1. انکار و اثبات زوجیت
2.اجازه ازدواج مجدد
3.اجرت المثل
4.استرداد جهیزیه
5.اعسار و تقسیط
6.تمكين
7.حضانت
8.طلاق
9.مهریه
10.نفقه
11.نفقه فرزند
12.آراء متفرقه
آنچه مسلم است قانونگذار نمیتواند حکم همه مسائل زندگی را در مجموعههای قوانین مشخص نماید. در روابط بین افراد هزاران نکته وجود دارد که قانون نمیتواند و نه میخواهد آن را پیشبینی نماید و قانونگذار به قدر متیقنی اکتفاء مینماید. این جا است که ضرورت استفاده از آراء محاکم در موارد مختلف احساس میگردد.
چنانچه بپذیریم که قانونگذار بر مسائل زمان خود احاطه دارد در مورد اشراف قانونگذار در مورد مسائل آینده چه خواهیم گفت؟
بنابراین ضرورت اندیشهها و نظریهها که بصورت رأی مجسم و عینیت یافته است برای استفاده آیندگان احساس میشود.
هر چند رویه قضایی به معنای خاص بعنوان یکی از منابع علم حقوق آراء هیئت عمومی دیوان عالی کشور است که به موجب قانون در موارد مشابه لازم الاتباع است اما در مفهوم عام رویه قضایی که عبارت از روش و عادات دادگاهها و مراجع قضایی برای حل یک مسئله و یک مورد خاص میتواند تشکیل دهنده منبع حقوق باشد. مهمترین عامل در پذیرش و نفوذ یک رویه قضایی معمول عبارت از معنای علمی و منطقی و مفهومی و قانون و عدالتگرایانه یک نظریه در برداشت از قانون است ادبیات حقوقی ما موجودیت رویه قضایی به معنای عام را با تردید نگریسته و در تأثیرگذاری آن در نظام حقوقی مردد است و علت آن ساختار و جهت نظام حقوقی ما است که دارای حقوق نوشته است.
اجرای عدالت در جامعه و صدور آراء حقوقی متقن و مستحکم باعث اعتلای دستگاه قضایی و اطمینان و اعتماد و باور مردم نسبت به این دستگاه میگردد و به عکس آراء متزلزل و سست و به دور از انطباق با قانون سبب سلب اعتماد مردم نسبت به دستگاه قضایی میگردد که زیان بار است.
و هر اندازه که موفقیت قاضی در اخذ تصمیمات بجا و صدور احکام شایسته بیشتر باشد موفقیت او در اجرای عدالت بیشتر است و برعکس عدم توجه به این امر منجر به اجرای عدالت نشده و موفق به اثبات حق و ابطال باطل نخواهد شد و به یقین لطمات شدیدی بر شأن و حیثیت دستگاه قضایی وارد میگردد و موجبات عدم اطمینان مردم را به این دستگاه فراهم مینماید و به طرق مختلف و به کرات مورد سوء استفاده و اصحاب دعوی قرار میگیرد و چه اقدامات سوءی در تضییع حقوق مردم از طریق رأی غیراصولی و فاقد پشتوانه علمی وارد میگردد و بالاخره چه تصمیمات و آراء زیان بار و مضحکی صادر میشود که دون شأن قضا و خفت بار بوده است.
کتاب پیش رو مجموعهای است از آراء دادگاههای تجدیدنظر تهران در زمان اشتغال به خدمت در دادگاههای تجدیدنظر در مورد دعاوی خانوادگی است که در اختیار جامعه حقوقی و علاقه مندان قرار داده میشود و به رغم دقتی که در تهیه و تنظیم این مجموعه بکار رفته است خالی از کاستی نیست با این امید که بهرهمندی و استفاده از این آراء و تجربیات به اثرات و نتایج قابل ملاحظهای منجر گردد.
لذا مطالعه و عنایت به آراء گردآوری شده در این کتاب را به قضات و دانشجویان حقوق و کارمندان قضایی که علاقه مند به آگاهی از نظرات قضات است توصیه میگردد آشنایی قضات و دانشجویان حقوق با آراء همکاران خود بعنوان عرضه کنندگان خدمات قضایی بدون شک در تصمیمات بعدی قضات موثر خواهد بود.