اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۴۳۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۵۸۱







ایران و حقوق بین الملل فضا

دسته بندی: حقوق بين الملل - حقوق فضايي ، هوايي و دريايي

شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۲۵۷۸۹۷

سال چاپ:۱۴۰۱/۰۲/۱۰

۳۰۶ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۲۱۵۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۱۹۳۵۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- شكل گيري حقوق فضا و لزوم همكاري تابعان حقوق بين الملل در اكتشاف و بهره برداري از فضاي ماوراءجو
2- نقش نهادهاي بين المللي و منطقهاي در گسترش همكاري ها در حقوق فضا
3- فضا به عنوان قلمرو خصوصي و تجاري
4- بررسي دستورالعمل هاي فعاليت¬هاي فضايي، معاهدات همكاري فضاي ماوراء جو و فعاليت هاي فضايي ايران
5- بررسي همكاري در كشورهاي مستقل مشترك المنافع و دو بلوك شرق و غرب
6- ايران و جايگاه آن در فضا: ضرورت همكاري در عرصه بين المللي

همکاری بین­المللی یک مفهوم ذاتا پیچیده است. این اصطلاح را می­توان از دیدگاه حقوقی، سیاسی، تاریخی، همچنین اقتصادی مورد تحلیل قرارداد. هریک از این دیدگاه‌ها امکان بررسی زوایای مختلف را فراهم می­کند و هریک بر اهمیت نسبی خود نسبت به دیگر دیدگاه‌ها تاکید می­کند. مشارکت و همکاری بین­المللی در فضا ماوراءجو، متاثر از پیشینه­های تاریخی و مباحث مرتبط به توسعه آن، شرایط حاکم بر فضای سیاسی و مسیرهای توسعه علم، فناوری و اقتصاد جهانی است. تا قرن چهارم پیش از میلاد در خصوص مسائل مربوط به طبیعت و نجوم تلاش های زیادی انجام شد، اما نظرات علمی راجع به کهکشان‌ها از قرن چهاردهم پس از میلاد ابراز شد. از قرن شانزدهم اخترشناسان ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی به مطالعه علم نجوم پرداختند. آنها توانستند حرکات وضعی زمین و سایر سیارات را مشخص کنند. دانش کیهان شناسی در اواخر قرن 19 و قرن 20 به اوج پیشرفت خود رسید.


تلاش های براداران رایت در 1903 در عرصه علوم هوانوردی باعث گردید به تدریج پیشرفت­های این عرصه به قلمرو فضایی سرایت نماید و مشابه اقدامی که برادران رایت در هوا به عمل آوردند، شوروی در پرتاب سفینه «اسپوتنیک 1» برای فضای ماوراء جو انجام داد و رویای سفر انسان به فضا به واقعیت پیوست. به دنبال این حرکت، ایالات متحده نیز درصدد برآمد تا اقدامات متقابلی انجام دهد. از این رو، این مقطع تاریخی را نقطه آغاز تنش میان بلوک شرق و غرب در فضا می نامند. این روند نمی­توانست بدون وجود قواعد و هنجارهای کنترل کننده فعالیت­ها ادامه پیدا کند و منجر به جنگ میان دو ابر قدرت شود. بدین ترتیب جامعه بین­المللی و در راس آن سازمان ملل متحد تصمیم گرفتند یک نظام حقوقی خاص ایجاد کنند. لزوم تدوین قواعد و مقررات برای استفاده صلح آمیز از فضا، مجمع عمومی سازمان ملل متحد را وادار کرد بر اساس رسالت و ماموریت ذاتی اش که در منشور ملل متحد[1] تصریح شده است با تصویب قطعنامه 138 مورخ 13 دسامبر 1958 به تبیین اصول ملی ناظر بر فعالیت های فضایی بپردازد و در دسامبر همان سال «کمیته استفاده صلح جویانه از فضا ماوراء جو» یا «کوپوس»[2] را ایجاد نماید. این کمیته نیز بلافاصله پس از تشکیل، در اولین نشست خود در 6 می 1959 دو کمیته فرعی «علمی و فنی» و «حقوقی» را تاسیس کرد و به آنها ماموریت داد تا به بررسی علمی، فنی و حقوقی مسائل مربوط به بهره برداری از فضا بپردازند. کمیته حقوقی پس از مطالعات فراوان به این نتیجه رسید که در شرایط کنونی مسائل حقوقی ناظر بر فعالیت های فضایی به آن درجه از بلوغ نرسیده است که باعث تدوین یک معاهده بین المللی شود. تلاش های مداوم کمیته یاد شده سبب شد تا اولین سند حقوق فضا در قالب اعلامیه ای با عنون «اعلامیه اصول حقوقی حاکم بر فعالیت های دولت‌ها در اکتشاف و بهره برداری از فضا» در 13 دسامبر 1963 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد برسد. متعاقب این اعلامیه، اسناد دیگر حقوق فضا از جمله «معاهده فضا ماوراء جو 27 ژانویه 1967» تدوین گردید. این معاهده که از آن به عنوان «معاهده فضا» یا «منشور فضا» یاد می شود، مبنای انعقاد چهار معاهده شد که در مجموع، مجموعه هسته اصلی نظام حقوق فضا را تشکیل می دهند. این معاهدات عبارتند از:



  • 1-معاهده 1967 راجع به اصول حاکم بر فعالیت های دولت­ها در زمینه کاوش و بهره برداری از فضا ماوراءجو از جمله ماه و سایر اجرام آسمانی (معاهده فضا)[3]

  • 2-موافقتنامه 1968 نجات فضانوردان، بازگرداندن فضانوردان و بازگرداندن اشیای پرتاب شده به فضا (موافقتنامه نجات)[4]

  • 3-کنوانسیون 1972 راجع به مسئولیت بین­المللی دولت­ها برای خسارات وارد شده توسط اشیا فضایی (کنوانسیون مسئولیت)[5]

  • 4-کنوانسیون 1975 راجع به ثبت اشیا پرتاب شده به فضا (کنوانسیون ثبت)[6]

  • 5-موافقتنامه 1979 حاکم بر فعالیت دولت­ها در ماه و سایر اجرام سماوی (موافقتنامه ماه)[7]


علاوه بر معاهدات فوق، کوپوس با ارائه چندین پیش نویس اعلامیه و قطعنامه به مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اصول و قواعد بین­المللی حاکم بر حقوق فضا را تکمیل کرد که از جمله آنها می­توان به «اعلامیه 51/122 که در 13 دسامبر 1996 مربوط به همکاری بین­المللی در اکتشاف و بهره برداری از فضا، به نفع تمامی دولت­ها، با توجه به نیازهای خاص کشورهای در حال توسعه»[8] اشاره کرد. این کتاب بر تحلیل قانونی همکاری بین­المللی در اکتشاف و استفاده از فضای ماوراء جو تمرکز خواهد کرد، اما به دلیل پیچیدگی اساسی مسائل تاریخی، ملاحظات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، این مسائل نیز بخشی از کار حاضر خواهد بود.


ایالات متحده در سال 2012 پیشنهاد داد که کمیته فرعی حقوقی کوپوس از سازوکار­های بین­المللی برای همکاری و استفاده صلح آمیز از فضای ماوراءجو استفاده کند. برنامه کاری «بررسی سازوکارهای بین­المللی همکاری در اکتشاف و استفاده صلح آمیز از فضای ماوراءجو» به عنوان یک پروژۀ پنج ساله برای سال­های 2017-2013 به تصویب رسید. هدف این برنامه تلاش برای یافتن سازوکارهای موثر همکاری بین­المللی فضایی، با تمرکز بر جنبه­های قانونی این سازوکار­ها و همچنین مسائل عملی، مانند دلایل توسعه چنین سازوکارهایی و منافع برای دولت­هایی که به آنها ملحق شده اند، بود.


درحالی که اهداف این کتاب و مطالعه انجام شده توسط کوپوس مشابه هستند، اما یکسان نیستند. هدف عمده و اصلی این کتاب به شرح زیر است:


ارائه پیشنهاداتی در خصوص مناسب ترین و کارآمد ترین اشکال همکاری بین­المللی موجود برای رسیدگی به مجموعه­های خاص و کاربردی فعالیت های فضایی فعلی و آینده ماوراء جو. گسترش و پیچیدگی فعالیت­های مشخص فضایی، طبعا منجر به توسعه مشارکت و همکاری بین­المللی خواهد شد. پیشرفت­های حاصل شده در علوم و فناوری فضایی، نقطه قابل توجهی درخصوص ارتقای طراحی پروژه­های فضایی نوین است که لازمه توسعه ساختارهای مشارکتی منطبق با چارچوب های حقوقی است. بنابراین، آنچه حائز اهمیت است ارائه پیشنهاداتی درخصوص مشارکت‌ها و همکاری­های مورد انتظار می­باشد تا به شکل هرچه موفق­تری امکانی برای دستیابی به اهداف مختلف مشارکتی مهیا شود و از سویی دامنه مشارکت­ها و همکاری­ها درخصوص پیشبرد پروژه­های آتی نیز با حضور دولت­های کوچک و عوامل مختلف توسعه یابد. در مسیر دستیابی به این هدف، روش­ها و سازوکار­های گوناگونی برای مشارکت در دنیای مدرن تعاملات بین­المللی موجود می­باشند که در ادامه تحلیل خواهند شد. در طول ارائه این کتاب، به چندین سازوکار درخصوص مشارکت­های بین­المللی در فضا ماوراءجو اشاره می شود که بعضی از آنها مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این درحالی است که تحلیل هریک از آنها بر ساختارهای نهادی مشارکت­ها و روش­های کاربردی متمرکز می­باشند.


فصل اول به سازوکارهای جهانی همکاری، از جمله معاهده فضا ماوراء جو با سه کنوانسیون اصلاحی، کمیته سازمان ملل متحد برای استفاده­ مسالمت آمیز از فضا ماوراءجو و کنفرانس­های UNISPACE، می­پردازد.


این سه سازوکار، مرور گسترده ای از مبنای قانونی برای همکاری در فضا ماوراء جو را ارائه می­دهد. اکثریت قریب به اتفاق دولت­ها این سازوکار­ها را اصولی برای دستیابی به یک شبکه تعاملی در فضا ماوراءجو می­دانند. بنابراین تحلیل آنها می­تواند مبنای مستحکمی برای پیگیری تحلیل­های بعمل آمده ایجاد نماید.


درادامه نقش و عملکرد سازمان­های بین المللی اعم از وابسته به سازمان ملل متحد و غیر وابسته به این سازمان که برای تفکیک فعالیت­­های فضایی تلاش می­کنند، مورد بررسی قرار می­گیرد. اتحادیه بین­المللی مخابرات و سازمان بین­المللی هوانوردی از جمله این سازمان‌ها هستند که با اینکه، به مباحث تخصصی در زمینه مسائل فضایی اشراف ندارند، اما با این وجود نقش حائز اهمیتی در تنظیم فعالیت­های فضا ماوراءجو دارند و تحلیل آنها با هدف درک انواع رویکردها درخصوص مشارکت و تعامل برای همکاری در اکتشاف و استفاده از فضا ماوراءجو ایفا نموده­اند.


سازوکار­های همکاری که تعداد محدودی از کشورها را تشکیل می­دهند و اهداف نسبتا محدودی را در بر می­گیرند نیز برای تحلیل فعلی مورد توجه هستند. پویایی همکاری که در گروه کوچکتر (تعداد محدودی از کشورها) نمایش داده می­شود، از آنچه در سازوکار متصل به بسیاری از کشورها دیده می­شود، متفاوت است. سطح و عمق مشارکت در گروه­های کوچک همواره در مسیر تمایل به افزایش در قیاس با عملکرد گروه­های بزرگتر می­باشد. علاوه بر این، همکاری در یک گروه کوچکتر از کشورها اغلب دارای ویژگی­های نهادی است که منعکس کننده اختلافات سازوکار تحلیل شده، به ویژه عضویت و اهداف اعلام شده است.


همکاری در پروژه ایستگاه فضایی بین المللی، کمیته ماهواره­های مشاهدات زمین، برنامه COSPAS-SARSAT و مجموعه دستورالعمل‌ها برای فعالیت های فضا ماوراء جو، نمونه­های قابل توجهی از همکاری­های بین­المللی تعداد محدودی از کشورها است. این چهار سازوکار دارای تفاوت های اهدافی بوده و بنابراین موضوع پروژه­های آنها جهت آنالیز می­تواند موضوع مطلوب و شاخصی برای بررسی و معرفی شماری از روش­های مدرن مشارکت در فضای بین­المللی باشد. مشارکت­ها و همکاری­های منطقه­ای در بسیاری از حوزه­های وابسته به تعاملات بین­المللی درحال رشد و اهمیت است و همکاری­های فضایی از این قضیه مستثنی نمی­باشد. اگر چه تاکنون تنها چند سازمان فضایی منطقه­ای ایجاد شده است، اما آنهایی که موجود هستند ارزش تحلیل عمیق دارند.


دو سازمان آژانس فضایی اروپا و سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع دراین میان قابل توجه می­باشند. آنها در بسیاری از موارد متفاوتند از جمله تاریخ ایجاد، ترکیب سازمان، گستره همکاری، عمق همکاری و ... با این حال، آنچه آنها را متحد می­کند، تلاش برای همکاری در یک جامعه منطقه­ای نزدیک به منظور کاهش بار فنی و مالی فعالیت­های فضا ماوراءجو است. روش­های مورد استفاده برای دستیابی به این اهداف در مرکز تجزیه و تحلیل قانونی همکاری فضایی منطقه­ای قرار دارد.


درنهایت مشارکت­های فضایی دوجانبه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. عملکردهای دوجانبه دولت­های آمریکا و روسیه با توجه به آخرین تغییرات اخیر در معاهدات دو جانبه فضایی هر دو کشور در این بخش مطالعه می شود.


این سازوکارها معرف سطوح و روشهای مختلف مشارکت­های فضایی زیر می باشند:


برخی از این مشارکت‌ها درسطح منطقه، برخی چند جانبه و برخی از آنها در سطح جهانی هستند. سطح دوجانبه مشارکت­های صورت گرفته بخشی از موضوع تحلیل­های مورد نظراست. تایید نتایج این تحلیل­ها گویای امکانی برای درک سازوکارهای اثر گذار مشارکتی است که گاها برخی از آنها دارای شرایط خاصی برای خود می­باشند که از جمله می­توان به مواردی مانند مشارکت­های نظامی با موضوع مالکیت و اکتشافات فضایی اشاره کرد که با این وجود این روش­ها نیز در لیست سازوکارهای تحلیل شده معرفی و در این کتاب در قالب گرایش­های کلی برای مشارکت­های فضایی درسطح بین­المللی مطرح می­باشند که جز موضوعات شاخص قرن بیست و یکم می­باشند.


از لحاظ روش شناسی، تحلیل­های صورت گرفته براساس فرضیات بخشی از مباحث مورد توجه در این کتاب است که همچنان هیچ ساختار مشخصی برای اصلاح آن به شکل سیستماتیک وجود نداشته و عملا امکان کاربرد آن باتوجه به تئوری­های موجود، وجود ندارد. این استدلال در مورد رویکردی برای تحلیل و ارزیابی سازوکار­های همکاری در فضا ماوراءجو، ایجاد شده توسط افراد واقعی و استفاده در دنیای واقعی امروز، است. در اصل این استدلال این است که هر تحلیل و در نتیجه هر نوع روش پیشنهادی، بستگی به مسائل بسیاری دارد که پیش از آن نمی­توان پیش بینی کرد یا انتظار برود که ثابت باقی بماند.


اولین فرضیه روش شناسی همان عمده سازوکار­های کاربردی در مشارکت بین­المللی است که تابع سه گروه می­باشند که عبارتند از سازمان­های بین­المللی که در بعد عملی و کاربردی فعالیت دارند، معاهدات بین­المللی و کنفرانس­های بین­المللی. این سه گروه در عین اینکه قانونی هستند تمایلات بیشتری به سیاسی بودن دارند.


در حقیقت، حرکت بیشتر به سمت سیاسی بودن به عنوان مخالفت با نهادهای قانونی، یا همان حقوق نرم، نقش مهمی در حقوق فضا دارد و همچنین باید در هر تحلیل جامع همکاری بین­المللی فضایی مورد توجه قرار گیرد. حقوق نرم در این میان نقش بسیار مهمی درخصوص قوانین فضایی ایفا می­کند که باید در آنالیزهای ادراکی از مشارکت­ها و همکاری­های بین­المللی درخصوص فضا مدنظر واقع شوند.


با این حال، همان طور که در بخش های مربوطه توضیح داده می شود، این دسته که شامل بسیاری از مکاتب غیر رسمی و رسمی همکاری است، بیش از حد غیرممکن است که در شرایط تعریف شده تعریف شود. در تئوری حقوق بین­الملل، هیچ توافقی در مورد وجود واقعی چنین دسته ای وجود ندارد و تعریف و مفهوم جهانی برای این دسته بسیار کم است. در غیاب تعریف دقیق و یا تعریف دقیق از طبقه بندی، هیچ مجموعه ای از معیارهایی وجود ندارد که بر اساس آن سازوکارهای مربوطه بتوانند تجزیه و تحلیل شوند.


علاوه بر این باید اشاره داشت که مشارکت­ها و تعاملات را می­توان در طیف های گوناگون و متفاوتی طبقه بندی کرد. آیا همکاری و تعامل منجر به ایجاد حوزه نظارتی می­شود؟ به این ترتیب، آیا هدف اصلی همکاری، ایجاد قوانین نظارتی و یا حتی قواعد حقوق نرم در جهت بهتر شدن فعالیت­های دولت­های عضو است؟


آیا دغدغه ای درخصوص مشارکت در پروژه­های مختلف یا برنامه­های طولانی مدت وجود دارد یا خیر؟ آیا این هدف مستلزم برنامه­های قراردادی خاص برای اطمینان از پروژه یا ابزارهای مرتبط به برنامه­های قانونی تحت یک مسیر مشخص است؟ چنین شرایطی باید در انتخاب یک رویکرد همواره مدنظر واقع شود تا معیار متمایزی در این مرحله وجود نداشته باشد اما در موقعیت­های مکانی مختلف این مساله به روشنی گویای گروه مشارکت یا سازوکارهای اجرایی و راهکارهای خاص آنها مطابق با سیستم پیشنهادی خواهد بود.


فقط یک تحلیل روش شناختی می تواند نتایج قابل اعتماد را بدست آورد. در غیاب معیارهای کلی پذیرفته شده، درک و تعاریف مربوط به مفهوم حقوق نرم، چنین نتیجه ای نمی تواند به دست آید. اما همانطور که هدف از کار کنونی حل و فصل ابهام در مورد حقوق نرم نیست، بهتر است در شرایط خاصی به آن پرداخته شود.


هدف اصلی این کتاب، گردآوری و پیشنهاد مناسب ترین اشکال همکاری برای دستیابی به اهداف مختلف در خصوص فعالیت­های فضا ماوراءجو است. بنابراین اصطلاح «شکل همکاری» باید از اصطلاحات «سازوکار» و «دسته» متمایز باشد. شکل همکاری و مشارکت به عنوان یک نام عمومی برای سازوکارهای مشارکت شناخته می­شود که اهداف مشارکتی اساسا مشابه را اتخاذ می­کند. شکل مشارکت باید ابتدا به خوبی درک شود تا بتوان مطابق با آن پیگیر شرایط تعریف شده و اهداف مورد نظر و در نهایت درک ارتباط میان مولفه­های گوناگون باشیم. همانطور که تعریف نشان می­دهد امکان گروه بندی این سازوکار­ها مقدور نبوده زیرا هریک از آنها دارای خصوصیات قانونی و ارتباطات ساختاری مختلف و ویژگی­های حقوقی مبتنی بر مفاهیم گسترده هدف و کاربرد خود می­باشند و باید توجه داشت که ارتباط میان سازوکار­های طراحی شده برای یک ساختار مشابه در تعامل و مشارکت، همسان و مشابه یکدیگراست.


ساختار این کتاب مبتنی بر دو بخش می باشد. بخش اول گویای دیدگاهی درخصوص مشارکت بین­المللی دولت­ها در فضا ماوراءجو است. در ابتدا، مبانی قانونی مشارکت­ها و همکاری­های بین­المللی مورد بحث واقع می­شود و به پرسش عمومی درباره اینکه چرا دولت­ها در فعالیت­های فضا ماوراءجو خود همکاری می­کنند، پاسخ داده می­شود. تجزیه و تحلیل هر دو نوع سند الزام آور و غیر الزام آور با شروع اعلامیه­ای از اصول قانونی که در زمینه فعالیت­های دولت­ها در زمینه اکتشاف و استفاده از فضای ماوراءجو است تا آخرین تحولات در قانون فضایی منجر به این نتیجه می­شود که اگرچه همکاری در اکتشاف و استفاده از فضای ماوراء جو اجباری نیست، اما حالت مطلوب دولت­ها است. بخش دوم گویای خلاصه ای از دیدگاه های قانونی و تاریخی مشارکت­ها و همکاری­های بین­المللی در فضا ماوراءجو است. تحول همکاری فضایی، با تعاملات دوجانبه میان دولت­ها با توجه به پیشرفت قدرت­های نظامی آغاز شده است. همه راهکارهای ارائه شده امکانی برای تحقق موفقیت شرکت­ها در ارائه خدمات به دولت­ها در مقیاس تجاری با توجه به فعالیت­های کاوشی صورت گرفته است. بررسی تغییراتی که از ابتدای دوران فضا رخ داده است، از جمله بررسی تحول رژیم حقوقی همکاری بین­المللی، عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نتیجه گیری می­کند که چالش­های مدرن در زمینه اکتشاف و استفاده از فضای ماوراءجو می­تواند به طور موثر با همکاری­های بین­المللی حل شود. این نتایج امکانی برای ارزیابی چالش­های مدرن در مسیر کشف و کاربرد فضا ماوراءجو به شکل هرچه موثرتر از طریق تعامل بین­المللی هستند.