1-آسيب شناسي رويكرد رمانتيك به قدرت موسيقي و مكانيسم ترويج حقوق بشر از طريق موسيقي
2- يا موسيقي زباني جهاني است؟
3- ديپلماسي موسيقايي
4- صلح سازي از طريق موسيقي
5- آهنگ آزادي، مقاومت و اعتراض
6- تراديسي منازعه از طريق موسيقي
7- موسيقي و گروههاي خاص
8- نقش موسيقي در حمايت از كودكان
9- توانمندسازي زنان از طريق موسيقي
10- دغام اقليت و بوميان از طريق موسيقي
کتاب حاضر نسخهی بسیار کامل تری است از رسالهای که پیشتر با همین عنوان در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران توسط نویسنده دفاع شده است. از آنجایی که به خلاف روال معمول که پیشگفتار در رسالهها کمتر آورده میشود و توضیحات در جلسه دفاع ارائه میشود در کتاب، پیشگفتار نقشِ جلسه دفاع را به مانند فرصتی برای ارائهی برخی توضیحات ضروری بازی میکند.
انتخاب چنین عنوانی حداقل در داخل ایران قدری انتخاب سختی بود و صرف علاقه (به موسیقی به شکل عام و موسیقی عربی به شکل خاص)، نمیتوانست پاسخگوی مناسبی باشد. تقریباً منبع درخوری حتّی به زبان انگلیسی نیز موجود نبود. تنها، انتشارات اشگیت(Ashgat)، با دو عنوان کتاب به موضوع ارتباط موسیقی و حقوق بشر در قالب مجموعه مقالات از نویسندگانی از نقاط مختلف دنیا پرداخته است. اگر چه برخی موضوعات این دو جلد را میشود در قالب اعتراض و جنبش آورد امّا سرآغازی نیکی برای این ارتباط و مطالعه فرا رشتهای (که نیازمند تخصص کمتری نسبت به مطالعات میان رشتهای میباشد.) بوده است. به علاوه اینکه این انتشارات تنها انتشاراتی است که به مسأله موسیقی، جامعه شناسی و سیاست با چندین جلد کتاب به شکل جدّی پرداخته است. سایر کتب موجود نیز به همین شکل اغلب در قالب اعتراض به حاکمیت وقت و در مخالفت با جنگ به عنوان یکی از شدیدترین انواع فعالیّت غیر منطقی مخرّب بشریت، پرداختهاند. بیشتر کتب به همان سان در قالب مجموعه مقالات از نویسندگان متعدد از نقاط مختلف دنیا عمدتاً بین سالهای 2008 تا 2013 جمع آوری و نشر یافتهاند. این مسأله (کتاب در قالب مجموعه مقالات)، بیانگر دو نکتهی مهّم میباشد. نخست اینکه؛ نگارش متن منسجم در این رابطه بسیار دشوار است، و هر مقاله حاوی مباحث متفرقه زیادی است. نکتهی دوم اینکه؛ موضوعاتی همانند اعتراض تنها گوشهای از ارتباط این موضوع را شامل میشود. به نظر دانشجویان دکتری و ارشد (غیر ایرانی و به زبان انگلیسی) با تعداد کم امّا علاقه مند به مانند من امّا در رشتههای غیر از حقوق در این موضوع پژوهشهای منسجم تری صورت دادهاند. از این رو رجوع به رسالههای دکتری و ارشد از رشتههای مختلف به زبان اصلی، و ارجاع به چندین رساله دکتری و پایان نامه در کنار منابع متعدد و متنوّع دیگر مؤید این گفته میباشد، و این روند یک معنای مهّم را در خود نهفته دارد که چنین موضوعاتی هرگز به شکل سیستماتیک و نظامند پیگیری نشده است، و اغلب توسط اساتید و دانشجویان علاقه مند این موضوع آن هم اغلب از منظر روابط بینالملل، سیاست، فلسفه، هنر، جامعه شناسی، ادبیات، موسیقی، موسیقی شناسی قومی (اتنوموزیکولوژی) و غیره پرداخته شده است. بنابراین درگیر شدن در طیف گستردهای از مسائل و موضوعات و ورود به این رشتهها به میزان ضرورت اجتناب ناپذیر بود، و اگر چه ناگزیر به قرار دادن معادل فارسی برای برخی از اصطلاحات همانند گرایش روابط بینالملل و موسیقی شناسی قومی بوده ایم، ضمن پی بردن به ضعف پژوهش به زبان فارسی در سایر رشتهها ادّعایی مبنی بر تسلّط بر این رشتهها نداریم.
با اوصاف رفته پس از حدود چهار هزار و پانصد ساعت مطالعه، دیدن مستند و حتّی صدای ضبط شده (Voice) از کلاسهای هنر و یادداشت برداری سه هزار و پانصد صفحه آغاز نگارش اصلی امکان پذیر شد. تهیّه پلان کاملاً هدفمند متناسب با عنوان کتاب در جهت ایجاد مباحثِ منسجم و مرتبط با بهره گیری از سایر رشتهها و پیشبرد پاسخگویی به سؤالات حقوق بشری با پرهیز از نگاه رمانتیک به مسأله، اهّم تلاش نویسنده را در بر میگیرد. اغلب با نگاه ابزار گونه به موسیقی پرداخته شد، و برخی موارد با دیدگاههای غیر از آن، یعنی «ارزش ذاتی تجربه موسیقی» و آن هم با ارائه بحث غیر استاندارد (باید اینگونه باشد) در مبحث کودکان. بنابراین لطفاً این کتاب را دوباره، سه باره و چند باره بخوانید.
در نهایت بیان این مهّم بی مناسبت نمیباشد که متأسف باشیم، از ضعف فهم و پژوهش در حوزه حقوق بشر از سوی صاحب نظران در داخل، تا جایی که تأمل در فلسفهی کانت و سایر متفکّران و بیان تاریخچهای از آن را «فلسفهی حقوق بشر» مینامند، و بسیار آزار دهنده مقام دانشجویان را تا حدّ فعّالان حقوق بشر و اجرا تنزل میدهند. اینگونه است که ما صاحب نظری در حوزه علوم انسانی در سطح جهانی نداریم.
موسیقی و ایران
رویه موسیقی در این بلاد پیچیدگیهای خاص خود را دارد، مجال مفصلی میطلبد لذا عدم ورود به آن در این مجال کوتاه عذر ما را موجّه میکند. نباشد تا باز چشم پوشی و فراموشی را تبدیل به شاخص قوی تری در فرهنگ زیستی مان کنیم. موسیقی به مانند لباس است نمیتوان با آن نمایش داد ولی با آن زندگی نکرد.