اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۲۲۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۱۶۷۷







تکرار جرایم خشونت آمیز : از کنترل تا درمان

پدیدآوران:
دسته بندی: علوم جنايي - جرم شناسي

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۹۳۹۷۸۵

سال چاپ:۱۳۹۷/۰۹/۱۲

۱۵۶ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۱۱۰۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۹۹۰۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- راهبردهاي كنترل كننده جهت مهار تكرار جرايم خشونت آميز
2- شناسايي و كنترل مجرمان سابقه دار خشن
3- هدف قرار دادن نقاط جرم خيز و كنترل اسلحه
4- راهبردهاي اصلاحي - درماني جهت مهار تكرار جرايم خشونت آميز
5- اصلاح و درمان بزرگسالان خشن جهت مهار تكرار جرايم خشونت آميز
6- اصلاح و درمان نوجوانان جهت مهار تكرار جرايم خشونت آميز
7- اصلاح اعضاي باندهاي تبهكاري جهت مهار تكرار جرايم خشونت آميز
8- تهيه نيمرخ جنايي جهت مهار تكرار جرايم خشونت¬آميز
9- كنترل مجرمان از طريق نظارت الكترونيكي جهت مهار تكرار جرايم خشونت آميز
10-...

اقدام اولیه و اساسی در هرموضوع پژوهشی، فهم مفاهیم کلیدی آن موضوع می­باشد. لذا قبل از ورود به بحث اصلی در این پژوهش روشن شدن مفهوم خشونت و جرم خشونت­آمیز ضروری می­باشد.


یکی از راههای درک مفهوم خشونت، بررسی تعاریف ارائه شده از آن می­باشد. با بررسی این تعاریف، مشاهده می‌کنیم برخی خشونت را به خشونت جسمی محدود کرده­اند. تعریف ارائه شده از آکادمی ملی علوم در ایالات متحده­ی امریکا از این قسم می­باشد.[1] اما برخی دیگر با جامع نگری بیشتری خشونت را شامل خشونت جسمی و روانی می­دانند.[2] غالب تعاریف، خشونت را عملی عمدی دانسته­اند اما با تعجب مشاهده می­کنیم که برخی محققان فعل غیرعمد را نیز مشمول ارتکاب خشونت می­دانند.[3] برخی تعاریف نیز قصد آسیب­رساندن را از ارکان اصلی خشونت می‌دانند.[4] با این حال، برخی دیگر از نویسندگان با دیدگاهی پیامدنگر، منجر شدن عمل به نتیجه ی آسیب رسانی را معیار ارتکاب خشونت دانسته­اند.[5] در نهایت بند 73 مباحثات آماده سازی کارگاه‌ها برای نهمین کنگره­ی پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمین، خشونت تلقی شدن عملی را تا حدی وابسته به موازین مختلف اجتماعی و فرهنگی و رویه های قانونی دانسته است. از این امر می‌توان دریافت مفهوم خشونت پیچیده تر از ظاهر ساده­ی آن است، به همین دلیل درک مفهوم خشونت نیازمند خاطرنشان کردن چند نکته می­باشد:


1. اشکال مختلف خشونت، برحسب پیشرفت سیاسی فرهنگی اجتماعی، ممکن است از یک زمان به زمان دیگر و از یک کشور به کشور دیگر و حتی یک منطقه به منطقه­ی دیگر متفاوت باشد مثلا یک نسل قبل، عصا به عنوان وسیله معمول تادیب در مدارس بریتانیا مورد استفاده قرار می­گرفت اما امروزه، یک معلم در بریتانیا در صورت ایجاد هرنوع محدودیت فیزیکی بر کودک ممکن است مورد تعقیب قرار بگیرد.[6]


2. خشونت، پدیده­ای چند متغیری است که از عناصر و گونه ­های مختلفی تشکیل شده­ است. تغییرپذیری مفهوم خشونت در ابعاد زمانی و مکانی از یک سو و شباهت آن با مفهوم پرخاشگری و ... از سوی دیگر، موجب شده است مؤلفان به تعریفی که مورد پذیرش همگان قرار گیرد و طیفی از انواع مشترک را دربرگیرد، دست نیابند و چنانچه گذشت، هریک به برخی ابعاد آن توجه بیشتری نشان می‌دهند.[7]


3. خشونت همیشه منجر به شکستن استخوان یا کبودی دورچشم نمی­شود، بدرفتاری غیرجسمانی روح شخص را آزار می­دهد و عزت نفس وی را کاهش می­دهد. گاهی ممکن است حتی برخی مصادیق خشونت روحی تبعاتی وخیم­تر و ماندگا­رتر از مصادیق خشونت جسمی به همراه داشته باشد.[8]


4. موضوع رفتار خشونت­آمیز ممکن است موجود زنده یا غیرزنده باشد. موجود غیر زنده از دو حیث مستقیم و غیرمستقیم ممکن است موضوع واقع شود. بصورت مستقیم، زمانی است که یک شی مورد تخریب قرار می­گیرد. چنانچه امروزه، تخریب در عرف یک نوع رفتار خشونت آمیز تلقی می­شود. بصورت غیرمستقیم، هنگامی است که شی، وسیله­ای برای تسلط بر فرد دیگری قرار می­گیرد، همچون تهدید به تخریب شی مورد علاقه­ی فرد. با عنایت به نکات قابل ذکر راجع به خشونت، می­توان خشونت را :


هر فعل یا کلام عمدی وآزاردهنده نسبت به انسان و هر فعل عمدی آزاردهنده یا تخریب­گرانه نسبت به حیوان یا شئ دانست که با هدف سلطه بر دیگری، تحقیر، آزار یا هر هدف نامشروع دیگری اعمال می­شود.


جرایم خشونت آمیز، به ندرت جدا از مصادیقش تعریف شده است. چنانچه خانم سمینتا بریکل، تحلیلگر تحقیقات اطلاعات در مؤسسه­ی جرمشناسی ایتالیا، آن را شامل جرایم قتل، حمله فیزیکی، تهاجم جنسی و سرقت مقرون به آزار (مسلحانه یا غیرمسلحانه) می­داند.[9] و یا طبق تعریف قانون ایالتی کالیفرنیا با کدکیفری 667.5، جنایت های قتل، سرقت، زنای به عنف و دیگر جرایم جنسی جرایم خشونت آمیز محسوب می‌شوند.[10]


شاید دلیل تعریف جرایم خشونت­آمیز به مصادیق، این امر باشد که در هر کشوری، مصادیق متفاوتی از آن در قوانین ارائه شده است. در ایران طبقه­بندی جداگانه­ای در زمینه جرایم خشونت آمیز وجود ندارد اما در فصل هفدهم قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 یک گروه از جرایم با عنوان "جرایم علیه اشخاص و اطفال" به صورت مجزایی طبقه بندی گردیده است که عبارت­اند از قتل، ضرب و جرح (همراه با آلت جرح یا بدون آن)، منازعه، قدرت­­ نمایی، مزاحمت اطفال و بانوان، آدم­ربایی، سقط جنین، رهاسازی شخص ناتوان، نبش قبر، مخفی سازی جسد مقتول. واضح است این گروه از جرایم نمی­تواند دردسته­بندی جرایم خشنونت­آمیز قرار گیرد. به این دلیل که در بین این مصادیق، از یک طرف، مخفی سازی جسد مقتول با عنایت به معیارهای ارائه شده از مفهوم خشونت در قبل همخوانی ندارد. لذا، مانع مصادیق جرایم غیرخشونت آمیز نیست. از طرفی، جرایمی از قبیل سرقت مسلحانه، تخریب، احراق و ...(با وجود جرم انگاری در قانون) در این فصل دیده نمی­شوند. بنابراین بیان مصادیق، جامع نیست. لذا می­توان استنباط کرد قانون ایران، ضرورت مقوله­بندی و اهمیت مجزایی برای جرایم خشونت آمیز در نظر نگرفته است. در هر صورت، با توجه به روشن شدن مفهوم فعل خشونت آمیز، جرم خشونت آمیز را می­توان این گونه تعریف کرد:


هر عمل خشونت آمیزی که به حدی از شدت و حدت برسد که در قانون جرم انگاری شود، جرم خشونت آمیز نامیده می­شود.


قبل از ورود به اصل پژوهش، پرسش این است که چرا باید تکرار جرایم خشونت آمیز را مهار کرد. گروه نسبتا کوچکی از مجرمان خشن وجود دارند که با وصف "مجرمان مکرر" از دیگر مجرمان متمایز می­شوند. این افراد گرایش دارند مرتکب جرایم بیشتری شوند، همانگونه که مجرمان غیرخشن مرتکب جرایم گوناگون و متعدد می­شوند. این روند آسیب‌ها و هزینه ­های هنگفتی برای جامعه به دنبال دارد مگر اینکه مدیریت و درمان مناسبی برای این افراد اندیشیده شود.


نرخ تکرار جرم برای مجرمان خشن به ویژه در مقایسه با دیگر انواع مجرمان در حال بالارفتن است. در امریکا، در هرسال، بیش از 600000مجرم از زندان های ایالتی و فدرال آزاد می­شوند. حدودا 60% زندانیان ایالتی به علت ارتکاب جرایم خشونت­آمیز در زندان‌ها به سر می­برند.[11] اشخاص محکوم به جرایم خشونت­آمیز بخش قابل­توجهی از جمعیت زندان‌ها را در این کشور تشکیل می­دهند. تقریبا 50% زندانیان در موسسه خدمات اصلاحی نیوسات ولز، یک محکومیت به خشونت دارند. گزارش شده که 31% از مجرمانی که به علت یک جرم خشونت­آمیز زندانی شده بودند، در خلال مدت آزادی مشروط مجددا به تکرار جرم دست زدند. [12]


گزارش شده است در ایران میزان خشونت از سال 89 تا 91 روند رو به کاهشی را نشان می­داد. نرخ قتل که خود یک شاخص میزان جرایم خشونت آمیز در جامعه است، طی سالهای 89، 90و91 به ترتیب 1/3، 9/2 و 7/2 به ازای هر صدهزار نفر بود.[13]


در رابطه با علل  تکرار جرایم خشونت آمیز، باید گفت خشونت ناشی از عوامل چندگانه است، از این­رو تکیه­ی محض بر یک سبب در موردآن منسوخ است. به عبارت دیگر، خشونت در نتیجه­ی یک فرآیند خطی علت و معلول اتفاق نمی­افتد بلکه بیشتر در اثر تعامل عوامل زیستی، اجتماعی، شناختی و هیجانی ایجاد می­شود. این عوامل ممکن است در طول زمان تغییر کرده و یکدیگر را تحت تاثیر قرار دهد.[14] همینطور نمی­توان به سادگی علل آن نآرا در چند عامل احصا کرد.از آنجا که در این پژوهش مجال بررسی همه این علل و عوامل وجود ندارد، به بررسی مختصر مهم­ترین و رایج­ترین آن علل بسنده می­کنیم.


الف: اختلال شخصیت ضد اجتماعی

برخی از دانشمندان متوجه شدند که بیشترین فراوانی در میان اختلال های روانی در میان مجرمان و متهمان، به ویژه در جرایم خشونت­آمیز مربوط به اختلال های شخصیتی است. مثلا نتایج حاصل از یک نمونه 1195 نفری محققان نشان داد که اختلال شخصیت بالاترین میزان جمعیت (50درصد ) را دربر می­گرفت.


اختلال شخصیت، به یک شیوه و الگوی رفتار تکراری فرد گفته می­شود که بطور قابل ملاحظه­ای از آنچه مورد انتظار محیط فرهنگی اوست، فاصله می­گیرد. شخصیت سایکوپات، یک اختلال ویرانگر و یک شاخص قوی برای ارتکاب جنایات بعدی خشونت آمیز می­باشد. به همین نسبت احتمال شکست در درمان آنها بیش از سایر بیماران می­باشد. این اختلال با ویژگی­هایی نظیر نداشتن نگرانی از احساسات، نیازها یا رنج بردن دیگران و عدم پشیمانی بعد از ضربه زدن یا بدرفتاری با دیگر اشخاص شناخته می­شود و معمولا با مشکلاتی نظیر تهاجم، تجاوز جنسی و سؤمصرف موادمخدر همراه است. قاتلان سریالی اغلب مبتلا به بیماری شخصیت ضد اجتماعی هستند. این مجرمان زمان زیادی را صرف خیالبافی و برنامه­ریزی برای ارتکاب جرم می­کنند و شیوه­ی آدمکشی­اشان، معمولا گویای نوعی آسیب روانی می­باشد. با این­حال، مبتلایان به این بیماری منحصرا مرتکب قتل نمی­شوند، بلکه ممکن است طیف متنوعی از جرایم خشونت­آمیز را مرتکب شوند.[15]


ب: سؤمصرف مواد مخدر و الکل

استعمال مواد مخدر و الکل یکی از مهم­ترین معیارهای ارتکاب و تکرار جرایم خشونت­آمیز است. الکل، یک تضعیف کننده­ی سیستم عصبی مرکزی است که عملکردهای جسمی معینی ( که توسط سیستم عصبی کنترل می­شود) را کند می­کند. از جمله مهم­ترین این عملکردهای تضعیف ­شده مهارت تصمیم­گیری است. الکل بازدارندگی را کاهش و احتمال خطرپذیری (خطری که شخص هوشیار از آن پرهیز میکند) را افزایش می­دهد. از اینرو، مصرف کنندگان الکل با صرف ­نظر کردن از احساس ترس و بیم حضور شاهد یا امکان دستگیری و مجازات، مرتکب شدیدترین جرایم می­گردند. شخص تحت تاثیر الکل، ظرفیت کمی برای قضاوت صحیح دارد و احتمال بیشتری دارد که تصمیم عجولانه بگیرد. جای تعجب نیست که تعداد زیادی از جنایت های خشونت­آمیز تحت تاثیر الکل روی می­دهد زیرا الکل با سخت ­کردن ارزیابی و کاهش بازدارندگی، خشونت را تسهیل می­کند. مصرف­کنندگان دائم الکل عموما کمتر در برابر اعمال­اشان احساس مسئولیت می­کنند و ارزش های غالب جامعه را درک و درونی نمی­کنند. الکل نه تنها در ارتکاب جرم خشونت­آمیز، بلکه در تکرار آن نیز نقش مهمی ایفا می­کند. در بررسی وضعیت 60 زن قربانی ضرب و شتم در امریکا، ثابت شده است مصرف الکل در 93 درصد این وقایع نقش داشته است. در یک بررسی، الکلیسم به عنوان حلقه­ای از زنجیره­ی خشونت در 40 درصد موارد نقش ایفا کرده است.


تکرار جرم در میان مجرمینی که از الکل، مواد مخدر، یا هردوی آنها استفاده می­کنند حداقل بیش از دو برابر جرایم ارتکابی کسانی است که از این مواد استفاده نمی­کنند. از طرفی، استعمال این مواد باعث فراموشی وقایع ناخوشایند مثل افسردگی­ های شدید، احساسات آزار دهنده، اضطراب ها، احساس گناه یا خجلت، و به یاد داشتن چیزهای خوب می­شود و از طرف دیگر، شخص استفاده کننده از آنها دائما گرایش به انجام رفتارهای تهاجمی دارد. کولین دریافت که در 80 درصد دستگیری‌ها در امریکا، (که ناشی از ارتکاب حمله به دیگران، قتل و تیراندازی بود) سطوح قابل اندازه­گیری از الکل در ادرار دستگیرشدگان یافت شد. 40 درصد حملات شدیدی که توسط پلیس گزارش شد، الکل مصرف کرده بودند. به گزارش بخش خدمات بهداشتی و انسانی 85 درصد نوجوانان پرخاشگر، ماری جوانا و 55 درصد چندین داروی غیرقانونی مصرف کرده بودند. در ایالت کلمبیا، بدرفتاری والدین در اثر مصرف مواد باعث ایجاد آشفتگی، فروپاشی و مصیبت و تباهی میلیون‌ها انسان شده است.[16]