1- نظريات دادستان كل كشور با آراء هيئت عمومي ديوانعالي كشور و متعاقب آن در زمينه امور جزايي
2- آراء وحدت رويه قضايي هيئت عمومي ديوانعالي كشور
3- آراء اصراري هيئت عمومي ديوانعالي كشور
4- نظريات دادستان كل كشور و در تعاقب آن آراء شعب ديوانعالي كشور
5- نظريات دادستان كل كشور با آراء هيئت عمومي ديوان عالي كشور متعاقب آن در زمينه امور حقوقي
6- آراء وحدت رويه قضائي هيئت عمومي ديوان عالي كشور
7- آراء اصراري هيئت عمومي ديوانعالي كشور
نکتهها
یکم ـ حکومت مشروطه: حکومت مشروطه ایران با انگیزه ایجاد عدالت خانه و اجرای قانون با فداکاری و از جان گذشتگی مردمان این سرزمین کهن استقرار یافت و داگستری نوین با اندیشه حقوق دانان برجسته پا گرفت که با انتصاب افراد فاضل و دانشمند در سند قضا خوش درخشیدند آنان در این سند در عرصه داخلی و بینالمللی.
1 ـ از نظر داخلی: دادگستری مرجع و ملجاء و پناهگاه ستم دیدگان و مظلومان شد و احاد ملت تا حدودی در برابر قانون متساوی الحقوق شدند.
2 ـ از نظر بینالمللی : جامه جهانی قضاوت، قضات و محاکم ایران را در زمینه اختلافات ناشی از قراردادها، عهدنامهها، پیمان نامهها، مقاوله نامهها، موافقت نامهها و داوری بینالمللی را پذیرفتند.
دوم ـ دادستان کل کشور: نهاد دادسرای عالی کشور برگرفته از تشکیلات قضائی غربی میباشد. که در رأس آن دادستان کل کشور است که سابقاً با فرمان شخص اوّل مملکت به این سمت منصوب میشده و در معیت دیوان عالی کشور انجام وظیفه مینموده و وظیفه ذاتی وی صیانت آزادی فردی و اجتماعی و نظارت دقیق بر اجرای قوانین موضوعه و حفظ منافع ملی و اجرای عدالت بدون مداخله اجرائی میباشد.
در سیستم فعلی قضائی دادستان کل کشور و رئیس دیوان عالی کشور که باید مجتهد عادل آگاه به امور قضائی باشند توسط رئیس قوه قضائیه یا مشورت قضات دیوان عالی کشور تعیین میشوند و با عنایت به این که به منظور انجام مسئولیتهای قوه قضائیه مقام رهبری مجتهدی عادل و آگاه به امور قضائی و مدیر و مدبر به عنوان رئیس قوّه قضائیه تعیین مینماید بنابراین کلیه مسئولیتها و تبعات آن به عهده روحانیون میباشد که حدیث نیک و بد آن نوشته خواهد شد.
سوم ـ نظریّات دادستان کل کشور: نظریّات دادستان کل کشور در اکثر موارد متضمن مسائل علمی و حاوی نظریّات به مکاتب و تئوریهای حقوقی بوده که تغییر قوانین غیر مؤثر در اصل قضیه میباشد. و با فرض انتفاء آن جزء تاریخ حقوق کشور است.
و بر هر نظریّه دادستان کل سرآغازی که حاوی ملخص نظریّه بوده و در پارهای از موارد جهت تشحیذ ذهن مطالبی برجسب مورد بر آن افزودهام.
چهارم ـ اصطلاحات حقوقی: در زیرنویسها اصطلاحات حقوقی تبیین و معانی لغوی لغات آورده شده و در مواردی هم قوانین قدیم و جدید تطبیق داده شدهاند.
پنجم ـ دکترین حقوقی: نظریّات علمای حقوق و حقوقدانان و اندیشه ورزان سایر علوم مرتبط مانند جامعه شناسان، جرم شناسان، پزشکان، رون شناسان میتواند منشاء و منبع و الهام بخش تئوریهای نوین و اصلاح قوانین میتواند منشاء و منبع و الهام بخش تئوریهای نوین و اصلاح قوانین باشد که خرد ورزان و قانونگذاران باید از آن بهره گیرند و سود جویند.
ششم ـ آراء وحدت رویه و اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور و تفارقات آنها: 1ـ رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور : هرگاه شعب دیوان عالی کشور و یا دادگاهها در موارد مشابه با استنباط از قوانین اعم از جزائی یا حقوقی آراء متضاد یا مختلفی صادر نمایند باید موضوع مختلف فیه به منظور ایجاد وحدت رویه در هیأت عمومی دیوان عالی کشور مطرح شود، رأی هیأت مذکور در حکم قانون بوده و برای کلیه مراجع قضائی و غیر آن لازمالاتباع میباشد.
2 ـ رأی اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور: رأی اصراری در اثر اختلاف بین شعب دیوان عالی کشور و دادگاه تالی است به این نحو که هرگاه دادگاه تالی رأی شعبه دیوان عالی را نپذیرد و بر رأی سابقالصدور اصرار ورزد، در این صورت هیأت عمومی دیوان عالی متشکل از قضات شعب جزائی و یا حقوقی بر حسب موضوع مختلف فیه تشکیل میگردد و رأی هیأت دیوان عالی کشور هر چه باشد برای دادگاه مرجوع الیه الزام آور بوده و باید بر آن اساس حکم صادر نماید.
بنابراین:
هر چند آراء اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور منحصراً برای شعبه مرجوع الیه الزام آور میباشد و امّا با توجه به اعضاء متشکل هیأت مذکور که از متخصصین امور هستند، تخصصیتر به نظر میرسد.
3 ـ تفاوت آراء وحدت رویه و اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور:
اولاً ـ اختلاف از نظر ماهوی:
1 ـ آراء وحدت رویه در حکم قانون بوده و اجرای آن همانند قانون الزام آور میباشد.
2 ـ آراء اصراری فقط برای شعبه مرجوع الیه لازم الاتباع میباشد و لاغیر.
ثانیاً ـ اختلاف از نظر شکلی:
1 ـ اعضاء هیأت عمومی در آراء وحدت رویه متشکل از کلیه قضات دیوان عالی کشور اعم از شعب جزائی و حقوقی میباشند.
2 ـ اعضاء هیأت عمومی در آراء اصراری برحسب موضوع مختلف فیه، قضات شعب جزائی و یا حقوقی دیوان عالی کشور میباشند.