1. حقوق بشر از دیدگاه اسلام و چالش های پیرامون آن
2. گذری بر رویکردهای اسلامی به حقوق بشر
3. بایسته ها و چالش های نظریه مرسوم حقوق بشر اسلامی
4. نظریه حقوق منصفانه بشر
5. مبانی نظری و توجیهی
6. مفاهیم کلیدی حقوق بشری در نظریه حقوق منصفانه بشر
7. نظریه حقوق منصفانه بشر از منظر آموزه های اسلامی
8. شناسایی حقوق منصفانه بشر
9. حق حیات (حق جان داشتن و حق زیستن)
10. حق زیستن آزادانه، شرافتمندانه و امن
11. آزادی وجدان و اندیشه و مذهب
12. آزادی بیان و ابراز عقاید
13. حق رهایی از کینه و نفرت
14. آزادی انتخاب نوع پوشش
15. حق نقض قوانین ناورا
16. حق رهایی از شکنجه و رهایی از رفتارها و کیفرهای رنجآور، تحقیر آمیز و غیر انسانی
17. حق برخورداری از وکیل مدافع و استانداردهای آن
18. حق برخورداری از وکیل مدافع مستقل
19. حق برخورداری از هویت جنسی و گرایش جنسی متفاوت
20. حق زیستن در محیطی سالم و امن
21. حق زیستن در صلح و آرامش
خاورمیانه و سرزمینهای پیرامون آن از گذشتههای دور تا به امروز، جایگاه پیدایش و نمایش ادیان و مذاهب گوناگون بوده است. تنوع ادیان و مذاهب در این قسمت از جهان یکی از واقعیتهای مثال زدنی آن است. همزیستی و همراهی پیروان این ادیان و مذاهب با همدیگر یا دشمنی و نبرد آنها با یکدیگر پدیدهای معمول و متداول در تاریخ این منطقه است. از پرستش ستارگان و گردانههای آسمانی تا مهرپرستی، از آیین زرتشت تا کیش مانی و مزدک از اندیشههای بودا تا ادیان ابراهیمی همچون یهودیت و مسیحیت و اسلام، با همه گرایشها و فرقههای گوناگون آنها، همه در همین منطقه، پیدایش یافته و پرورده شده و بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردمان این پهنه تا به امروز گردیده است.
همانطور که گفته شد تنوع، گوناگونی و رنگارنگی ادیان و مذاهب و فرقهها در این منطقه یکی از واقعیتهای آن است. با این وجود، این تنوع و رنگارنگی یک نکته منفی نیز با خود داشته است و آن «خودحقپنداری» متعصبانه وافراطی اغلب هواداران و باورمندان به این ادیان و مذاهب است؛ به گونهای که دیگرانی را که هیچ تفاوتی با ایشان جز در اندیشه و باورهای مذهبی ندارند، در مواردی حتی از جرگه انسانیت خارج دانسته و بدیهیترین حقوق انسانی آنها مانند حق حیات را نادیده گرفته و یا در بهترین حالت تبعیضها و نابرابریهایی را، در حق ایشان مجاز و روا شمردهاند. و این رویداد همواره از سوی عالمان و اربابان این ادیان و مذاهب و فرقهها توجیه و موجّهسازی شده است.
بعد از آنکه اندیشههای حقوق بشری در جهان غرب شکوفا شدند و دولتهای جهان به منظور حفظ صلح و امنیت بینالمللی و گسترش عدالت، احترام به حقوق و آزادیهای بشر را در دستور کار خود قرار دادند و مقررات متعددی در سطح بینالمللی برای پاسداشت و حمایت از آن وضع و تصویب نمودند، آرام آرام واکنشهای مختلفی از سوی شریعتگرایان و اربابانادیان و مذاهب در این منطقه آغاز شد. چرا که این قبیل حقوق و آزادیها در عمل بسیاری از باورها و سنن و موازین و احکام دینی و مذهبی را به چالش کشیدهاند. این موضوع منجر به این شد که غالبا بر مبنای همان خودحقپنداری نهفته در ایمان به مذاهب، برخی تلاش بر رد و انکار این مقررات بینالمللی با هدف حفظ کیان ادیان و سنن و احکام و باورهای مذهبی نمایند و برخی نیز در ارائه نظریات و دیدگاههایی جهت آشتی میان این دو بکوشند. لیکن امروزه تنشها و نبردها میان این دو نه تنها کاهش نیافته که در مواقعی به شیوههایی خشن و خونین خود را نمایان ساخته و آثار و عواقب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گوناگونی بر روی مردمان این منطقه گذارده است. چاره چیست؟
نوشتار حاضر که نگاهی تحقیقی و تحلیلی دارد. تلاش میکند با گذری بر عمدهترین رویکردها در جهان اسلام به مساله حقوق بشر و احکام و تکالیف اسلامی و نقد و ارزیابی آنها، و بیان چالشها و ناتوانمندیهای آنان، رویکردی دیگر را که بصورت پراکنده از سوی برخی از اندیشمندان در کشورهای اسلامی بویژه ایران مطرح شده، به شکلی منسجم و سامانمند، در قالب «نظریه حقوق منصفانه بشر» مطرح و ارائه نماید. نقطه محوری این نظریه قاعده «رواداری در وضعیت خودجایگزینی» است که در حوزه اخلاق با نام قاعده زرین یا طلایی اخلاق نیز شناخته میشود. همان قاعدهای که میگوید «برای دیگران همان را روا دان که برای خویش روا میدانی و آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز مپسند»
در این نظریه حق وتکلیفی به عنوان حق وتکلیف منصفانه بشر شناسایی میشود که در واقعیت بتواند انسانها را به عدالت رسانده یا در مسیر عدالت قرار دهد. راه رسیدن به آن حقوق و تکالیف نیز قرار گرفتن در وضعیت «روا دانی به هنگام خودجایگزینی» است که با استفاده از خرد جمعی و وجدان همگانی محقق و میسر میشود. برای منصفانه دانستن یک حق بشری کافی است افراد جامعه خود را در موقعیتی که آن حق امکان بروز و ظهور دارد قرار دهند آنگاه ببینند آیا در آن وضعیت چنین حقی را برای خویش میپسندند و روا میدارند یا نه؟ اگر چنین بود باید برای دیگران هم این حق را پذیرفت. این لازمه و نتیجه باور به قاعده «روادانی در هنگام و به گاه خودجایگزینی» است. که با ادارک جمعی و یک درک تدریجاً مرسوم شده از سوی بیشترین شمار از افراد جامعه به آن دست پیدا میکنیم.
این نوشتار در سه بخش نگاشته شده است. بخش نخست به موضوع حقوق بشر از دیدگاه اسلام و چالشهای پیرامون آن میپردازد. بخش دوم میکوشد تا نظریه حقوق منصفانه بشر را تبیین و تحلیل کند. و بخش سوم نیز برخی مصادیق و نمونههای حقوق منصفانه بشر را معرفی و مورد کنکاش قرار میدهد. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.