1-مفاهيم، پيشينه تاريخي، اهداف و پيوند روان شناسي با ساير علوم
2- نظريه ها و رويكردها؛ نظريه هاي زيست شناختي جرم
3- نظريه ها و رويكردها؛ نظريههاي روان شناختي جرم و شخصيت جنايي
4- نظريه ها و رويكردها؛ نظريههاي رفتارگرايي و اجتماعي جرم
5- رابطه متقابل بين اختلالات رواني و مواد مخدر
6- روان شناسي جرائم خشونت آميز
7- ساختار، وظايف و عملكرد نيروهاي انتظامي
8- بازجويي و مصاحبات پليس با متهمان و مظنونين
9- شهادت شهود
10- پروفايل جنايي بزهكار
11- كاربرد روان شناسي در زندان
12- بزه ديده شناسي در فرايند دادرسي جنايي
13- تحليل روان شناختي جرائم عليه اموال
14- تحليل روان شناختي جرائم عليه اشخاص
گستره وسیع تحولات در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی جوامع و گسترش چشمگیر ارتباطات انسانی در پی توسعه فناوریهای نوین، در سطح ملی و فراملی چشم انداز تازه ای را به روی جوامع ما گشوده و رویکردهای جدید و نوینی را در حوزه علوم انسانی و رفتارهای اجتماعی ایجاد نموده است. امروزه علوم انسانی، پا به پای سایر علوم، با شتابی فراگیر در سراشیبی تغییر و توسعه در جوامع انسانی به پیش میرود، به نحوی که الزامات جدید، مقتضای چنین تحولی بوده و روزآمدی منابع علوم انسانی را به امری ضروری و مسلم تبدیل میکند. رفتارهای مجرمانه، به عنوان یکی از رفتارهای اجتماعی انسان، از این قاعده مستثنی نبوده و جرائم در پرتو تحولات مذکور ابعاد تازه ای یافته، الگوهای رفتاری جرم دچار تنوع و پیچیدگی شده، در نتیجه تبیین علل و عوامل جرم و تعیین واکنشهای مناسب با آن، تنها از رهگذر بهره گیری از دانش و علوم متنوعی مانند روان شناسی، جامعه شناسی، زیست شناسی، انسان شناسی، پزشکی و روان پزشکی امکان پذیر میباشد. بدیهی است که یافتههای هر یک از این علوم به تنهایی برای تبیین رفتار مجرمانه کافی نیست، بلکه تعامل و ترکیب یافتههای علوم با یکدیگر امکان بررسی پدیدههای مجرمانه را از ابعاد مختلف میسر میسازد. علوم مذکور نه تنها در تبیین رفتار مجرمانه، بلکه در چگونگی واکنش نسبت به پدیده جنایی، منجمله تعیین میزان و نوع کیفر، انواع واکنشهای اجتماعی، تعیین سازوکارهای جامعه پذیری و بازپروری شخصیتی و حتی قانونگذاری و نگرشهای نظام عدالت قضایی اثربخش و کارساز است.
توسعه همه جانبه علم روان شناسی، در طی چند دهه اخیر و توجه محققان و اندیشمندان نسبت به تاثیر آموزه ها و یافتههای روان شناسی در حوزه علوم جنایی، امکانات و گزینههای جدیدی را در اختیار قانون گذاران، نهادهای نظام عدالت کیفری و سایر مجریان عدالت قرار داده و زمینههای تحقق عدالت، امنیت، نظم و آرامش را از مجرای نهادها و سازمانهای دولتی و مشارکت نهادهای ملی و جامعوی فراهم ساخته است.
بدیهی است که بررسی ابعادی از علوم جنایی در پرتو یافتههای روان شناختی جرم به معنی نفی عوامل اجتماعی و محیطی جرم نیست و تاثیر عوامل اقتصادی، بیکاری، فقر، تبعیضهای اجتماعی، عدم برابری در دسترسی به منابع ثروت و تولید، هم چنین، تاثیر عوامل خانوادگی و تربیتی، محتوای آموزشی و فضای حاکم بر آن و تاثیر همسالان و معاشران بر ارتکاب جرم امری انکار ناپذیر میباشد. بررسی عوامل متعدد موثر بر ارتکاب جرم علاوه بر این که افق دید انسان را نسبت به پدیده جنایی توسعه میدهد، برای متخصصان علوم جنایی، جرم شناسان و روان شناسان جنایی این امکان را فراهم میکند تا به شیوههای موثرتر و کارآمدتری در پیشگیری از جرم دست یابند.
به علاوه، در بهره وری از یافتههای روان شناسی در تبیین جرائم و تعیین واکنشهای مناسب در برابر رفتارهای مجرمانه، توجه به ماهیت علم روان شناسی سودمند است. از آنجا که روان شناسی با ذهن، فکر و احساسات درونی انسان سروکار دارد، اثبات نظریهها و فرایندهای رفتاری و ذهنی ارائه شده توسط روان شناسان و روان کاوان بسیار مشکل و گاها قابل تشکیک است؛ مفاهیمی مانند ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، شخصیت، ساختار آن و عوامل موثر بر شکل گیری و تحولات شخصیت، اگرچه در بسیاری موارد در قالب رفتار تظاهرات بیرونی داشته و قابل مشاهده است، میتوان برای چنین پدیدههایی تبیین ها و توجیهات متفاوتی ارائه کرد. اثبات اموری که ذیل موضوعات علوم انسانی قرار دارند، به دلیل تجربه ناپذیری در اثبات با مشکلاتی مواجه هستند، این امر در روان شناسی که موضوع اصلی آن روان انسان میباشد با مشکلات بیشتری مواجه است. البته راهبردهای مطالعاتی جدید، فنون و ابزار موجود برای مطالعه موضوعات روان شناسی تا حدود زیادی نقیصه مزبور را رفع نمودهاند. آزمایشات و تستهای روانی و شخصیتی، پرسشنامههای تحلیل شخصیت، آزمایشات تعیین کننده ویژگیهای رفتار در افراد مختلف به کمک این شاخه علمی میآیند، لیکن در هر حال ماهیت این علم تفسیر بردار است و ظرفیت تحلیل ها و تفسیرهای متفاوت را دارد.
از طرف دیگر، امروزه تحولات در گستره علوم روان شناسی به عنوان اصلی ترین ابزار تحلیل رفتارهای آدمی و اندیشههای مسبوق بر آن، زمینههای ورود به ابعاد مختلف نظام عدالت کیفری در تحلیل رفتارهای مجرمانه را به عنوان پدیده ای رایج در الگوهای رفتاری جوامع فراهم نموده است، بنابر این در تدوین کتاب، بر آن شدم تا بخش هایی از کتاب حاضر را به تحلیلهای مبتنی بر نگرشهای نظری و تئوریهای مطروحه در این حوزه قرار دهم تا خوانندگان با مبانی نظری مطالعات روان شناختی در حوزه علوم جنایی آشنایی اجمالی پیدا نمایند. در بخشهای دیگر، تمرکز بر روی مباحث عملی و کاربردی بوده و مداخله یافتههای روان شناختی در موضوعاتی مانند ساختار، ماهیت و عملکرد پلیس و نیروهای انتظامی در مقابله با جرائم مهم و عوامل موثر بر کارآمدی اقدامات آنان، مراحل مختلف رسیدگی به جرائم مانند تاثیر آموزههای روان شناسی بر کشف جرم و انجام بازجویی ها از متهم یا مظنون، شهادت شهود و ارزیابی میزان صحت و اعتبار آن، صدور احکام جزایی، روان شناسی زندان و لزوم مداخلههای روان شناختی در مراحل پسا کیفری در راستای پیشگیری از تکرار جرم و بسیاری موضوعات دیگر، از جمله مهم ترین مطالبی هستند که در کتاب حاضر مورد توجه قرار گرفته اند.
روان شناسی در فرایند جنایی و در کلیه مراحل مختلف رسیدگی، مانند کشف جرم توسط پلیس، تحقیقات پلیس و دادسرا، مرحله دادرسی و صدور حکم جنایی در دادگاه، هم چنین در اجرای حکم بسته به نوع مجازات، کاربرد دارد. در انگلستان دادسرا مکلف است وضعیت روانی، جسمی، بهداشتی بزهکار را گزارش دهد تا با تعیین میزان مسئولیت کیفری در حین ارتکاب جرم، میزان خطرناک بودن بزهکار بر مبنای ماهیت جرم ارتکابی، شرایط ارتکاب جرم و سابقه کیفری، قاضی بتواند حکم کیفری مقتضی و متناسب صادر نماید.
روان شناسی در حوزههای مختلف قضایی، اعم از امور حقوقی و کیفری به کار میآید، لیکن روان شناسی در عمل، بیشتر در امور کیفری و آیین دادرسی کیفری کاربرد دارد. عموم مردم از پلیس و نیروهای انتظامی انتظار دارند با اعمال تکنیکهای روان شناختی، مجرمان واقعی را شناسایی نموده و وقایع جنایی را درک و تبیین کنند. روان شناسی پلیس شاخه ای از روان شناسی قانونی است که به بهبود عملکرد و ایفای وظایف پلیس در تحقیقات جنایی، مصاحبات و بازجویی ها و تشکیل پروندههای شخصیت مجرمان کمک شایانی میکند. روان شناسی قانونی، هم چنین مورد استفاده وکلا، قضات، روان کاوان، روان شناسان قانونی و همه افرادی است که با رفتارهای مجرمانه سروکار دارند.
روان شناسی قانونی در تبیین رفتار مجرمانه نقش موثر داشته و میتواند با دسترسی به افکار و اندیشههای مجرمان در اصلاح، بازسازی شخصیت و ترمیم فرایند فکر و اندیشه آنان ورود پیدا کند. روان شناسی اصلاح و درمان، یکی از شاخههای روان شناسی قانونی است که در طبقه بندی صحیح زندانیان و بکارگیری شیوههای موثر اصلاح و درمان در زندان تاثیرات مهمی دارد.