1- مسئوليت مدني و ضمان قهري
2-مباني و اركان مسئوليت مدني دولت درنتيجه¬ي تصرف املاك
3- آثار مسئوليت و نحوه¬ي جبران خسارت
4-تحليل و مقايسه آراي محاكم درخصوص مسئوليت ناشي از تصرف املاك
5-پرداخت غرامت؛ اثر اصلي مسئوليت دولت
6- انواع مسئوليت مدني دولت درنتيجه¬ي تصرف املاك و مبناي اين تقسيم
7-تاريخچه¬ي مسئوليت مدني دولت درنتيجه¬ي تصرف املاك
8- مباني عمومي مسئوليت مدني دولت
9-نظريه شمول ضمان غصب نسبت به تصرفات غيرقانوني دول
دولت که عهدهدار اداره کشور است، وظایف مختلفی برعهده دارد که گاهی برای اجرای این وظایف، به زمین نیاز دارد. ازجملهی این موارد میتوان به ایجاد راهها، معابر، پارکها، دکلهای برق و انتقال لولههای گاز اشاره نمود. ممکن است زمین مورد نیاز، متعلق به دولت نباشد و مالک خصوصی داشته باشد. در اینصورت انجام وظیفهی دولت با حقوق مالکانه اشخاص تزاحم دارد؛ چراکه از طرفی برای اجرای این طرحها میبایست از زمینهای متعلق به افرادی که اراضی آنها در طرح واقع شده استفاده شود و از طرف دیگر مطابق اصول 22 و 37 قانون اساسی و ماده 31 قانون مدنی، مالکیت و حقوق افراد بر اموال خویش دائمی، مطلق و منحصر به مالک است و نمیتوان در مال غیر تصرف کرد یا کسی را مجبور به فروش مال خویش نمود. در این وضعیت قانونگذار در مقام حل تزاحم وارد میشود و بهگونهای تعیین تکلیف میکند تا هم دولت که نماینده جامعه است بتواند وظایف خود را در راستای اداره جامعه انجام دهد و هم تعرض نسبت به حقوق مالکانه اشخاص به حداقل ممکن تقلیل یابد. قوانین متعددی در جهت نیل به این مهم تصویب شده است که میتوان از مجموع آنها به «قوانین مربوط به نحوه تملک املاک مورد نیاز دولت» یاد کرد. در این قوانین برای تأمین املاک مورد نیاز دولت، تشریفات و شرایطی درنظر گرفته شده است، اما با وجود اینگونه قوانین، دولت در بسیاری از موارد، بدون رعایت تشریفات مقرر در آنها، ابتدا به ساکن اقدام به تصرف اراضی مورد نیاز خود مینماید؛ بهاینترتیب تصرف املاک از سوی دولت از دو فرض خارج نیست: یا دولت با رعایت قانون، املاک مورد نیاز خود را تصرف میکند؛ یا بدون رعایت قانون مبادرت به تصرف مینماید؛ به اینمعنا که بدون رعایت تشریفاتی که برای تصرف مقرر شده است ملک موردنظر خویش را تصرف مینماید؛ مثلاً بدون تودیع قیت ملک در صندوق ثبت محل، آن ملک را تصرف نماید (ماده 8 ل.ق.ن.خ).
در فرض تصرفات قانونی، بهتصریح قانون، دولت مکلف شده که در قبال تصرف املاک، قیمت آنرا پرداخت نماید؛ بنابراین تردیدی در اصل تعهد به پرداخت قیمت، وجود ندارد، اما آنچه مورد تردید قرار گرفته، ماهیت این نوع تعهد دولت است؛ به اینمعنا که دولت از باب مسئولیت مدنی متعهد به پرداخت خسارت است یا از باب تعهد قراردادی متعهد به پرداخت قیمت میباشد؟ دلیل اهمیت این پرسش آن است که هریک از مبانی فوق، واجد احکام خاص خود است.
با اثبات اینکه تعهد دولت ناشی از مسئولیت مدنی است، در اینصورت مبنا و ارکان این مسئولیت چیست؟ آیا مبنا، ارکان و آثار این نوع از مسئولیت دولت، بر مبنا، ارکان عمومی مسئولیت مدنی دولت که در ماده 11 قانون مسئولیت مدنی و سایر مواد قانون مدنی آمده، منطبق است یا آنکه نظام خاصی بر آن حکومت دارد؟
برخلاف فرض قبل، در فرض تصرف غیرقانونی، در قوانینی که به دولت اجازه تصرف املاک داده شده، بهصراحت مسئولیت ویژهای برای دولت پیشبینی نشده است؛ از اینرو بسیاری از محاکم در این فرض، مسئولیت خاص و جداگانهای را برای دولت قابل تحقق ندانستهاند و احکام مسئولیت در فرض تصرف قانونی و غیرقانونی را یکسان میپندارند. گذشته از این سکوت قانونگذار، مبنای اصلی نظر این گروه، تصور اختیارات گسترده و اذن عام برای دولت میباشد؛ با این توضیح که چون محدودهی اختیارات دولت وسیع است؛ پس اساساً امکان شمول ضمان غصب نسبت به تصرفات غیرقانونی دولت وجود ندارد. موید این استدلال، ماده 11 قانون مسئولیت میباشد؛ چراکه در این ماده که منبع اصلی پذیرش مسئولیت برای دولت است از سبب ضمان غصب یعنی «استیلا» سخنی بهمیان نیامده است و دولت صرفاً در قبال «خسارات» مسئول دانسته شده است؛ بخشی از کتاب حاضر در مقام نقد و ارزیابی این نظر و استدلالات آنها برآمده است و درپی پاسخ به این سوال است که آیا تصرف غیرقانونی املاک توسط دولت، موجب غاصبانه شدن این تصرفات خواهد بود؟
در مقام پاسخ به این سوال میتوان پا را فراتر از این موضوع نهاد و بحث را در قالب یک نظریه عمومی طرح نمود، مبنی بر اینکه آیا «امکان شمول ضمان غصب نسبت به تصرفات دولت» وجود دارد یا خیر؟ به اینصورت که هرجا دولت بر مال دیگری تصرف و استیلا غیرقانونی مییابد آیا میتوان ضمان غصب را نسبت به او جاری دانست؟
بهاینترتیب باتوجه به تعدد و کثرت تصرف املاک از سوی دولت، لازم است تا بهروشنی مبنا، ماهیت و قلمرو این نوع مسئولیت دولت مشخص باشد، اما بهدلایلی چون: «تعدد قوانینی که در اینخصوص بهتصویب رسیده است؛ عدم اظهارنظر از سوی فقها در اینباره (که ناشی از کنار گذاشتن شیعه از رهبری و ادارهی جامعه و بهتبع عدم ابتلای فقهای شیعه با این موضوع بوده است)؛ عدم صراحت ماده 11 قانون مسئولیت مدنی و برداشت ناصحیح برخی محاکم از متون فقهی»، موجب شده است که امکان و قلمرو مسئولیت مدنی دولت درنتیجهی تصرف املاک مورد تردید قرار گیرد. این تردید در آرای بسیاری از محاکم -که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد- انعکاس یافته است. همچنین در نشستهای قضایی دادگستری- که در آن قضات تردیدها و سوالات خود را مطرح میکنند- در بسیاری از موارد به بررسی این موضوع پرداخته شده است که تعداد این نشستها حاکی از آن است که همچنان رویه قضایی اثباتاً یا نفیاً نسبت به این مسئولیت دولت تردید دارد؛ بنابراین نگارنده درپی آن است تا با نگارش پژوهشی مستقل در این زمینه و انعکاس ابعاد حقوقی این موضوع به جامعه عملی حقوق (نظام قضایی)، مقدمهای برای وحدت آراء و عدالت قضایی فراهم شود.
در خصوص سابقه بررسی مسئولیت مدنی دولت درنتیجهی تصرف املاک نیز باید گفت علیرغم اهمیت این موضوع، متأسفانه پژوهش مستقلی در قالب کتاب، پایاننامه یا مقاله که بهصورت تحلیلی به این موضوع پرداخته باشد مشاهده نشده است. آثار موجود در این زمینه را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
الف) دسته اول پژوهشهایی هستند که در مقام بررسی «نظام حقوقی حاکم بر تأمین اراضی مورد نیاز دولت میباشد» و چگونگی، شرایط و تشریفات تملک اراضی مورد نیاز دولت را تبیین میکند. کتبی چون «تملک اراضی توسط دولت وشهرداریها» به قلم دکتر سید محسن بهشتیان و کتاب دیگری تحت همین عنوان نوشتهی محمد جامه بزرگ از جملهی این آثار هستند.
ب) دستهی دوم، پژوهشهایی است که ناظر به جنبهی خاصی از اَعمال دولت و شهرداریها نمیباشد و «مسئولیت مدنی عمومی دولت و شهرداری» را بررسی میکند: کتابهایی تحت عنوان «مسئولیت مدنی دولت در قبال اعمال کارکنان خود» نوشتهی دکتر مجید غمامی؛ «مطالعه تحلیلی- تطبیقی مسئولیت مدنی دولت» اثر دکتر مشتاق زرگوش؛ «مسئولیت مدنی موسسات عومی در حقوق ایران و مصر» بهتحریر دکتر سیدمهدی میرداداشی در همین زمینه نگارش یافتهاند.
بنابراین دستهی اول از آثار مذکور، اولاً در مقام بیان نظام حقوقی تملک اراضی است بهاین معنا که در این آثار شرایطی که لازم است برای تملک املاک رعایت شود تبیین میشود و ثانیاً در این آثار ماهیت تعهد دولت به پرداخت غرامت را قراردادی دانستهاند از اینرو به این موضوع از زاویه مسئولیت مدنی توجه نداشته اند؛ ثالثاً درخصوص مسئولیت ناشی از تصرفات غیرقانونی دولت، اظهارنظری صورت نگرفته است.
در دستهی دوم که در مقام بررسی مسئولیت مدنی دولت است، از مسئولیت مدنی درنتیجهی تصرف املاک بحث نشده است. بهعبارت دیگر در دستهی اول «مسئولیت مدنی» و در دستهی دوم، مسئولیت ناشی از «تصرف اراضی و املاک مورد نیاز دولت» مغفول مانده است و مسئولیت مدنی دولت بهصورت کلی و صرفنظر از منشأ آن تحلیل شده است؛ حال آنکه مسئولیت مدنی دولت در نتیجهی تصرف اراضی به دلایلی ازجمله برتری داشتن دولت و جایگاه ویژهی حاکم اسلامی در منابع فقهی با تردید مواجه شده است.
بهاینترتیب اختصاص دادن پژوهشی در حد یک کتاب تحت عنوان «مسئولیت مدنی دولت و شهرداریها درنتیجهی تصرف املاک واقع در طرحها در پرتو آرای محاکم» که بهصورت تحلیلی و اختصاصی درپی بررسی مسئولیت مدنی راجع به تصرف املاک خصوصی است مفید و موثر خواهد بود، با این حال تا پیش از این، چنین پژوهشی بهصورت مستقل، صورت نپذیرفته است.
عدم توجه جامعهی علمی (آثار حقوقی) به این موضوع، بهویژه در بخش تصرفات غیرقانونی، اختلافنظر در میان جامعهی عملی (محاکم) را شدت بخشیده است و به شهادت یکی از قضات دیوانعالی کشور «این قبیل تصرفات (دولت) در پروندههای دیگر هم، دیده شده و ما دست به گریبان آن هستیم».
از اینرو، باتوجه به اهمیت موضوع و وجود خلأ علمی در این زمینه، نگارنده بر آن شد تا پژوهش حاضر را ارائه نماید تا شاید راهگشایی در این موضوع باشد.
یکی از بارزترین ویژگیهای پژوهش حاضر، توجه آن به رویه قضایی و آرای محاکم در این خصوص میباشد. در این راستا به آرای متعددی از دیوان عدالت اداری، دیوانعالی کشور، دادگاههای حقوقی، نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه و همچنین نشستهای قضایی استناد شده و این آرا و نظرات مورد بررسی، نقد و تحلیل قرار گرفته است. این ویژگی، رافع ایراد بیشتر آثار حقوقی کنونی یعنی ایراد تک بعدی بودن، خواهد بود چراکه از هر دو حیث نظری و عملی به موضوعات حقوقی توجه شده است. علاوه بر این در کتاب حاضر در تحلیلهای ارائه شده، به مبدأ و مقصد قوانین یعنی به منابع فقهی توجه شایسته و بایسته شده است؛ همچنین نسبت به استفاده از منابع خارجی، غافل نمانده و نیم نگاهی به حقوق کشورهای غربی در این زمینه داشته است. بنابراین کتاب حاضر، پژوهشی جامع است که در کنار تمرکز بر قوانین موجود، به منابع فقهی، رویه قضایی و حقوق خارجی نیز توجه شایسته و بایسته داشته است؛ از اینرو مطالعه این کتاب، به خواننده نگرشی جامعی در این موضوع خواهد داد.
با این حال و علیرغم تلاشِ در حد توان، برای ارائه پژوهشی دقیق، نگارنده اطمینان دارد که از لغزش و خطا مصون نیست و باور دارد که عنایت و رهنمودهای اساتید و اهل معرفت، همتی است بدرقه راه او.[1] از اینرو انتظار نویسنده از خواننده این است که ایرادات کتاب و نظرات ارزشمند خود را جهت غنای هرچه بیشتر، به او گوشزد نماید.[2]
کتاب حاضر در چهار فصل تدوین شده است. فصل نخست که در مقام بیان کلیات است متشکل از سه مبحث می باشد؛ مبحث اول آن به بیان تعاریف اصطلاحات مورد استفاده در موضوع، پرداخته شده است. در مبحث دوم انواع مسئولیت دولت درنتیجهی تصرف املاک تبیین شده و در مبحث سوم نیز تاریخچهی این مسئولیت بررسی شده است.
فصل دوم نیز به بیان مبنا و ارکان این نوع مسئولیت دولت اختصاص دارد. مبحث اول آن، مبنا و در مبحث دوم ارکان مسئولیت تبیین میشود. در هریک از ایندو مبحث، مسئولیت ناشی از تصرفات غیرقانونی و تصرفات قانونی بهصورت جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
در فصل سوم، آثار ناشی از این مسئولیت دولت تبیین شده است و از تعهداتی که دولت در مقابل مالک دارد و از حقوقی که مالک در مقابل دولت برخوردار است صحبت شده است؛ بهاینترتیب در این سه فصل، نظام حقوقی حاکم بر این نوع از مسئولیت دولت تبیین میشود.
نهایتاً در فصل آخر آرایی از محاکم ارائه و مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. این فصل به سه گفتار تقسیم شده که در هریک از آنها، آرای مربوط به مباحث فصل دوم و سوم کتاب مطرح شده است؛ در این مباحث نکات و مطالب جدیدی تبیین شده است؛ بنابراین لازم است تا خواننده برای پیگرفتن مطالب تکمیلی فصل دوم و سوم، آرای این فصل و نقد و تحلیلهایی که در ضمن هریک ارائه شده است را نیز ملاحظه نماید. هدف از این سنتشکنیِ تعمدی (ارائه آرای محاکم در یک فصل مجزا و ارجاع برخی از مطالب فصلهای دیگر به آن)، این است که مباحث نظری حقوقی با عالم عملی تطبیق داده شود و مباحث حقوقی از یکنواختی -که آفت اکثر کتب حقوقی حاضر است- خارج گردد و خواننده محترم نیز با عرصهی عملی، ارتباطی بهتر، دید و تصویر شفافتری پیدا کند. نویسنده امیدوار است تا این نوع طرح بحث، فتح باب و مقدمهای برای طرح انداختن روش جدیدی در نگارش آثار حقوقی باشد.