1-شرايط صدور حكم ورشكستگي
2- شرايط صدور حكم ورشكستگي
3- دعوي جمعي ورشكستگي
4- اصل برابري بستانكاران
5- توقيف اموال ورشكسته
6- احياء اموال ورشكسته
7- راه حلهاي قانوني
8- اعاده اعتبار
9- تأسيسات بزرگ حقوقي در قلمرو حقوق ورشكستگي
نهاد افلاس با شاخصههای سنّتی به عصر دیگری تعلق دارد. به نظر میرسد، در صورتی که تغییرات لازم در آن ایجاد شود، میتواند امروزه به عنوان نهاد «ورشکستگی مدنی» اشخاص حقیقی و حقوقی عادی جهت حمایت از مالباختگان مورد استفاده واقع گردد: ناتوانی از تأدیه دین حال در عوض کسر دارائی نسبت به بدهی، پیشبینی اعسار بدهکار با امکان تقسیط دیون در کنار افلاس به معنای جمع آوری، تقسیم اموال، ممنوعیت یا محدودیت صدور چک و انجام معاملات غیرمنقول، امکان ممنوعیت خروج از کشور، نهاد اجرایی مناسب و ترتیبات ضروری دیگر.
اما در امر تجارت که با اقتصاد و صنعت ارتباط تنگاتنگ دارد، ورشکستگی ویژگیهای جدیدی کسب نموده است. در این باره سابقه قانونگذاری معاصر ایران چنین نشان میدهد:
ماده 4 حکم اول وزارتی مورخ 3 جلدی 1336 نمره 8208، در اجرای نظامنامه پنجاه و پنج مادهای مصوب هیأت وزرای عظام به تاریخ 4 رجب 1334 هـ.ق راجع به اعسار و ورشکستگی تجارتی مقرر میدارد: تجار نمیتوانند به غیر ترتیب مذکور فوق (اعلام ورشکستگی در ماده 2) ادعای افلاس نمایند. مگر این که در امور تجارتی خود نکسی مشاهده کرده و به عنوان اعسار از محکمه تجارت استدعا نمایند که طلبکاران آنها را احضار و قراری در اخذ مهلت و یا تقسیط قروض مدعی اعسار بدهند. بنابراین تاجر میتوانست پیش از صدور حکم ورشکستگی به جهت پرداخت نکردن دین در سررسید در دادگاه تجارتی با بستانکاران توافق کرده و اختیار خویش را بر اموال تجدید نماید. پس در نظام نامهی دوران مشروطیّت دو آیین اعسار و ورشکستگی برای تجار در نظر گرفته شده بود، که میبایست متعاقباً با اصلاحات و الحاقات جحهت تصویب قانون راجع به ورشکستگی به دارالشورای ملی میرفت.
متأسفانه پس از دوران مذکور دادگاه تجارتی منحل و دو آیین فوق مطابق کُد ناپلئون به یک آیین تبدیل گردد: ورشکستگی به صرف تأدیه نشدن دین در سررسید با امکان انعقاد قرارداد ارفاقی. در قوانین بعد از سال 1311 و به خصوص قانون حمایت صنعتی و جلوگیری از تعطیل کارخانههای کشور مصوب سال 1343 و لایحه نافرجام تصفیه فوری امور بازرگانان متوقف مورخ 1346، مقنن با هدف حفظ فعالیت اقتصادی و کسب و کار، و تمایز میان توقف (قابل نجات) و ورشکستگی (غیرقابل درمان) تلاشهایی پراکنده و کمرنگ به عمل آورد که نتیجتاً توأم با موفقیت نبود. بدین لحاظ مقررات راجع به ورشکستگی به عنوان مجموعهای غیرمنسجم و ناکارآمد ارقام آماری ناچیزی نشان داد و در سنوات بعد از انقلاب اسلامیموجب سوءاستفادههای ابزاری بسیار شد. در این شرایط، برای نمونه کمیسیون بحران اصل 138 ق.ا. مورخ 1377، عمدتاً برای اخذ وام جهت واحدهای تولیدی مشکلدار منظور گردید؛ اما جهت تأدیه بدهیهای معوّق برنامهای نداشت.
بیشک به جهت افزایش مخاطبان قانونی و بحران اقتصادی شاهد افزایش بیسابقهی آمار ورشکستگی خواهیم بود. امّا با توجه به این که در بسیاری موارد قرارداد ارفاقی به علت نپرداختن اقساط بدهیها به فسخ آن میانجامد، میتوان نتیجه گرفت که سازش دیرهنگام بستانکاران و بدهکار ورشکستیه ثمربخش نیست. لذا در حالت ادامهی توقف اعلام به هنگام آن میتواند منتج به قرارداد ارفاقی موفقیتآمیز باشد. پس ورشکستگی به جهت دیون انباشته، ولو با امضای این قرارداد، اقبالی برای ادامهی حیات بنگاه اقتصادی به همراه ندارد.
باری، در عرصه حقوق ورشکستگی بجاست از زحمات مؤثر استادان محترمیچون جناب آقای محمد سلیمانی مستشار دیوان عالی کشور، که از سال 1374 تا سال 1389 به مدت 15 سال مدیریت کل اداره تصفیه امور ورشکستگی را عهدهدار بودهاند، و هم چنین جناب آقای سید جعفر قریشی کرانی، کارشناس قضایی اداره کل تصفیه بین سالهای 1351 تا پایان سال 1398، که اکنون به عنوان ناظر بر فعالیت شرکتهای ورشکسته انجام وظیفه میکنند، قدردانی شود. این بزرگواران، از مشارکت در اجلاس کمیسیون حقوق تجارت بینالملل سازمان ملل متحد برای تهیه قانون نمونه ورشکستگی گرفته تا نظارت بر احیای شرکتهای بزرگ ورشکسته، عملاً گامهای بلندی برداشتهاند، که عُمر با عزت و خدمات شان افزون باد.