1- مفاهيم كاربردي در صنعت نفت و گاز
2- حقوق عمومي و نفت
3- مفهوم حقوق عمومي
4- نفت و گاز و رابطه آن با رشته هاي حقوق
5- منابع حقوقي نفت
6- نظام هاي حقوقي حاكميت و مالكيت بر منابع نفت
7- نظام حقوقي حاكم بر ميادين مشترك نفتي
8- تحليل حقوقي مباني و ويژگي هاي حاكم بر قراردادهاي نفتي
9- قراردادها و قوانين نفتي در صنعت نفت ايران
10- ويژگي هاي قراردادهاي نفتي در قوانين موضوعه ايران
نفت پديده اي جامع الاطراف
كشف نفت و استفاده بشر از اين پديده در مصارف خانگي و صنعتي و پيوند نفت با چرخه عظيم صنعت و اقتصاد بين المللي، بيش از پيش نسبت تأثير گذاري نفت و گاز در امور زندگي انسان در عصر صنعت را هويدا و مضاعف نموده است. كمتر كسي است كه امروزه نقش صنعت نفت در نهادهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي وفرهنگي را در سطوح ملي و جهاني انكار نمايد. نسبت نفت با اموري همانند؛
نسبت نفت با اقتصاد ملي، نفت و سياست داخلي، نفت و اقتصاد جهاني، نفت و استقلال، نفت و ديپلماسي انرژي، نفت و امنيت پايدار، نفت و توسعه اقتصادي، نفت و توسعه اجتماعي، نفت و ارتقاء سطح رفاه عمومي، نفت و امنيت بين المللي، نفت و همگرايي منطقه اي، نفت و حقوق ملت ها، نفت ونحوه اعمال حاكميت نفت و حقوق عمومي، نفت و رشته هاي حقوق، نفت ونوع مالكيت، نفت و امنيت انرژي جهاني و 000 علاوه بر موارد صدرالاشاره كاركرد پديده نفت در عرصه بين المللي، منطقه اي و ملي نيز با امعان نظر به موضوعاتي همانند، نفت و استعمارگران، نفت و اشغالگري، نفت و استثمار، نفت و استغفال، نفت وسلطه، نفت و جنگ ها، نفت و استفاده ابزاري، نفت و مصرف گرايي، نفت و خام فروشي، نفت و ارزان فروشي و... اين مؤلفه ها را از منظر تاريخي، سياسي، اقتصادي، امنيتي و حقوقی مسائلي مهم و قابل تحقيق و تدقيق نموده است.
استعمار و طلاي سياه
پس از انقلاب صنعتي در غرب و تغيير روش زندگي از دوره فئودالي به مرحله كاپيتالي و حاكميت تكنولوژي صنعتي بر واحدهاي توليدي، غرب را به حامل هاي انرژي بالاخص نفت و فرآورده هاي نفتي وابسته نموده است.كشورهاي غربي در پرتو توسعه صنعتي درصدد تامين منابع انرژي بالاخص نفت و مشتقات آن برآمده و با نگاه استراتژيك، بين النسلي و راهبردي به منابع هيدروكربوري موجود در كشور هاي خود، جهت تامين نيازهاي روزمره خويش و دستيابي به منابع عظيم معدني ارزان و تضمين امنيت پايدار در حوزه انرژي پنجه ي استعماري خود را به طرق مختلف و با لطايف الحیل بر مخازن، منابع و معادن نفتي، ذغال سنگ، طلا، سرب، آهن و 000 كشورهاي آسيائي، آفريقايي، آمريكايي استيلا بخشيدند. در اين غارتگري بين المللي و بازار مكاره استثمار، پديده غارت طلاي سياه (نفت) داستان غم انگيز و نفرت آور خاص خود را دارد. كشورهاي استعماري زمان بالاخص آمريكا، انگلستان، روسيه بمنظور دست يابي به منابع سرشار نفتي و ديگر معادن موجود در كشورهاي آسيايي از جمله ايران از روش هاي متعددي بهره جستند. اگر چه برخي از ترفندهاي كشورهاي استعماري به تناسب ساختار سياسي حكومتها، اعتقادات و هنجارهاي علمي، فرهنگي و ديني در كشورهاي مستعمره مشابه و همسان نبوده است. به تعبير ديگر كشورهاي سلطه گر در اعمال استخفاف عقول، استثمار، استحمار و استعمار مصطلح، داراي "بينش واحد" اما در اجراي تاكتيك ها و عمل به منويات ظالمانه خودداراي "روش متكثر و متفاوت" ميباشند .
تاريخ استعمار و كشورهاي استعماري در ايران گواه بر اين مدعاست كه اين كشور ها همواره از طرق، حمله نظامي، استفاده از عناصر خود فروخته و طماع داخلي، تهديد، جنگ رواني عناصر نفوذي، جهل زمامداران، حذف كارگزاران لايق، كودتا، تربيت و آموزش ايرانيان در دانشگاهها و مراكز خاص جهت اجراي منويات استعماري در داخل كشور توسط اشخاص غرب زده، استحاله فرهنگي، وارونه ساختن هنجارها در كشور و القاء برتري فرهنگ غرب بر آداب و هنجارهاي ملي و ديني ملت ايران به برخي از اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت خود دست يافته اند.