1- مقدمه نظري: مباني و مفاهيم
2- مصدق و نفت
3- مصدق و دموكراسي
4- اصل حق تعيين سرنوشت ملتها
5- آزادي احزاب و تشكلهاي سياسي
6- حاكميت قانون و قانون گرايي
7- بنيان گذاري نهادهاي دموكراتيك
استاد مسلّم حقوق دکتر ناصر کاتوزیان در پیشگفتار کتابِ وصیت خود که رسالهی دکتری ایشان بود حال خود را به هنگام چاپ نخستین اثر خود اینگونه بیان داشتند: «هیچ به جهان دیده ای برخورده اید که پس از همه سیاحتها چگونه از لذت نخستین سفر خود با اشتیاق یاد میکند؟ یا عاشق پیشه ای را دیده اید که چسان از آغاز دلدادگی سخن میگوید و آنرا سرآمد همهی شوریدگیها میبیند؟» این حقیقت نقل حال امروز ما است، با این تفاوت که ایشان در اوج پختگی حال خود را توصیف کردند و ما در نخستین قدم و اوج ناپختگی بازگوی حال خود هستیم. بدون تردید این عالم فرزانه که به حق از ایشان به معمار حقوق مدنی در ایران یاد شده تکرار ناشدنی و این قیاس نیز قیاسی است مع الفارق!
نهضت ملی ایران در دهه بیست، برگ زرینی است بر تاریخ معاصر ایران که خود سرآغاز تغییرات شگرفی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران بوده است. این جنبش مردمی با مسئلهی ملی کردن صنعت نفت نمود و عینیت یافت، اما در کنار آن توسعهی سیاسی را نیز در حوزه داخلی ایران به همراه داشت. بدین معنا که جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران به همان مقیاس که در نوع و برههی زمانی خود یک تحرک کم نظیر در روابط حاکم بر نظام بین الملل به شمار میآید، واجد یک مشخصه داخلی نیز میباشد. جنبش مردمیکه در پی حمایت از ملی شدن صنعت نفت برآمد غیر از اهمیت ضد استعماری و استقلال خواهی که در ذات خود دارد، به نوعی نماد روند دموکراتیزه شدن ایران نیز میباشد.
بازخوانی رویدادهای تاریخی علاوه بر پیوند زمان حال با گذشته، موجب ژرفا یافتن اندیشه و آرمانی میشود که برای آن زندگی میکنیم. لذا ضروری است هر از گاهی از منظری نو به رویدادهای تاریخی از جمله نهضت ملی ایران در دهه بیست که جلوه ای از مطالبهی مردمی در حوزه داخلی و خارجی است، بنگریم. با مرور آنچه در باب این جنبش ملی نگاشته شده، پی میبریم که تاکنوناز منظر اصول حقوق بشری چون حق تعیین سرنوشت ملتها که اصلی بنیادین از نظام بین الملل حقوق بشر میباشد، مورد تحلیل و توصیف قرار نگرفته است. همین امر مرا برآن داشت تا با تحقیق در این حوزه بدنبال جبران این غفلت حقوقی و سیاسی باشم. پژوهش در حوزهی نهضت ملی در دههی بیست و با نگرشی متفاوت، فارغ از سختیهایش به دلیل عدم آشنایی با متدولوژی (روش شناسی) در علوم سیاسی و عدم تسلط کافی بر تاریخ تحولات سیاسی، برایم دو حسن به همراه داشت. از یکسو به تکمیل مطالعهی جانبی خود در تاریخ تحولات سیاسی معاصر پرداختم و از سویی دیگر نیز نهضت ملی ایران را که به زیبایی از آن به شاهنامهی آزادی تعبیر شده از نگاهی نو و از منظر حقوق بشری مورد بررسی قرار دهم.