1- وضعيت سارقين(ويژگي هاي جمعيت شناختي و باورهاي سارقين و ساير آمار توصيفي)
2- نقش عوامل زيستي
3- نقش عوامل رواني
4- عوامل جامعه شناختي
5- سابقه كيفري و مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي اعضاي خانواده
6- نظريات فشار- نظريات خرده فرهنگ
7- نظريه كنترل
8- چكيده مصاحبه با زندانيان و مشاهدات در فضاي زندان
9- اعتقادات شخصي و باورهاي اخلاقي
10- .....
جرم یکی از مشکلات اساسی جوامع بشری است و هزینه های زیادی برای افراد جامعه دارد وتهدیدی برای حیات و تمامیت فردی و دارایی انسان ها است. وقوع بیشتر جرایم در محیط های شهری همراه با ضایعات سنگین، سختی و رنج انسان ها و به هدر رفتن منابع اقتصادی و ایجاد اختلال در کیفیت زندگی انسان هاست. این امر با ازدیاد جمعیت و تراکم شهرها و صنعتی شدن جوامع، شتاب فزاینده ای یافته است.
در جوامع مختلف همیشه میزانی از جرم وجود داشته و خواهد داشت و معمولاً حداقلی از جرم همیشه در جوامع مشاهده میشود؛ اما مسئله اجتماعی زمانی است که معضل جرم از یک حالت شخصی به حالت عمومیجامعه منتقل شود در این فرایند تنها خود مجرم، تقصیر کار نیست بلکه بار اصلی، به دوش تقصیرات دسته جمعی است در واقع مجرم قربانی اختلال در نظام اجتماعی است. (عبدی و همکاران،1387، 65)
فضای عمومیشهر، صحنه نمایش زندگی روزمره مردم است و در تقابل با فضای زندگی خصوصی تعریف میشود. اهمیت فضای عمومیبه دلیل نقشی است که در توسعه جامعه دموکراتیک بازی میکند؛ به عبارتی چنان چه دسترسی برابر به عرصه عمومیبرای همه جامعه فراهم شود، تهدید، تمایز و جدایی کاهش مییابد و تنوع فرهنگی شکل یافته، میتواند فضای عمومیرا تبدیل به مکانی نماید که افراد و گروه ها ی مختلف بتوانند در اجرای قوانین گزیده، مشارکت نمایند. لذا اولین گام برای دستیابی به عرصه عمومیکه ضامن تحقق جامعه مدنی است، تشویق مردم به حضور در فضای عمومیو امکان دسترسی برابر به این فضا برای همه افراداست؛ اما نباید فراموش شود که مردم در این فضا ها با انواع تهدیدها مانند جرم، آلودگی هوا وآب، زلزله و سیل، تداخل حرکت وسایل نقلیه و... رو به رو هستند واز این میان میتوان به جرأت گفت، ترس از بزه دیده واقع شدن بیشترین تهدید را به همراه دارد. به عقیده زوکین[1]«بارز ترین تهدید برای فرهنگ عمومی، نگرانی ها و ترس های ناشی از تهدیدات و هرج و مرج های نظیر ضرب و شتم، شورش های ناگهانی، جنایات نفرت انگیز و نظایر این هاست که حضور در فضای عمومیشهر را تهدید میکند. ». کشور های پیشرفته تلاش زیادی برای کنترل این تهدیدات کرده اند و گر چه توانسته اند بسیاری از تهدیدات طبیعی را کنترل کنند ولی مشکلاتِ کنترل تهدیدات انسانی در این کشور ها همچنان رو به افزایش است. (مدیری، 1385، 12)
بیشترین جرایمیکه باعث به وجود آوردن ترس در جامعه میشود جرایمیهستند که همراه خشونت اتفاق میافتند جرایمیاز قبیل سرقت و تجاوز و قتل بیشترین دلهره و ترس را در زندگی افراد ایجاد میکنند. سرقت یکی از جرایمیاست که در طول تاریخ به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد تنفر عموم جهانیان قرار گرفته است. گذشت زمان بر پدیده سرقت اثر گذاشته، بویژه تحولاتی در شیوه ها، وسایل و ابزار مورد استفاده، نوع مال و اشیاء مسروقه و... بوجود آورده است. در میان انواع سرقت ، سرقت های مقرون به تهدید و آزار نه تنها مال افراد را سیبل خود قرار داده اند بلکه روان و حتی جسم افراد را هم جریحه دار میکند. خدشه وارد کردن به حیات روانی احساس نا امنی را در جامعه افزایش میدهد و حس اعتماد به نظام اجتماعی را کاهش میدهد و این مسئله باعث اختلال در زندگی افراد جامعه میشود و با تکرار این جرم، افراد انزوا را به حضور در جامعه ترجیح میدهند یا این که با ترس از قربانی شدن به زندگی خود را ادامه میدهند که این ترس ممکن است باعث شود برخی افراد برای مصون ماندن از خطر، خود را مجهز به انواع سلاح های سرد یا گرم کنند در چنین حالتی حتی ممکن است فرهنگ جرم وجنایت قبح و زشتی خود را از دست بدهد و نوعی تلاش برای احقاق حق تفسیر گردد.
سالیانه سرقت های پنهان زیادی اتفاق میافتد ولی چون در وقوع این سرقت ها از عنصر پنهان کاری بهره برده میشود و از زور و خشونت استفاده نمیشود تأثیر زیادی بر احساس ناامنی ندارد ولی تنها یک فقره سرقت خشن تا مدتها اذهان عمومیرا درگیر خود میکند و از جهتی از آن جا که در این جرایم از پنهان کاری استفاده نمیشود علاوه بر قربانی اصلی، روح و روان قربانیان ثانویه که شاهد ماجرا هستند هم از تعرض مصون نمیماند و ازآن جا که این جرایم از جوانب متفاوت خبر ساز هستند رسانه ها چنین سوژه هایی را به راحتی از دست نمیدهند و باتمرکز کردن درچنین پرونده هایی دایره قربانیان ثانویه را بسط میدهند و باعث اشاعه ترس و وحشت در حد کلان میشوند.
سرقت و به خصوص سرقت های خشن انگیزه افراد جامعه را برای تلاش و کسب دارایی و ثروت تضعیف میکندوتسهیل کننده هرج و مرج در مناسبات و روابط اجتماعی است و به دنبال آن در بنیادهای نظم عمومیو اجتماعی تزلزل به وجود میآورد و مجوز رفع نیاز های فردی از طریق تجاوز به اموال و انتخاب این روش به عنوان شیوه ای برای امرار معاش و انباشت دارایی میشود ودر نتیجه زمینه را برای تقویت خرده فرهنگ های بزهکار و ظهور و شیوع سایر جرایم اجتماعی، هموار میسازد. (شیرزاد، جلال و همکاران، 1390، 65)
همچنین بخش اعظم آرامش و سکون جامعه به این دلیل است که انسان ها احساس میکنند حاصل تلاش و کوششان متعلق به خودشان است و چنان چه این احساس به خطر بیافتد، مردم به جای کار و فعالیت، سرگرم حفظ ماحصل خود میشوند.
از نظر آماری نیز ضرورت بررسی جرم سرقت و اشکال آن در تمام کشورها کاملاً روشن است، برای مثال در انگلستان، معدل مجازات تعیین شده برای این جرم در پرونده های مطروحه در محاکم، از هر جرم دیگری ، غیر از قتل عمد و تجاوز جنسی بیشتر است. تعداد ثبت شده سرقت مقرون به آزار ارتکاب یافته در انگلستان در سال1997عبارت است از 63000 فقره بوده، که در سال 2001 به 121000 فقره افزایش یافته است. (صادقی، 353،1392) گزارش های ثبت شده در دفتر تحقیقات فدرال آمریکا [2]هم موید این مطلب است این سازمان سالانه 400000 گزارش سرقت های همراه با تهدید و آزار دارد. (Sigel,2012,357)
در همین راستا پژوهشی با جامعه آماری 30238 نفر از مسئولین و مردم عادی در شهر تهران، توسط معاونت اجتماعی نیروی انتظامیانجام شد و نتایج این پژوهش نشان داد: اولویت اول این افراد برای به خطر افتادن احساس امنیتشان در تهران، سرقت بود در واقع ترس از سرقت در تهران بیشترین احساس نا امنی را برای این افراد ایجاد میکند. (سید محمد حسینی و همکاران،35،1391)
از منظر جامعه شناسی با افزایش این جرایم ممکن است به مرور یک اتفاق بسیار تکان دهنده بیافتد و آن هم تبدیل شدن این مسئله به نورم جامعه، در واقع مردم بپذیرند که این مدل جرایم هم جزئی از زندگی آن هاست و به جای این که همگی به دنبال کشف راه کارهایی در جهت ریشه کن کردن این جرایم برآییم با حذف و پاک کردن صورت مسئله، سعی کنیم با این جرم کنار بیاییم و به مرور زمان حتی از گزارش دادن این جرایم هم پرهیز کنیم. با توجه به مسایل پیش گفته، بررسی جرم شناسی این پدیده حائز اهمیت خاص میباشد. از این رو هدف از این نوشتار نشان دادن وزن علل و عوامل فردی و اجتماعی سرقت های مقرون به تهدید و آزار که در عرف به زورگیری معروف هستند، میباشد این کسب دانش به منظور زمینه سازی علمیبرای انجام مطالعات پیش گیرانه، و تقنین نظام واکنشی کارامد میباشد. در واقع ما به دنبال یافتن این نکته هستیم که چرا یک سارق ترجیح میدهد از خشونت در سرقت استفاده کند و آیا سارقین خشن و غیر خشن از نظر دموگرافیکی و شخصیتی و سایر پارامترهایی که به آن اشاره خواهد شد با هم تفاوت معنا داری دارند؟ بنابراین گروه کنترل از میان سارقین غیرخشن انتخاب شد که در تمام پارامترها به جز خشونت با سارقین خشن برابر باشند.
لازم به توضیح است؛ در این نوشتار سعی شده است تا حد امکان داشته های تئوریک و نظریات جرم شناسانه را وارد دنیای مجرمان کنیم. بدون شک بیان صرف نظریات جرم شناسی بدون به آزمون گذاشتن آن ها، نه تنها باعث رخوت و ایستایی در نظریات جرم شناسی میشود بلکه از به چالش کشیدن نظریه های جرم شناسانه هم جلوگیری میکند در حالی که به نظر میرسد برای رسیدن به دلایل اصلی ارتکاب جرایم بایستی داشته های تئوریک خود را وارد دنیای مجرمان کنیم و چه بسا در این فضا بسیاری از نظریات رد شود. از این رو دو گروه سارق خشن و غیر خشن را با هم مقایسه کردیم؛ هر گروه از 90 نفر تشکیل شده است و با تمامیافراد نمونه آماری مصاحبه حضوری انجام گرفت. نمونه پیش گفته از زندان های رجایی شهر کرج و زندان تهران بزرگ جمع آوری شد. علاوه بر شیوه کمیدر قسمتی از پژوهش به شیوه کیفی، سعی در بیان جزئیاتی از مشاهدات خود از فضای زندان و سارقین محبوس در زندان، داریم که پرسش نامه و روش کمیقادر به بیان آن نیست. در این قسمت سعی شده است در مورد گزاره های قابل بحث، با زندانیان به بحث و تبادل نظر بپردازیم که به چکیده ای از صحبت های زندانیان اشاره خواهد شد. همچنین به منظور مقایسه بهتر نتایج به دست آمده، پژوهشی مشابه در زندان عادل آباد شیراز بین 50 نفر سارق خشن و 50 نفر سارق غیر خشن انجام دادیم که به نتایج آن تحقیق نیز اشاره میشود.
در این نوشتار برای تکرار واژه زورگیری، از واژه «سرقت های خشن» استفاده میکنیم که در واقع منظور همان سرقت موضوع ماده 652[3] قانون مجازات اسلامیمصوب سال 1375 است.[4]