نيکی را هم ميتوان بر آنها افزود که؛ بزرگوارانه به خيل دانشجويان ساعی روحيه اميد و نشاط ميدهند، و ره توشه لازم را برای حرکت در اين مسير در اختيار اين نوسفران کاروان قرار ميدهند؛ صد البته از طبع بلند اساتيدی که دارای صفات حميده و مکرمتهای اخلاقی هستند جز اين انتظاری نميرود. و لذا بايد با تمام وجود و از عمق جان گفت که راه پر ارج و ارزشتان پر رهرو باد.
نوشتار پيش رو که ره توشهای است برگرفته از خرمن فضل و دانش اساتيد که به فراخور بضاعت اندک علمی نويسنده به نگارش درآمده، کوشيده است تا رويکرد اصلی در آن بيشتر معطوف نگاه حقوقی به فلسفه حقوق باشد تا يک نگاه فلسفي، هرچند در مواردی هم برای تبيين دقيق مسئله و طرح ديدگاههايی که سازنده مبانی بودند ناگزير شديم تا ورودی به مباحث فلسفی داشته باشيم. در مباحث مطرح شده موضوعات فلسفه حقوق اسلامی نسبت به ساير مکاتب حقوقی برجستهتر است، دليل اين امر هم علاوه بر باوری که به غنای اين مکتب حقوقی داشته و دارم به واسطه نياز و کاربرد حقوقی آن در کشور بيش از مباحث مربوط به ساير مکاتب حقوقی است.
ساليان متمادی مطالعه و تدريس درس فلسفه حقوق در مقاطع تحصيلات تکميلی منجر به يادداشتهايی شده بود که گاهی در قالب جزوات ارائه ميشد؛ با تشويق دوستان شائقی که همواره از لطفشان بهرهمند بودهام و دانشجويان عزيز دورههای دکتری تصميم بر اين شد تا بعد از بازنگری و احياناً تکميل مباحث امروز به زيور طبع آراسته گردد. به يقين تذکرات عالمانه اساتيد و عالمان گرانقدر موجب امتنان و سپاس خواهد بود، و به طور حتم در رفع کاستيها و نقايص مؤثّر و در کارهای آتی موجب کمال خواهد بود. ولی در عين حال تمنّای زبان حال من مصداق اين بيت است که:
غلام همّت آن عالمان بلند نظرم
|
که يک صواب بينند و صد خطا گذرند
|
در انتها به رسم ادب، ابتدا بايد نهايت قدردانی و خاکساری خويش را به ساحت همه اساتيد گرانقدری که از دامن پر فيضشان بهره بردهام اعلام دارم، فرهيختگانی که درک حضور وکلاسهای پر از فضل و دانش آن گراميان هرگز از ياد رفتنی نيست، و اينک برخی در جوار لطف و عنايت حق آرام و قرار گرفتهاند و از عالم خاکی به افلاکيان پيوستهاند، و برخی ديگر وجود پر مهرشان برای ما نعمتی است گرانبها. در مرحله بعد درود خود را به ارواح والای پدر و مادرم نثار ميکنم که هر توفيقی که در زندگانی به دست آوردهام از دعای خير آنها ناشی ميشود.