1- توسعه پايدار و حقوق بين الملل سرمايه گذاري
2- ارتباط و به كارگيري توسعه پايدار در حقوق بين الملل سرمايه گذاري
3- جايگاه توسعه پايدار در سرمايه گذاري خارجي و اصول قراردادهاي سرمايه گذاري
4- بررسي ارتباط اصول سرمايه گذاري با توسعه پايدار
5- بررسي اسناد و آراء مربوط به توسعه پايدار
6- مفهوم توسعه پايدار در حقوق بين الملل محيط زيست
7- تبيين مفاهيم حقوق بين الملل سرمايه گذاري
8- تعريف مفهوم پايداري
9- روشهاي سرمايه گذاري خارجي
میتوان گفت که شش دهه گذشته، عصر قابلتوجهی در حقوق بینالملل به شمار میرود، بهویژه ازنظر اثرگذاری حقوق بینالملل سرمایهگذاری.
پس از جنگ جهانی دوم افزایش سازمانهای بینالمللی و نیز معاهدات بینالمللی، منجر به تحولات عظیمی در عرصه قواعد و رویههای اقتصادی بینالمللی گردید. در این دوره معاهدات دوجانبه سرمایهگذاری بینالمللی بهصورت تصاعدی رو به فزونی بود. در سال ۱۹۶۵ میلادی کنوانسیون حلوفصل اختلافات ناشی از سرمایهگذاری میان دولتها و اتباع کشورهای دیگر به تصویب رسید و مرکزی تحت عنوان ایکسید[1] جهت حلوفصل اختلافات ناشی از سرمایهگذاری شکل گرفت. از آن زمان تا به امروز تعداد پروندههایی که به این مرکز ارجاع میشود رو به افزایش است.
یکی از مفاهیم اصلی حقوق بینالملل محیطزیست توسعه پایدار است. مفهوم توسعه پایدار در گزارش کمیسیون برونتلند این گونه آمده است:
«توسعهای که فراهمکننده نیازهای نسل امروز، بدون به مخاطره انداختن توانایی نسلهای آینده برای تأمین نیازهای خود باشد».
توسعه پایدار بر سه پایه اصلی استوار است:
- توسعه اقتصادی؛
- رفاه اجتماعی؛
- حفاظت از محیطزیست؛
بنابراین توسعه پایدار بیانگر تعهد به نوعی متفاوت از توسعه اقتصادی محض است که صرفا تمرکز آن بر دستیابی به فرصتها و کیفیت زندگی، بدون به خطر انداختن منافع نسلهای آینده است.
امروزه توسعه پایدار بهعنوان یک هدف، بهصورت فزایندهای موردتوجه اسناد اقتصادی بینالمللی قرار گرفته است. به همین علت، جامعه جهانی بیشازپیش در حال پذیرش اصول اساسی خود میباشد. اصولی از قبیل اینکه در برنامهریزیهای توسعه اقتصادی برای رسیدن به هدف توسعه پایدار، باید ملاحظات اجتماعی و زیستمحیطی را نیز مدنظر قرار داد.
باید اذعان داشت که نقش سرمایهگذاری مستقیم خارجی در اجرای برنامههای توسعه پایدار بسیار مهم است، و همچنین باید خاطر نشان ساخت که بخش زیادی از امید دستیابی به اهداف هزاره سازمان ملل متحد، بستگی به تداوم جریان سرمایه در قالب سرمایهگذاریهای بینالمللی به سوی کشورهای درحالتوسعه دارد.
امروزه سرمایهگذاری خصوصی بینالمللی بهعنوان یکی از مهمترین موتورهای توسعه تلقی میگردد. بنابراین جای تعجب نیست که کشورهای درحالتوسعه برای جذب سرمایهگذاری خصوصی بینالمللی باهم به رقابت پرداخته و اشتیاق فزایندهای به وضع سیاستها و قوانینی دارند که شرایطی با ثبات را در عرصه رقابت و سرمایهگذاری فراهم نمایند.
از سوی دیگر باید گفت که سرمایهگذاری بینالمللی مستقیما بر روی جوامع و محیطزیست آنها تأثیرگذار است، درحالیکه حقوق سرمایهگذاری خصوصی، از طریق تلاش دولتها در جهت نظم بخشی به محیطزیست متأثر میگردد.
در همین راستا میتوان گفت تأثیرات سرمایهگذاری بینالمللی، دارای ابعاد مثبت و منفی برای دولت میزبان است.
از یک طرف سرمایهگذاری بینالمللی بهعنوان منبع مهم مالی خارجی برای کشورهای درحالتوسعه قلمداد میگردد و اینگونه کشورها بهمنظور حمایت از اولویتهای توسعه اقتصادی ملی و بینالمللی به سرمایهگذاری مستقیم خارجی متکی هستند. همچنین سرمایهگذاری بینالمللی میتواند در افزایش تولید ناخالص داخلی[2]، ایجاد مشاغل جدید، تسهیل انتقال فناوریهای جدید و کاهش فقر در این دسته از کشورها ایفای نقش نماید.
بااینحال یک کشور درحالتوسعه نمیتواند به راحتی حقوق و سیاستهایی که ممکن است وضعیت کشور مزبور، بهعنوان دولت میزبان سرمایه را به خطر اندازد، بپذیرد. پذیرش چنین اصول و سیاستهایی از سوی سرمایهگذاران گاه در عمل چیزی بهجز ویرانی و تخریب زیستمحیطی کشور میزبان سرمایه را به دنبال ندارد.
از طرف دیگر حمایت کشورهای درحالتوسعه در چارچوب تلاشهای آنان بهمنظور ضابطهمند نمودن حفاظت از محیطزیست و توسعه کیفیت زندگی برای شهروندان به نحو مقتضی، بسیار مطلوب میباشد.
بدون چنین قوانین و سیاستهایی، رقابت موجود میان کشورهای درحالتوسعه بر سر جذب سرمایهگذاری میتواند به منجر شدن شرایطی همچون «Race to bottom» شود به این معنی که بسیاری از کشورهای درحالتوسعه برای اینکه مکان جذابی برای سرمایهگذاران به نظر برسند اقدام به وضع قوانین آسانتری در محیطزیست میکنند که این امر خود بزرگترین آفت برای حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی به شمار میرود.
مطالعات موردی بسیاری نشان داده است که سرمایهگذاران سود حاصل از به دست آوردن منافع اقتصادی سرمایهگذاری را متعلق به خود دانسته و کشور میزبان را در آن شریک نمینمایند.
لذا لازم است تا رابطه توسعه پایدار و حقوق بینالملل سرمایهگذاری و تأثیر و تأثر متقابل آنها از یکدیگر را بهطور دقیقتر موردبررسی و کنکاش قرار دهیم.