1- معاني عرفي شرط
2- شروط صحت شرط
3- معناي كتاب در روايات
4- دلايل عدم مجاز بودن استعمال شرط در الزام ابتدايي
5- تفاوت دو معنا
6- اقسام شرط صحيح
7- اقسام شرط فاسد
8- تبيين رابطهي عقد با شرط در تراضي بر عقد مقرون به شرط
9- حكم عقد مشتمل بر شرط فاسد غير مخل به عقد از نظر فقها
فقه شیعه از آغاز پیدایش تا امروز دورههای مختلفی را پشت سر گذاشته است. در ابتدا در دامن علم حدیت نضج گرفت و کم کم متون فقهی اولیه ظهور یافتند. متون فقهی شیعه در قرون سوم و چهارم به شدت تحت تاثیر علم حدیث و گرایش اهل حدیث شیعی (محدثان از اصحاب ائمه) بود و این ویژگی از نظر نویسندگان این کتابها یک نوع مزیت محسوب میشد که عباراتشان برگرفته از احادیث معصومان(ع) باشد و گاه متن حدیث عینا و یا با اندک تغییر در این آثار مورد استفاده قرار میگرفت و این گونه تلقی میشد که وجود این ویژگی دلالت بر اصالت بیشتر آن اثر دارد.
در قرن چهارم با ظهور دو فقیه برجستهی مکتب متکلمان (مجتهدان) یعنی ابن ابی عقیل عمّانی (د. 329) و ابن جنید اسکافی (د. 381) کم کم شاهد شکل گیری علم فقه به معنای مصطلح امروزی آن هستیم. ویژگی اصلی این مکتب در ابتنای استنباط فقهی بر تجزیه و تحلیل عقلی و بهره گیری از دانش اصول فقه است. این حرکت در ادامه توسط فقیهان بزرگ شیعه از جمله شیخ مفید (د. 413)، سید مرتضی (د. 436) و شیخ طوسی (د. 460) پیگیری شده و بسط و انسجام پیدا کرد. شاید بهتوان ادعا نمود که آنچه امروز به عنوان تراث فقه شیعه معرفی میشود عمدتا مرهون معماری و طراحی این سه شخصیت برجسته است و این البته اختصاصی به دانش فقه ندارد و اهل فن میدانند در حوزههای دیگر علوم اسلامی و بهخصوص علم کلام هم دقیقا وضع بدین گونه است.
به هر حال از زمانی که اولین کتاب فقه تفریعی شیعه یعنی مبسوط شیخ طوسی به نگارش درآمد این مسیر ادامه پیدا کرده است. توضیح آنکه شیخ طوسی پس از نگارش کتاب النهایه فی مجرّد الفقه و الفتوی که به روش سنتی فقه شیعه به نگارش درآورد با الهام از فقه سنی به روش فقه تفریعی کتاب مبسوط را نوشت و این موجب شد مسیر جدیدی در فقه شیعه آغاز شود و ادامهی حرکت او توسط محقق حلی (د. 686) و علامه حلی (د. 728) پیموده شود. ازاین بهبعد ما شاهد دو دسته تالیفات در فقه تفریعی شیعی هستیم؛ 1. کتابهای متن فقهی که به صورت بسیار مختصر مباحث فقهی را به صورت فرع و مسئلهی فقهی مطرح میکنند و در آنها دلایل حکم شرعی به صورت مختصر بدون توضیح و غالبا خالی از استدلال فقهی میآید. از برجستهترین این متون میتوان به شرائع الاسلام از محقق حلی، تبصره المتعلّمین و قواعد الاحکام از علامه حلی و اللمعه الدمشقیه از شهید اول اشاره کرد.
2. کتابهای فقه استدلالی که مباحث فقهی به صورت مفصل مشتمل بر توضیح دلایل حکم شرعی و بیان مفصل استدلالهای فقهی است. الروضه البهیه (در شرح اللمعه الدمشقیه) و مسالک الافهام و جواهر الکلام (در شرح شرائع الاسلام) به ترتیب از شهید ثانی (د. 966) و شیخ محمدحسن نجفی (د. 1266) از مشهورترین متون فقه شیعه به روش فقه استدلالی هستند. این دستهی دوم علاوه بر ویژگی فوق، وجه مشترکشان این است که همه در شرح و توضیح آثاری از دستهی اول هستند. اما دستهی دیگری از کتابهای فقه استدلالی شیعه هستند که علیرغم ویژگی مبسوط بودن، خود به عنوان متن کتابهای بعد از خود قرارگرفتهاند که سرآمد این گروه میتوان از مکاسب شیخ مرتضی انصاری (1281- 1214) نام برد که از زمان تالیف آن در میانهی قرن سیزدهم تا امروز صدها شرح، حاشیه و تعلیقه بر آن نوشته شده است.
این کتاب یکی از دقیقترین آثار فقه شیعی و از منابع اصلی فقه استدلالی و آموزش آن در حوزههای علمیه از زمان تالیف تاکنون بوده است. انتخاب مکاسب به عنوان عالیترین کتاب درسی دورهی سطح حوزه و نیز مبنا قرارگرفتن آن به عنوان محور اصلی قریب به اتفاق دروس خارج فقه در بحث بیع موجب شده که در طول این 150 سال اهمیت روزافزون پیدا کند. بر این اساس، فقیهان طراز اول شیعی از زمان انتشار آن، آثار بیشماری در قالب شرح، حاشیه و تعلیقه بر آن نوشتهاند.
در سالهای اخیر تعداد زیادی شروح عربی و فارسی با توجه به اینکه مکاسب متن درسی حوزه است جهت استفاده طلاب منتشر شده است. همچنین برخی شروح و ترجمههای فارسی با توجه به اینکه مکاسب متن درسی متون فقه دورههای تحصیلات تکمیلی است برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری نوشته شده که توسط ناشران دانشگاهی منتشر شده است.
این همه موجب شده مکاسب بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد اما هنوز مشکل اصلی از پیش پای دانشجویان برداشته نشود و کماکان آنچنان که باید دانشجویان با این متون ارتباط لازم را برقرار نمیکنند. اینجانب دلایل این امر را در مقدمهی جلد دوم منطق استنباط (مجد: 1395) به تفصیل آوردهام که عزیزان میتوانند بدان مراجعه کنند اما در اینجا در ارتباط با کتاب مکاسب بهطور خاص چند نکته را اشاره میکنم:
1. این کتاب به مانند بسیاری از کتابهای مرجع علمی با هدف تدریس نوشته نشده است؛ بدین معنا که جنبهی پژوهشی آن بر جنبهی آموزشی آن غلبه دارد. ممکن است گفته شود که متن مکاسب در چند بخش توسط شیخ انصاری بعد از تصحیح نهایی مورد تایید قرار گرفته و همان در درس شیخ مبنای تدریس بوده و لذا مکاسب برخلاف بسیاری از آثار علمی پیشینیان در زمان خود مؤلف کتاب درسی بوده است. در پاسخ باید گفت این امر که شیخ انصاری متن آن را جهت درس خود آماده کرده، ماهیت پژوهشی کتاب را به متن درسی آموزشی تغییر نمیدهد. صرفنظر از اینکه رویکرد آموزشی در تدریس علوم مختلف از رهیافتهای آموزش و پرورش جدید است و پیشینیان چنین تمایزهایی را قائل نبودند.
2. علاوه بر این، زبان نگارشی اثر و روش ارائهی مطالب نیز آموزشی نمیباشد و این موجب شده دشواری زبانی و روشی افزون بر پیچیدگی محتوایی، فهم و تسلط بر این کتاب را دشوار کند.
3. سطح علمی مخاطبان اثر که در واقع شاگردان درس خارج شیخ هستند موجب شده سطح علمی و پژوهشی بحث بسیار بالا باشد اما این همهی مشکل نیست، چراکه در اینجا ویژگی علمی مخاطبان باعث شده نویسنده بسیاری از مقدمات بحث را که طرح آن ضروری است به دلیل اعتماد بر آگاهی مخاطب نیاورد. در همین راستا نیاوردن کامل مقدمات استدلالهای فقهی و به اصطلاح عدم اشاره به حلقههای مفقودهی استدلال از ویژگیهای بارز این اثر است.
4. اما مهمترین عاملی که متن مکاسب را دیریاب و بسیار دشوار نموده روش منحصر بهفرد شیخ در طرح بحث و پیشبردن آن است. اینکه با وسواس علمی زیاد و رعایت انصاف، سیر بحث را بهگونهای پیش میبرد که در بسیاری موارد داوری صریحی نمیکند؛ بهگونهای که تشخیص نظر نهایی مؤلف دشوار شده و لذا میبینیم که شارحان آثار وی دچار اختلاف بسیار جدی در فهم برخی عبارات کتاب هستند.
5. دربارهی ویژگیهای محتوایی و علمی مکاسب موارد مختلفی قابل ذکر است اما مهمترین نکته و ویژگی اختصاصی این کتاب رویکرد نظریهای در تبیین بحثهای فقهی است. توضیح آنکه رویکرد غالب در فقه اسلامی اعم از عامه و امامیه رویکرد فقه تفریعی و مسئله محور است که آوردیم با تالیف مبسوط شیخ طوسی در فقه امامیه آغاز شد. در کنار این جریان اصلی، رویکرد مهم دیگر نگرش قاعدهای است که با تالیف کتابهای قواعد فقه شکل گرفت و میدانیم که در فقه شیعه با نگارش القواعد و الفوائد شهید اول شروع شد و تا امروز ادامه پیدا کرده است. اما مکاسب شیخ انصاری اگرچه در طرح برخی مباحث از دو رویکرد فوق بهره جسته لکن نگرش نظریهای خصوصا در مباحث شروط حاکی از آن است که شیخ درصدد بیان چارچوبهای کلی حاکم بر موضوع شرط و به معنای دقیق کلمه ارائهی نظریهی شروط بوده است. در این باب نکات دیگری نیز وجود دارد که شرح آن را در مجال دیگری خواهم آورد.
اما در بارهی کتاب حاضر قابل ذکر آنکه پیکرهی اصلی کتاب مربوط به جزوهی متون فقه دورهی کارشناسی ارشد است که اینجانب در دههی هشتاد و نود در دانشکدهی حقوق دانشگاه شیراز و دانشگاه شهید مطهری آن را تدریس نمودهام.