1- كليات
2- تعريف جرم
3- عنصر قانوني
4- عنصرمادي
5- عنصر معنوي جرم
6- شناسايي مجازات
7- كيفياتي كه درتعيين ميزان مجازات مؤثر است
8- تعليق ، سقوط مجازات وزوال محكوميت جزايي
9- تقريرات ميرزاعلي اكبر خان داور
با حمد و سپاس بيكرانِ خداى بى همتا، كتاب نگرشى بر حقوق جزاى عمومى ايران كه شامل تقريرات حقوق جزاى عمومى استاد دكتر محمد باهرى در سال 1340 و تقريرات حقوق جزاى عمومى مرحوم ميرزا على اكبر خان داور در سال 1307، مىباشد به دانش پژوهان و جامعه حقوقى ايران تقديم مىگردد.
مباحث قسمت اول اين كتاب، مشتمل بر كليه مباحث حقوق كيفرى است كه توسط استاد دكتر محمد باهرى در كلاس درس مطرح شده و در سال 1340 به كوشش عباس فربد مدون گشته و در سال 1346 توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر گرديده است.
در اين كتاب استاد، با قلمى شيوا و روان و شيوهاى منحصر به فرد به طرح مباحث حقوق كيفرى پرداختهاند. كه افتخار مقارنه و تطبيق آن نصيب اينجانب گرديده است لذا لازم مىدانم در اين خصوص نكاتى چند را متذكر شوم.
اولا ـ مباحث مندرج در اين كتاب كه توسط استاد مطرح شده شرح و تفسير 59 ماده اول قانون مجازات عمومى 1304 است، كه غالب مواد مذكور با اندك تغييراتى در قوانين پس از انقلاب و در قانون مجازات اسلامى نيز تكرار شده است.
ثانيآ ـ به جهت به روز نمودن مطالب و قابليت استفاده همگانى از اين اثر گرانقدر اينجانب توضيحاتى را در كتاب دادهام.
ثالثآ ـ مباحثى در پاورقىهاى كتاب و متن اصلى بيان گرديده كه توسط اينجانب به رشته تحرير درآمده است و به منظور تمايز آن با متن اصلى، مطالب الحاقى در داخل كروشه و با علامت [ ]و با طول سطر كوتاهتر از متن اصلى و با حروفى متمايز قرار داده شده است كه با اين شيوه، مطالب نگارش يافته به منظور هماهنگى با قوانين جديد از متن اصلى قابل تميز است. همچنين فهرستى از منابع مورد استفاده جهت تطبيق مباحث با قوانين جديد در پايان كتاب آورده شده است.
ويژگيهاى اين اثر را مىتوان به شرح زير برشمرد.
1 ـ استفاده از قلمى ساده، شيوا و روان در بيان و نگارش مطالب.
2 ـ تسلط و تبحر منحصر به فرد در تحليل و استدلالات حقوقى.
3 ـ بررسى تفصيلى حقوق كيفرى ايران.
4 ـ بررسى و تحليل آخرين قوانين و مقرات حقوقى و استفاده از آراء وحدت رويه و تحليل آراء ديوانعالى كشور.
مباحث مطروحه در قسمت دوم كتاب نيز تقريرات درس حقوق كيفرى مرحوم ميرزا علىاكبرخان داور در سال 1307 ه . ش است كه توسط يكى از شاگردان ايشان در سال 1307 نگارش يافته است.