دامنه مباحث مورد طرح در هر رشته علمیاز مناظر مختلف قابل تفکیک است و بدون تردید، مباحث علمیبا عنایت به اهداف آن رشته علمی، سمت و سو پیدا خواهند کرد. شاید بتوان گفت علوم از منظر محتوای غایی به دو دسته مستقل قابل تقسیم بندی هستند: برخی علوم در زمره دانشهای معرفت شناختی جای میگیرند که از آن جمله میتوان به فلسفه، الهیات، ریاضی محض، فیزیک نظری و غیره اشاره نمود. اما دسته دیگر علوم، دانشهای کارکردی هستند که در واقع، بمنظور رفع معضل هایی که در برابر حیات آدمیخودنمایی میکنند و همچنین ارتقای سطح کیفیت و رفاه زندگی انسانها بویژه در اجتماع توسعه پیدا کرده اند. موضوعات ناظر بر علم طب، اقتصاد خرد و کلان، روابط بینالملل، مهندسی شیمی، مدیریت صنعتی و اجرایی و غیره از نمونههای بارز این دسته هستند.
منظور از بیان این مقدمه این است که علم حقوق در کنار معلومات مهارتی آن باید به عنوان یک شاخه علمیکاربردی شناخته شود که مخاطب آن، افراد به عنوان بنیادی ترین عنصر جامعه هستند و هدف نهایی مورد تعقیب، چیزی جز درمان آسیبهای روابط اجتماعی از رهگذر اعمال و اجرای یک سلسله مقررات هنجاری و تثبیت نوعی نظم اجتماعی بر پایه مقتضیات زمانی و مکانی جامعه تحت شمول نظام هنجاری مورد نظر نخواهد بود. به این ترتیب، محتوا، رویکرد و غایت تک تک شاخههای رشته حقوق اگر از این کارکرد غافل بمانند، مباحث حقوقی را به مطالب لغو و بیهوده ای بدل خواهند کرد که نه مرحمیبر دردهای اجتماع و نه راهکاری برای استقرار امنیت روابط در میان افراد بشمار خواهد آمد.
قصد آن نیست که ذکر مصیبت از جامعه حقوقی کشور داشته باشیم که اشاره ای گذرا به هر یک از داغ هایی که قضات، وکلا، استادان دانشگاهی و دانشجویان در طول سالهای گذشته دیده اند در قالب این سطور محدود نخواهد گنجید. فارغ از اینکه بسیاری از بیماری هایی که اکنون جامعه حقوقی کشور بدانها مبتلاست، ریشه در عوامل گوناگونی چون فساد اداری و مالی، سوء مدیریت، قوانین و مقررات ناکارامد، فقر دانش تخصصی، مضیقههای اقتصادی، سیاستهای نامتناسب تحمیلی و حکومت ناچیز اخلاقیات دارد، تلاش خواهیم داشت در مجال اندکی که در این کتاب دست داده است، به یکی از آثار و تبعات عینی جدایی افراط گونه حقوق از واقعیات بازار و کسب و کار بپردازیم.
هر چند مؤلف این کتاب، همواره کوشیده است در فعالیتهای دانشگاهی و آثار منتشر شده از خود، پیشبرد مبانی نظری و توسعه دیدگاههای پایه ای در ارائه دکترینهای روزآمد حقوقی را مد نظر قرار دهد اما در عین حال، تأکید وی بر آن بوده که به ورود مفاهیم و عناوین نوین حقوقی در ادبیات حقوقی فارسی نیز کمک کرده و در این راستا نقش پیشگامانه ای را در کنار سایر همکاران ارجمند در تألیف، تدوین و ترجمه موضوعاتی که پیش از آن، کمتر در میان حقوقدانان ایرانی مورد بحث قرار گرفته بود، برگزیده است. در این میان برای نمونه، میتوان به «کتاب نسل سوم حقوق بشر؛ حقوق همبستگی» که عنوانی بدیع در ادبیات حقوقی ایران است و همچنین کتاب «ایران و تحریمهای بینالمللی» که برای نخستین بار با رویکردی کاملا حقوقی و نه مبتنی بر مباحث صرفا روابط بینالملل و از منظر حقوق بینالملل عمومی، حقوق خصوصی و حقوق تجارت بینالملل در پرتو رویه قضایی دادگاهها به رشته نگارش درآمده است، اشاره کرد. شکی نیست که پژوهشگران و دیگر فضلای حقوق کشور، در ادامه روند توسعه علم حقوق، در قالب کتب، مقالات و پایان نامههای دانشگاهی خواهند کوشید تا نسخههای کامل تری از تحقیقات انجام شده و مطالب منتشر شده توسط این نویسنده به تاریخ طبع و نشر حقوقی ایران تقدیم گردد.
کتاب «حقوق بینالملل ورزش»، کتابی که در برابر دیدگاه شما خواننده فرهیخته و گرامیقرار دارد، مجاهدت دوباره ای برای معرفی مباحث نوین حقوقی در سطح دنیاست که تا قبل از این در ادبیات حقوقی ایران مورد بررسی بنحو شایسته ای قرار نگرفته است و امید آن میرود با وجود شخصیتهای برجسته دانشگاهی و اجرایی و تبلیغ ضرورت مطالعه شاخههای جدید حقوقی در دانشگاه ها، شاهد تحول چشمگیری در دوستی متقابل دانش آموختگان حقوقی و فعالان عرصه صنعت و تجارت باشیم. این مهم میتواند منجر به بازنگری اساسی در فهرست واحدهای تحصیلی دانشگاهی و آموزش حقوق بر پایه ملاحظات کارکردی شود که از آن جمله، «حقوق بینالملل ورزش»، چه به عنوان یک واحد درسی در تحصیلات تکمیلی حقوقی و چه به عنوان یک رشته تخصصی حقوقی در تحصیلات تکمیلی پیشنهاد میشود.
کتاب حقوق بینالملل ورزش و فوتبال بلحاظ فنی چند پیام ساده و در ضمن، بسیار مبنایی را به مخاطب خود منتقل میکند. اصولاً رویکرد نویسنده در این کتاب، نگاهی ساختارگرایانه و البته فراملی است و به همین دلیل، تلاش میشود تا از زاویه متفاوتی، موضوع ورزش و فوتبال با علم حقوق عجین شده و نتایج جدیدی را عرضه نماید.
اولین موضوع این است که فارغ از نقش فوتبال و سایر ورزشهای قهرمانی در سطح ملی که در شکوفایی فرصتهای کسب و کار، ترویج ارزشهای فرهنگی، تقویت وحدت ملی، مقابله با آسیبهای اجتماعی خصوصا برای جوانان و غیره به عنوان وسیله ای مؤثر شناخته شده است، وقت آن فرا رسیده که مدیران ورزش به حوزه بینالملل آن نیز توجه مناسب تری را معطوف دارند. به عبارت دیگر، فوتبال و سایر ورزشها در دوران معاصر، نه تنها یک ابزار بسیار نقش آفرین در دیپلماسی بشمار میروند که میتوانند در پیشبرد سیاست خارجی صلح جویانه و همچنین مسالمت آمیز ایران چه در سطح منطقه و چه در سطح فرامنطقه ای بکار آیند، باید از قابلیتهای آنها بمنظور ارتقای منزلت کشور در نظام بینالمللی نهایت بهره را برد.
دومین ملاحظه ای که نویسنده از مرور اجمالی مباحث مطروحه در این کتاب در نظر دارد پیامدهای فرامرزی اقتصادی صنعت ورزش است که از یک طرف باید در ایران بواسطه توانمندیها و استعدادهایی که وجود دارد، بیش از پیش در امر صادرات خدمات مرتبط با ورزش هایی که ایران از مزیت نسبی در سطح بینالمللی یا حداقل در سطح آسیا و خاورمیانه برخوردار است، کوشا بود و از طرف دیگر باید تلاش نمود با رفع موانع، حتی المقدور، امکان ثروت آفرینی از طریق این صنعت را از طریق فعالیتهای ناظر به ایجاد شهرت تجاری، ارائه عالی ترین خدمات پزشکی ورزشی، مشارکت بهتر در بدست گرفتن حق پخش رویدادهای ورزشی ، میزبانی مسابقات ورزشی تراز اول منطقه ای و جهانی و تأمین بستر مناسب برای ورود بخش خصوصی خارجی و سرمایه گذاری در ابعاد مختلف ورزش از جنبههای مسلم توسعه اقتصادی به برکت ظرفیتهای موجود در کشور غافل نماند.
آخرین پیام این کتاب، ضرورت تعامل با نهادهای بینالمللی است که در ورزشهای گوناگون نقش مدیریتی کلان ایفا میکنند. متاسفانه، کشور ما بدلالیل گوناگونی از تشریک مساعی با سازمانهای بینالمللی و استفاده از فرصتهای موجود در این ساختارها عقب افتاده است. با نگاهی گذرا به فهرست شخصیتهای اثرگذار در نهادهای بینالمللی ورزشی مثل فدراسیون بینالمللی فوتبال بوضوح میتوان جای خالی ایرانیان را دریافت. در حالی که حضور فعالانه ایران در مجامع تقنینی و سیاستگذاری بینالمللی ورزشی میتواند منتهی به مشارکت در فرایند هنجارسازی بینالمللی گردد که از همین طریق، علاوه بر اینکه شأن کشور در این قلمرو افزایش مییابد، زمینه ورود ارزشهای فرهنگی و اخلاقی ایرانی- اسلامیدر مقررات فراملی ورزشی هموارتر خواهد شد. ایران به رغم اینکه میتواند از حوزه ورزش از 400 کرسی در نهادهای بینالمللی بهره بگیرد اما امکان حضور موثر خود را در این نهادها از دست داده است و همین امر موجب شده است که نه تنها در مواقعی، ایران از حقوق خود در جریان رقابتها باز بماند، بلکه در بسیاری از موارد، ایران این فرصت را از دست داده که دیدگاههای فرهنگی، اسلامی و پیشروانه خود را در روند شکل گیری تدریجی حقوق ورزش از طریق تریبونهای بینالمللی، در قالب دیپلماسی ورزشی عرضه نماید.
یکی از دلایل بی رغبتی دانشجویان حقوق به ارتقای سطح معلومات خویش، در میان دهها دلیل دیگر که در اینجا نمیتوان بدان پرداخت، ناکارایی دانشکدههای حقوق در تربیت حقوقدانان، وکلا و قضات صاحب اندیشه برای ترویج عدالت و قانون مداری و بی میلی صنعت، بنگاههای اقتصادی و مراکز تحقیقاتی معتبر در کشور به مشارکت در توسعه رشته حقوق، دیوار بلند اندوختههای انتزاعی حقوقی در حال تدریس در مدارس حقوق در مقایسه با نیازها و توقعات واقعی بازار کار برای فارغ التحصیلان این رشته است. مقوله ای که یا دانش آموختگان حقوقی در کشور را از فرصت فعالیت مؤثر در عرصه کارهای حقوقی محروم میسازد یا آنها را ناگزیر به کسب مهارتها و دانش لازم از طرقی جز محیطهای دانشگاهی و مراحل متعارف تحصیلی مینماید.
با این حال، ویژگی دیگری که مشوق و عامل اصلی ترغیب نویسنده به تهیه این اثر است، انتشار این کتاب را از سایر فعالیتهای پژوهشی نویسنده متمایز میسازد. این کتاب، علاوه بر اینکه اجمالا درصدد آشنایی با یکی از رشتههای بسیار نوپا در حقوق اروپا و امریکاست، ضمن احیای یک مقوله تاریخی در دوران پس از تاریخ انقلاب اسلامیایران، متصف به یک التزام اخلاقی و ارزش معنوی است که مؤلف این کتاب با کمال افتخار آن را با شما در میان میگذارد.
انگیزه این حقیر از تدارک این کتاب، گرامیداشت یاد و خاطره مردی است که سرگذشت دوران درخشان فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و اداری او بدلایل متعددی بازگو نشده و از میان خدمات مختلفی که در عرصههای گوناگون از خود بر جای گذاشت تنها بنا بر آن است که بطور اجمالی از اقدامات پیشگامانه او در فضای ورزش کشور بعد از انقلاب اسلامیایران یاد شود. اندیشهها و ابتکارات اجرایی آقای عباس وکیل نخستین مدیر عامل باشگاه فرهنگی و ورزشی باشگاه پرسپولیس بدون تردید در تاریخ ورزش ایران بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامیایران باید به عنوان اولین پایههای حرکت به سوی ورزش حرفه ای نوین قلمداد گردد. او پایه گذار نظام مدیریت سازمان یافته باشگاهی در رشتههای ورزشی مختلفی نظیر فوتبال، هندبال، بسکتبال، والیبال، کشتی و غیره در چارچوب باشگاه ورزش و فرهنگی پرسپولیس (پیروزی) در ایران بود که شالوده روابط ساختارمند میان بازیکنان، مربیان و سایر دست اندرکاران اجرایی را بنیان گذاری نمود. در حالی که تا قبل از آن، چارچوب منسجم و منظمی از حقوق و تعهدات مالی، نظارت سازمان یافته بر عملکرد مربیان، طراحی سیاستهای خرد و کلان فرهنگی و ورزشی در باشگاه و به تعبیری مبانی وضعیت ورزش حرفه ای، حداقل در محدوده ای که به عنصر باشگاه مربوط میگردد، در ایران بی سابقه بود. قبل از آن که با جزئیات بیشتری به نقش وی در این زمینه بپردازیم، جای آن دارد که به گزیده هایی از مطالبی که توسط خبرگزاریها و همکاران وی پس از فوت ایشان در نیمه دی ماه 1390 منتشر گردید، مراجعه کوتاهی داشته باشیم:
«نخستین مدیر عامل باشگاه پرسپولیس در دوره پس از انقلاب اسلامی... از صاحبنظران اقتصادی و از مسئولان بنیاد مستضعفان بود. مرحوم عباس وکیل ... تحلیلهای متعددی در زمینههای اقتصادی ارائه کرده است و به حسن خلق، مردم داری، تواضع و تیزبینی معروف بود.»[1]
«وقتی اسم دی ماه کنار نام عباس وکیل میآید، دردی جانکاه تا مغز استخوان نفوذ میکند. دردی از فراق مردی فرهیخته که سمبل شرف و عزت بود. نخستین مدیر عامل باشگاه پرسپولیس پس از انقلاب شکوهمند اسلامیکه از دل خانواده ای مذهبی و مبارز در شهرستان قم پای به جامعه گذاشت .... وکیل دیدگاه خاصی برای اداره پرسپولیس داشت. تمام تلاش این مدیر لایق این بود که یک باشگاه به معنای واقعی آن بسازد و تنها به فوتبال نپردازد، اما همان زمان تیرهای زهرآگین از سوی آدمهای زیاده خواه به سوی او پرتاب شد تا عطای کار را به لقایش ببخشد! ... از این باشگاه رفت که رفت!
مردی که برای مدیریت ورزش برنامههای فراوانی داشت و جدای از آن، از خصوصیات اخلاقی بالایی برخوردار و صاحب نظری توانا در امور اقتصادی بود و به همین راحتی از ورزش و باشگاه پرسپولیس جدا شد تا جا برای بی هنران باز شود و ...»[2]
آقای محمد رضا تهرانی دبیر گروه ورزش هفته نامه شما که ریاست کمیته فرهنگی سازمان لیگ فدراسیون فوتبال و ریاست جمعیت حامیان هواداران فوتبال را بر عهده داشته در مصاحبه ای که به مناسبت روز خبرنگار انجام داد به عنوان فردی که بیش از چهل سال سابقه فعالیت در حوزه رسانه را دارد در پاسخ به اینکه خاطره برجسته وی از دوران کار خود چیست به پیدا کردن دوستان خوبی مانند مرحوم عباس وکیل اشاره کرد و بیان داشت: «رفاقتمان خیلی زیاد شد. خاطره خیلی خوب و شیرینی دارم، ولی افسوس که این دوست خوب را خیلی زود از دست دادم.»[3]
آقای محمد مهدی اسلامی مدیر موسسه مطبوعاتی شما در مراسم پانزدهمین سالگرد هفته نامه شما در تاریخ 27 بهمن 1390 اظهار داشت: «بیان عملکرد صفحات مختلف هفته نامه فرصتی مبسوط میطلبد که در حوصله این مختصر نمیگنجد اما برای نمونه به صفحه اقتصاد اشاره میکنم که به تازگی دبیر پر تلاش آن از جمعمان به دیار باقی سفر نمود. بارها مقامات ارشد کشوری از نقد دلسوزانه و دقیق این صفحه در مکاتبات یا تماسهای خود تقدیر کرده و حتی گاه برای استفاده بهتر از مرحوم عباس وکیل برای کسب تحلیل دعوت کردند.»
قائم مقام اسبق رئیس بنیاد مستضعفان و خزانه دار کمیته ملی المپیک، آقای مهدی کرباسیان در واکنش به خبر درگذشت آقای عباس وکیل مینویسد: « نام او چندان برای همگان آشنا نبود. مرحوم عباس وکیل نه انسان جویای شهرتی بود و نه حتی در وب سایت باشگاهی که او چند سالی در دوران پر تلاطم جنگ تحمیلی مدیریتش را بر عهده داشت، نامیاز او بچشم میآید. ... اما برای صاحب این قلم، این نام آشنا و یادآور زحماتی است که شادروان عباس وکیل در شرایطی پرفراز و نشیب برای ساماندهی امور باشگاه پرسپولیس با همکاری مدیریت بنیاد و تلاش سرپرست، مربی و بازیکنان بر دوش کشید. ... امیدوارم این یادداشت کوتاه، ذکر خیری از مدیری خوشنام تلقی شود که در مقطعی حساس، بی ادعا و شکیبا، همراه و یار و یاور باشگاه محبوب مردم شد.»[4]
آنچه نقل شد گزیدههای بسیار مختصری از انعکاس گسترده خبر درگذشت آقای عباس وکیل در تعدادی از جراید ورزشی بود و حال با ذکر چند نکته، فلسفه وجودی تهیه این کتاب توسط نویسنده نمایان میشود.
اولاً بر افرادی که ذره ای با شرایط اجتماعی و سیاسی دوران دهه 1360 آشنایی دارند بخوبی روشن است که تلاشهای مرحوم عباس وکیل برای تثبیت مدیریت سازمان یافته اداره باشگاه پرسپولیس، به جای توجه انحصاری به ورزش فوتبال و تمرکز مدیریت فردی و غیر نظام مند حاکم در آن زمان که نهایتاً منجر به برکناری یکی از برجسته ترین شخصیتهای تاریخ فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس بدست آقای عباس وکیل شد تا چه اندازه اقدامیشجاعانه، پرمخاطره و البته در جای خود سازنده برای شروع دوران جدیدی در تاریخ ورزش کشور بود.
ثانیاً گوشه ای از دیدگاهها و اندیشههای بلند مرحوم عباس وکیل وقتی هویدا میگردد که وی در برابر فشارهای جدی که حتی میتوانست منجر به انحلال باشگاه پرسپولیس شود با ابتکار خویش و تغییر نام «پرسپولیس» به «پیروزی»، شرایط ادامه فعالیت این باشگاه را در وضعیت خاص دوران پس از انقلاب و جنگ تحمیلی فراهم ساخت. جالب تر اینکه نگاه آزاد اندیشانه وی بر این بود که ابتدا نام «پرسپولیس» را به «آزادی» تغییر دهد اما با مخالفت مقامات وقت در نهایت، نام «پیروزی» را پیشنهاد کرد.
ثالثاً مرحوم عباس وکیل با توسعه ورزشهای گوناگون تحت نام باشگاه پیروزی، تدارک تمهیدات اجرایی و اداری لازم برای تخصیص بودجه مستقل، طی دشواریهای فراوان برای اختصاص یک سازمان و ساختمان مستقل برای اداره این باشگاه و اتخاذ تدابیر مدیریتی خود در ایجاد نظم و نسق برای تدوین قراردادهای استخدام بازیکنان و مربیان به واقع، پایههای بنیادین استقرار ورزش حرفه ای نوین پس از دوران انقلاب در کشور را بنا ریخت.
رابعاً وی طی مصاحبه ای که در پرتیراژ ترین روزنامههای ورزشی وقت و همین طور خبر آنلاین در سالهای واپسین حیات خود انجام داد با شکستن سکوت بیش از 25 ساله خود به یکی از بارزترین و شاید اولین نمونههای فساد در فوتبال که محیط فوتبال پاک را در کشورمان مخدوش نمود، اشاره کرد. هر چند بدلیل پاره ای ملاحظات از جمله اینکه یکی از افراد ذی مدخل در زمان مصاحبه وی در قید حیات نبودند از بیان شفاف واقعیات آن دوران و ذکر نام پرهیز نمود.