1- محدوده ي صلاحيت مراجع حل اختلاف كارگر و كارفرما
2- محدوده ي صلاحيت مراجع قضايي در دعاوي مربوط به كارگر و كارفرما
3- موارد مستثني از شمول قانون كاردر رويه ي قانونگذاري
4- موارد مستثني از شمول قانون كار در رويه ي قضايي ديوان عدالت اداري
5- مستثنيات مندرج در مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي
6-تصميمات مشورتي اداره ي نظارت و تنظيم روابط كار
7- مصوبه ي هيات وزيران درباره ي حقوق و دستمزد كاركنان سازمانهاي مناطق آزاد تجاري
8- مصوبات قوه ي قضاييه درباره ي نظام حقوق و دستمزد زندانيان كارگر
9- مصوبات توليت آستان قدس رضوي درباره ي حقوق و دستمزد كاركنان مربوطه
10- شمول يا عدم شمول قانون كار بر شاغلان خريد خدمت در نيروهاي مسلح
رعایت حقوق بشر و تضمینهای مربوط به آن، دغدغهی انسان معاصر است. بار اصلی این مسوولیت، بیش از همه بر دوش دولتها و نهادهای رسمی میباشد. حق بر کار، استانداردهای مربوط به کار شایسته، حمایت در برابر اختیارات پیشتر یکجانبه و عمدتاً ظالمانهی کارفرمایان و سایر حقهای بشری زیرمجموعهی حقوق کار، نیازمند قوانین حمایتگر و نیز ارادهی قضایی استوار به حمایت از آنهاست.
از آن جا که حقوق کار در زمرهی رشتههایی است که در یک تحول تاریخی، خاستگاه خود را از قواعد مشمول حقوق خصوصی به آموزههای برخاسته از حقوق عمومی، تغییر داده و حاکمیت قواعد آمرهی مصوب دولتها یا مقاولهنامههای مصوب سازمان بینالمللی کار را به جای ارادهی مطلقگرا و عموماً یکجانبهی کارفرمایان، پذیرفته، وفاداری به موازین حقوق بشری و تغییر مبانی و مستندات آرای قضایی یا پیشنویسهای قانونی در این راستا، حیاتی است. این تحول در ایران نیز دیده میشود؛ فارغ از پیشینههای مربوط به قوانین کار در نظام حقوقی مشروطه، تفاوت دیدگاههای شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی بر سر ماهیت حقوق کار به پیدایش مرجعی تازه به نام «مجمع تشخیص مصلحت نظام» انجامید که با پارهای دخالتها در تصویب احکام مصوبهی مجلس شورای اسلامی دربارهی کار، عملاً تغییر خاستگاه حقوق کار از بستر حقوق خصوصی به جولانگاه انگارههای حقوق عمومی را بر کارفرمایان، تحمیل نمود.
امیدوارم آشنایی با مسائل یاد شده، حقوق کار کشورمان را به سطح شایستهی آن، ارتقا داده و از این رهگذر، حقها و کرامت انسانی میلیونها کارگر ایرانی، بیش از پیش، تضمین شوند. بدیهی است نگاه غیرانقباضی به حقوق کار، بر گسترهی حقوق شهروندان این آب و خاک و نهایتاً سطح امنیت اجتماعی حاکم بر کشور، تاثیر فراوان مینهد، همچنان که گفتمان میان نهادهای رسمی و صنفی کشور با نهادهای بینالمللی را تسهیل خواهد کرد.