1- مفهوم و اوصاف
2-تحديد مالكيت و مسؤوليت مدني شهرداري
3- تحديد مالكيت
4- تحديد حقوق مالكانه
5- شهرداري در تقابل با حقوق مالكانه دولت
6- شهرداري در تقابل با حقوق مالكانه اوقاف
7- حق اشتغال
8- حق مديريت بر فضاي سبز اختصاصي
9- .....
گرچه در رهیافت توحیدمدارانه و فلسفه عالم خلقت مالکیت حقیقی از آن خداست، «لا موثر فی الوجود الا هو»، لیکن در میان ما زمینیان خاکی پذیرش تملک، مالکیت اشیاء و حقوق ناشی از آن رهیافتی مرسوم و متعارف بوده، انگیزه تلاش و نظم اجتماعی چنین میطلبد. اندیشه اسلامی به این نیاز پایهای ابنای بشر احترام گذاشته و هرچند افزونطلبی و مالاندوزی را به درستی عامل فساد و طغیان میداند[1]، اما همزمان مالکیتخصوصی بشر را بهرسمیت شناخته، آن را از لوازم استقلال فرد و رشد[2] شخصیت فطری و طبیعی دانسته[3] و به عنوان عامل ابتکار و تحرک فرد در سلامت اعتقادی و روانی شخص و جامعه ضروری میداند[4]. برخی از اندیشوران حقوقی آوردهاند که «مطلقبودن»، «انحصاریبودن» و «دایمیبودن» سه عنصر پایهی از ویژگیهای اساسی مالکیت است. در اندیشه فقه پویای جواهری، چند ویژگی پیشگفته «لایتغیر» و «زوالناپذیر» نبوده و با رعایتنکردن برخی از شروط و قیود مالکیت حتی حقوق عینی بر اموال، اساسا میتوانند معدوم و یا محدود شود. ازنگاه حقوق خارجی امروزه در بیشتر نظامهای حقوق اموال، مالکیتها به شدت تحدید و تهدید میشود. همانگونه که «اصل آزادی اراده در حقوق قراردادهای مدرن» اندک اندک معنا و مفهوم خود را از دست میدهد. ما در کتاب «معاملات نامتعارف با نگاه کاربردی و تطبیقی»[5] به تفصیل و تحلیل سخن گفتهایم.
در زندگی شهرنشینی با چتری از حکمرانی اجتنابناپذیر و سایه سازمانهای متولی خدمات عمومی مانند شهرداریها، مدیریت فضاهای عمومی برگرفته از اختیارات بنیادین حکومت ولایی و در زیست شهری به نمایندگی از مردم اساسا نیازمند نظم حقوقی چندبعدی شفاف و شکوفاست. زیست شهری یک« انتخاب اجتماعی» نبوده بلکه یک «قرارداد اجتماعی» است.
گاه «حکمرانی مطلوب در امور شهری» و « سیاستگزاری در زیرساختها » با ضرورت اجرای طرحهای مطلوب شهری و ضرورت تملک اراضی اشخاص همراه میگردد. کیست که نداند فرسودگی ماندگار در بافت شهری یا مشکل عبور و مرور در زیرساختها درنهایت به از بین رفتن «منزلت شهر» و شهروندان و«کرامت انسانی[6]» انجامیده، شرایط زیستپذیری ایمن را سخت و شکننده میکند. نابسامانی کالبدی شهر به ناهنجاریهای، سیاسی، اجتماعی وخانوادگی خصوصا در شهرهای بزرگ دامن میزند. از طرفی در این خرد جمعی و درنظر داشتن پدافندغیرعامل موضوعات «چند وجهی» و «چندنظمی» پدیدار میشود. یکی از این مقولات سوالاتی در چگونگی و چرایی احترام به حقوق مالکانه اشخاص خصوصی در تقابل با مصالح عمومی و ضرورتها مطرح میگردد.
در تعارض بین «حق خصوصی» با «حق عمومی»، اساسا اطلاقداشتن حق مالکیت تاحدی محدود شده و چالش جدی بر سر تفسیر و توصیف این امتیاز پایهای انسان مطرح میگردد؛ به راستی شهرداری تا کدامین مرحله میتواند بر خلاف اصل شرعی احترام به مالکیت پیشروی کرده و مبتنی بر «احکام ثانویه» شریعت ناب به حریم مالکانه اشخاص ورود و نفوذ نماید؟.
از سوی دیگر بر اساس ضرورت در نظم شهری و زیست جمعی به مدد قواعد طرح تملک و گاه بدون آن، شهرداری اجازه ورود به حریم مالکانه اشخاص و تصرف آن را پیدا میکند. در این مقوله براساس« مسوولیت قراردادی» یا «مسوولیت غیر قراردادی» ملزم به جبران ضرر و زیان دارنده حق مالکانه است. شیوه جبران خسارت و زیانهای وارده نیازمند شفافسازی، توصیف و نظمبندی حقوقی است. از دگرسو برخی رانت پیمایان، سودجویان و مالاندوزان، منافع عامه را در اراضی ملی و شهری حقیقتا به مخاطره انداخته که تدبیر دیگری میطلبد.
در این پژوهش با یک واکاوی موشکافانه و با استفاده از تجربیات کاربردی علمی و قضایی تلاش میشود تا با تبیین رویه قضایی دیوان عدالت اداری و تحلیل دعاوی علیه یا له شهرداری برداشت مالکین، شهرداری و کمیسیون های مربوط از مقررات مرتبط را تا حد ممکن استانداردسازی کنیم.
در این نوشتار در چهار بخش سخن میگوییم. بخش اول کلیاتی از ویژگیهای مالکیت، تعارض حقوقی عمومی و خصوصی و نوع مسوولیت مدنی شهرداری. بخش دوم، شهرداری و تحدید مالکیت اشخاص حقوق خصوصی و دعاوی مطرح علیه شهرداری در دیوان و محاکم دادگستری ذیل عنوان سنجش حقوق مالکانه. بخش سوم، شهرداری و تحدید حقوق مالکانه اشخاص حقوق عمومی از نوع دولت و اوقاف یا موقوفه. بخش چهارم، شهرداری و تحدید سایر حقوق مالکانه
چه بسا کتاب حاضر حتی در چاپ پنجم و ششم خود همانند دیگر پژوهشها به دلیل« پویایی حقوق» و رویه متهافت در شهرداریها و حتی محاکم بازهم دارای نقص و ایراد در مولفهها باشد. دنیای گسترده حقوق با سرعت زمانه و سیر زندگی همگام با گذر تحولات همهجانبه، به آرامی درحرکت است. امید است با راهنمایی پژوهشگران حقوقی در چاپهای بعدی یافتههای نوین جبران گردد.