1- اجتهاد و تاريخ آن
2- عرف عقلاء (1)
3- عرف عقلاء (2)
4- پويايي فقه و اجتهاد در پرتو عرف يا در بستر زمان و مكان
5- فقه و اجتهاد در بستر زمان و مكان
6- ارزش مدركات عقلي دليل عقل
7- فقه مقارن
درباره فقه و اجتهاد بارها گفتهام و نوشتهام و باز مىنويسم كه فقه در ابعاد وسيع خود به دريايى ژرف و بى كرانه مىماند كه ورود در آن و سير و سلوك در مراحل مختلف آن و يافتن مقصد و مقصود در آن بسيار دشوار، بل محال مىنمايد.
پهناى گشاده و بيكران درياى فقه، همه جوامع بشرى و كارهاى زشت و زيبا و افعال خوب و بد و اعمال خير و شر آنان را در بُعدهاى گوناگون فردى، اجتماعى، اقتصادى، سياسى و بين المللى و غيره در بر مىگيرد و كسى ياراى آن را ندارد كه خود به تنهايى در آن پهنه، نشيمنگاه آرام و بى دغدغه واضطراب بيابد كه در آن قرار گيرد و در اين درياى پر خروش و تلاطم به كندوكاو تحقيق و استنباط دست زند و به مرواريدهاى گرانبهاى احكام و قوانين دست يابد.
شناگران اين دريا كه فقهايى صاحب مكتباند، اگر استاد استادان و شيخ طائفه شيعه باشند و يا اگر علّامه زمان و سرآمد دوران، اگر يك روز و روزگارى مىتوانستند خود يك تنه بر مشكلات پيچيده آن پيروز گردند و شاهد موفقيت را به چنگ آورند، امروز نخواهند توانست از ميان ورطههاى خطرناك و موجهاى خروشان جان سالم به دربرند و از كوششهاى بىدريغ خود و استفراع وُسع خويش نتيجه منظور را بگيرند و خود را به مقصد برسانند. اين كار برآنان و براى هيچ كس ميسر نيست كه تنها در اين ظلمات، گام بردارد و بى محابا پيش رفته و سرانجام به مقصود رسد.
بنابراين، در درياى بيكران احكام شرعى، غوطه خوردن و به همه چيزهايى كه ابعادش عالمى را فراگرفته، احاطه پيدا كردن و براى هر يك، پاسخى مناسب و عقل پسند و داراى مصلحت يافتن، كارى است بسيار مشكل و دشوار، بل ناممكن و محال كه از يك تن ساخته نيست مگر آن كه گروهى دانا و توانا، كاركشته و تجربه ديده، بادورانديشى و اخلاص؛ با معاونت و كمك به يكديگر، موانع را از سر راه برداشته و آرزوى مشتاقان را برآورده سازند.