1- توسعه تاريخي حقوق بينالملل بشردوستانه
2- مبناي قانوني معاصر حقوق بينالملل بشردوستانه و اصول بنيادين آن
3- انواع مخاصمات مسلحانه
4- وضعيت افراد در مخاصمات مسلحانه– رزمندگان، غير نظاميان و اسراي جنگي
5- حفاظت از مجروحان، بيماران و غرق شدگان
6- حقوق تصرف (اشغال) و حمايت از غيرنظاميان
7- هدفگيري
8- ابزار و متدهاي جنگي
9- اجرا، پيادهسازي و پاسخگويي
هنگامی که کمیسیون حقوق بینالملل (ILC) در سال 1947 تاسیس شد، وظیفه تدوین و توسعه تدریجی حقوق بینالملل به این نهاد محول گردید . کمیسیون در اولین جلسه خود در سال 1949 به بررسی زمینههایی از حقوق بینالملل که به چنین تدوین یا توسعه تدریجی نیاز داشتند پرداخت و این سوال مطرح شد که آیا حقوق مخاصمات مسلحانه باید به عنوان یک حوزه مطالعاتی انتخاب شود؟
کمیسیون نظرات مختلفی را جلب کرد و سرانجام به این جمعبندی رسید که با بررسی حقوق مخاصمات مسلحانه در ابتدای کار خود، افکار عمومی ممکن است اعتماد خود را نسبت به ساز و کار های سازمان ملل متحد برای حفظ صلح از دست بدهند.
موضع کمیسیون در مورد حقوق مخاصمات مسلحانه در سال 1949 نگرشی نسبت به این حقوق را نشان می دهد که غالباً توسط تازه واردان در این زمینه ابراز میشود: چگونه میتوان «میانهروی و خویشتنداری را در فعالیتی که مشخصاً دارای ویژگیهای متضاد است وارد نمود؟» چگونه میتوان قوانینی برای تنظیم و محدود کردن رفتار در شرایطی که اساساً غیرقانونی بوده و جایی که جراحت و مرگ افراد و خسارت و تخریب دارایی امری قطعی است اتخاذ نمود و آیا اساساً نتیجه امیدوارکنندهای وجود دارد؟ در حقیقت، شواهد زیادی در طول تاریخ وجود دارد که نشان می دهد وقتی جنگی درمیگیرد، اعمال وحشیانهای رخداده و معماران و مرتکبان چنین وحشیگریهایی اغلب بدون پاسخگویی در قبال اعمال خود، دست به فرار از مسئولیت زده اند. با این حال، نمونههای بیشماری نیز وجود دارد که نشان می دهد مردم، گروهها و کشورها مایل به توافق برای انجام جنگ های خود مطابق با برخی از دستورات و محدودیتهای انسانی بودهاند. دلایل موافقت با محدود کردن رفتارهای جنگ متفاوت است؛ آنها میتوانند به دلایل مذهبی، اخلاقی، سیاسی و ... باشند. همانطور که این کتاب نشان می دهد، دولتها قوانین و اعمال مجازات درباره رفتارهایشان را در مخاصمات مسلحانه پذیرفته اند. اینکه چگونه خویشتنداری در یک مخاصمه رخداده و چگونه با الزامی قانونی همراه میشود سوال اصلی است که این کتاب به آن پاسخ میدهد.
کتاب پیش رو شامل 9 فصل است که مناطق مهم حقوق بینالملل بشردوستانه را ضمن نگاهی به تاریخ آن مورد مطالعه قرار داده تا به شکلی بهتر تکامل این حقوق را قابل درک کند. این کتاب همچنین چالش های فعلی و فشارهای موجود بر حقوق فعلی را بررسی میکند، زیرا حقوقی که در زمان سواره نظام و سرنیزهها تصویبشدهاند باید برای مقابله با مسائلی مانند هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ سایبری و تسلیحات خودکار سازگار شوند.
در فصل اول، تحولات تاریخی حقوق بینالملل بشردوستانه و ریشه های آن در اروپای دهه 1850 و وقایع تاریخی که در یک قرن و نیم گذشته این حقوق را شکل داده اند، بررسی میشود. سپس در فصل دوم چهارچوب قانونی معاصر حقوق بینالملل بشردوستانه، بررسی معاهدات و قواعد عرفی حاکم بر رفتار در مخاصمات مسلحانه و بررسی اصول بنیادین این حقوق بیان شده است. در فصل سوم انواع مخاصمات مسلحانه که در حال حاضر تحت حقوق بینالملل بشردوستانه تنظیمشدهاند و معیارهایی که برای احراز مخاصمات مسلحانه انجامشده را توضیح میدهد.
این کتاب سپس تمرکز خود را به بررسی نحوه برخورد با افراد تحت قانون و چگونگی تنظیم مقررات حقوق بینالملل بشردوستانه و تأمین حقوق و مسئولیت برای افرادی که در مخاصمات مسلحانه شرکت می کنند (یا شرکت نمی کنند) منعطف میکند. در فصل اول از این قسمت یعنی فصل چهارم، به مفهوم رزمندگان و غیر رزمندگان و وضعیت مرتبط آن ، یعنی اسیر جنگی پرداخته و افرادی که تحت حقوق بینالملل بشردوستانه مجاز به دریافت وضعیت نظامی هستند بررسی میشوند. همچنین وضعیت افرادی که تحت این حقوق از وضعیت رزمندگی و اسارت محروم شده اند ارزیابیشده و نگاه حقوق کنونی در مورد یک منطقه مورد اختلاف در حقوق - یعنی شرکت مستقیم در درگیریها - بررسی میشود. فصل پنجم مرتبط با قوانین مربوط به حمایت از مجروحان ، بیماران و غرقشدگان نیروهای مسلح و افرادی که از آنها مراقبت میکنند خواهد بود. در این فصل همچنین به حقوق مربوط به آنچه ممكن است شناختهشده ترین نشانها در جهان باشند - صلیب سرخ و آرمهای وابسته به آن ، هلال احمر و کریستال سرخ نگاه می شود.
نحوه تعریف و حمایت از قانون برای افرادی که به عنوان رزمنده یا اسیر معرفی نشده اند - غیرنظامیان - کانون فصل 6 را تشکیل میدهد، که به بررسی چگونگی حمایت قانون از غیرنظامیانی میپردازد که در موقعیتهای اشغال جنگی در دست یک قدرت متخاصم قرار دارند. فصل ششم قوانینی را بررسی میکند که کشورهای اشغالگر باید در هنگام مخاصمات مسلحانه بینالمللی، موقتاً از قلمرو متعلق به یک کشور مستقل دیگر شناسایی کنند.
قوانین دیگری در مورد محافظت از غیرنظامیان در برابر اثرات مخرب درگیری، تمرکز در فصل هفتم را نشان می دهد که قانون هدفگیری را بررسی نموده است. در فصل هشتم نگاهی به قوانین کلی که در مورد ابزارها و روشهای جنگی و انواع تسلیحاتی که در حقوق بینالملل بشردوستانه ممنوع است، انداخته میشود. این فصل همچنین تعدادی از روشها را مد نظر قرار داده که مورد توجه بسیاری قرار گرفته اما قانونی بودن آنها بسیار مورد بحث است؛از جمله استفاده از سلاح هستهای، فسفر سفید، اورانیوم غنیشده، جنگ سایبری، پهپادها و کشتار هدفمند. فصل آخر این کتاب نیز به چگونگی اجرا و پیادهسازی این قوانین و اینکه چه مکانیزمی وجود دارد که متخلفان قانون را در قبال اعمال خود مسئول بدانند میپردازد. برخی از موضوعات مربوط به حقوق مخاصمات مسلحانه در این کتاب مورد بررسی قرار نگرفته است ؛ به عنوان مثال، حقوق بی طرفی، تعامل بین حقوق بینالملل بشردوستانه و حقوق بشر و یا حقوق مربوط به صلح. بعلاوه، برخی زمینههای این حقوق نیز موردبررسی قرار گرفته اما با جزئیات خاص این دسته از قواعد مانند قوانین خاص در مورد جنگهای دریایی و هوایی و حقوق کیفری بینالمللی مورد بررسی قرار نمیگیرد. این تصمیم به این دلیل اتخاذ نشده است که نویسندگان این موضوعات را ناچیز قلمداد کرده اند. بلکه ما مایل بوده ایم که ارزیابی دقیق اما نسبتاً موجزی از آنچه که هسته اصلی حقوق بینالملل بشردوستانه میدانیم، فراهم کنیم به شکلی که در کنار ملموس بودن این حقوق برای مشتاقان به یادگیری پیشنهاداتی نیز به متخصصان این حوزه ارائه گردد.