1- چيستي و موضوع جرم سبّ النبي
2- جايگاه پيامبر (ص) و ائمه (ع) در نظام هستي
3- واكاوي مفاهيم كليدي
4- چيستي جرم سب النبي
5- حكم سبّ النبي و شرايط اجراي آن
6- خلأها و ابهامات قانوني جرم سبّ النبي
7- قصد يا عنصر معنوي
8- جاهل معذور
9- توبه سابّ النبي
10-....
همه پیامبران الهی دارای قداست و احترام در میان ادیان الهی هستند؛ هرچند که بر طبق معارف اسلامی از جمله روایت امام صادق (ع)[1] پیامبران اصلی پنج تن میباشند که حضرت محمد (ص) خاتم انبیای الهی میباشد.
در زمان حیات پیامبر (ص) و ائمه (ع) اگر کسی به این بزرگواران اهانت کرده یا دشنام داده؛ از آنها گذشته و با آنها با احترام برخورد میکردند و برای او دعا کرده و حتی اگر بیمار میشدند به عیادت او میرفتند. و این ازمکارم اخلاقی اولیای معصومان خدا است. قران کریم در خصوص پیامبر اکرم بیان میدارند: «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» (قلم: 4)
با این وجود شخصیت حقوقی پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) شناسنامه دین اسلام؛ و در واقع شناسنامه همه ادیان الهی است از این جهت که پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیین است. لذا اگر شخصیت حقوقی پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) مورد اهانت واقع شود؛ مفید جرم سبّ النبی است که دارای مجازات خاصی میباشد. اجرای این مجازات بر طبق دیدگاه قاطبه فقها بر عهده کسی است که این سب را بشنود.
آیات قران کریم حاکی از آن است که اگرچه انبیاء الهی از جهت جایگاه نبوت و وصل بودن به منبع وحی یکسان هستند؛ نبوت حضرت ختم مرتبت روح نبوتها و روح ایشان، عصاره انسانیت و خلقت هستند.
نبوت و امامت در ولایت با هم پیوند میخورند. امام خمینی در یک نظم منطقی بین هر نبی و جانشین او یک سنخیت قائل میشود یعنی همانگونه که نبوت پیامبر خاتم (ص) جامع همه نبوتها است؛ امامت که تداوم نبوت اوست از چنین جامعیتی برخوردار است. زیرا که میراث دار همه کمالات و وظایف و مسئولیتهای پیامبر خاتم (ص) است.
برخي از موارد ايذا، ايذا نسبت به حيثيت نبوت و رسالت نيست. و بين ايذاي شخصيت حقيقي پيغمبر و ايذاي شخصيت حقوقي پيغمبر فرق میکند. مثلاً در سورهٴ مباركهٴ «احزاب» چند جا سخن از ايذاي پيغمبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) مطرح است: اى كسانى كه ايمان آورده ايد داخل اتاقهاى پيامبر مشويد مگر آنكه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بىآنكه در انتظار پخته شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بىآنكه سرگرم سخنى گرديد اين [رفتار] شما پيامبر را مى رنجاند [ولى] از شما شرم مى دارد و حال آنكه خدا از حق[گويى] شرم نمیكند و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزه تر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقا [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (احزاب: 53)
(بدون اذن وارد شدن به خانه پیامبر) ايذاي شخصيت حقوقي آن حضرت نيست كه خدايي ناكرده بخواهند رسالت او، نبوت او، ولايت او را زير سؤال ببرند كه اين ادب محضر حضرت را رعايت نكردن است. اين براي اذيتهاي ادبي است. كه جهنم در او نيست اما محروميت از خيلي از مراتب برتر ايمان است. ولي ذيلش افراد مسئلهدار كه ميگفتند كه حالا اگر پيغمبر مثلاً اگر رحلت كرد ما با همسرهاي او ازدواج بكنيم كه قصد داشتند اهانتي و هتك حيثيتي به بيت آن حضرت بكنند. آيه آمد كه مبادا اين حرف را بزنيد (مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلاَ أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً) اصلاً كسي حق ندارد با همسران پيغمبر بعد از رحلت آن حضرت ازدواج كند شما قصد اهانت داريد اين هتك حيثيت است. (إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيماً) اين اذيت است و نزد خدا عظيم است. لذا اذيت پيغمبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) بعد از رحلت او هم مثل قبل از رحلت اوست براي اينكه فرمود مبادا اين كار را بكنيد، اينها هم قصد اذيت داشتند قصد اهانت داشتند. پس اين يك نحو ايذايي است كه مستقيماً هتك حيثيت نبوت و رسالت است جايش جهنم است آن يك ايذاي شخصيت حقيقي است كه ادب ديدار را رعايت نميكنند. اين تنزل درجه و مرتبه است، جهنم و عذاب برزخ و دوزخ را به همراه ندارد. بايد اين ادب را رعايت بكنند نكردند . اما در همان سوره مباركهٴ «احزاب» آيهٴ 57 فرمود: (إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ) آنهايي كه غرضشان اين است كه حيثيت نبوت را، حيثيت رسالت را زير سؤال ببرند، اهانت بكنند اينها ديگر گرفتار عذاب اليم هستند.(جوادی آملی، توبه:81، http://www.portal.esra.ir)
با توجه به آیه 53 و 57 سوره احزاب، خداوند متعال ضمن مطرح کردن شخصیت حقیقی و حقوقی پیامبر، کسانی را که متعرض شخصیت حقیقی پیامبر شوند به لعنت خدا در دنیا و آخرت وعده داده است. با توجه به اینکه سنت پیامبر و ائمه (ع) توضیح و تشریح سخن خداوند است؛ در روایت اسلامی مجازات کسی که به پیامبر (ص) و ائمه (ع) اهانت و سب کند مجازاتش قتل است. قانون مجازات اسلامي نيز به تبعيت از فقه شيعه در ماده 262 و 263 و ماده 513 تعزيرات حكومتي، مجازات افرادي كه مرتكب جرم سبّ النبی ميشوند را اعدام میداند.
خلاء قانونی در ارتباط با جرائم مختلف، از نظر فقهی و حقوقی عیب بزرگی به حساب میآید. این خلاءها در جایی که مجازات فرد، اعدام باشد، میتواند گاه سبب به هدر رفتن خون انسانی و گاه سبب در امان ماندن انسان مجرم شود. جرم سبّ النبی در قانون مجازات اسلامی از جهات مختلفی مبهم است و یا خلاء نص قانونی محسوس است. از جمله چیستی جرم سبّ النبی و عنصر مادی آن مبهم است و همچنین در این مورد که موضوع جرم سبّ النبی است؛ پس چگونه میتواند حکم سبّ النبی شامل غیر نبی از جمله ائمه اطهار (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) شود. و اینکه آیا حکم سبّ النبی مختص پیامبر اسلام (ص) است یا شامل پیامبران دیگر نیز میشود؟ مساله مهم دیگر این است که راههای اثبات این جرم کدامند؟ آیا میتوان با اکتفا به نظر مشهور فقها که معتقدند هرکس سبّ النبی (ص) را بشنود میتواند ساب را بکشد؛ قائل به چنین دیدگاهی شد یا خیر؟
سبّ النبی و اهانت به پیامبر هر دو دارای یک معنا هستند و بر گفتار و عملی صدق میکنند که سبب نقص آبروی پیامبر و ائمه (ع) شود. هم در سبّ النبی و هم در اهانت به پیامبر نیاز به قصد توهین میباشد؛ اما در افعالی که توهین آمیز باشند قصد فعل همراه خود فعل میباشد. هرفعلی که سبب اهانت و نقص آبروی پیامبر و ائمه (ع) شود؛ تحت عنوان جرم سبّ النبی بررسی میشود نه ارتداد و قذف. و شامل کاریکاتور، مطالب الکترونیکی، مقالات و نوشتهای روزنامهای و. . . میشود. معیار تشخیص سبّ و اهانت عرف میباشد.
حکم سابّ النبی قتل میباشد که برگرفته از روایت پیامبر (ص) وائمه (ع) میباشد. اجرای حکم سبّ النبی، مشروط به نبود ضرر جانی، آبرویی، برای مومنان و مسلمانان است. اگرچه در منابع روایی و فقهی، برای قتل سابّ النبی، نیاز به اذن امام نمیباشد، اما امروزه از باب اختلال نظام و هرج و مرج و مصلحت حفظ نظام قضائی، اذن گرفتن شرط میباشد. از جهت تعمیم حکم سبّ النبی بر غیر از نبی، دوازده امام (ع) همگی به مانند یک نور پاک هستند و اگرچه از جهت کمالات دارای تفاوتی هستند اما در مورد احکام یکسان هستند و دارای یک حکم میباشند. حضرت فاطمه زهرا (س) پارهتن پیامبر (ص) است و با تاکید پیامبر سبّ کننده ایشان در حکم سبّ کننده پیامبر است. سبّ کننده دیگر پیامبران الهی تحت عنوان سبّ النبی قرار نمیگیرند.
سبّ النبی از جرائم حدی است که با توجه به اهمیت و ضرورت شأن پیامبر و امامان (ع)، برخی سختگیری اثبات حدود در آن وجود ندارد و مانند تعزیر است. برخی احکام نیز مختص جرم سبّ النبی است؛ و در هیچ حد و تعزیر دیگری وجود ندارد مانند اینکه هرکس آن را بشنود میتواند آن را به قتل برساند. مجازات سبّ النبی از جهت اثبات متفاوت با نحوه اثبات سایر حدود و در صورت وجود شرایط تاکید بر اجرای آن است.
اگرچه جهل به حکم و قانون در بعضی موارد، مسقط تکلیف نباشد؛ اما در جرم سبّ النبی علاوه بر سوء نیت عام، وجود آگاهی به حرام بودن فعل مرتکب و همچنین نیاز به سوء نیت خاص که عناد و دشمنی باشد؛ شرط است. جرم سبّ النبی ماهیتا و موضوعا متفاوت از جرم ارتداد میباشد به همین خاطر در احکام از جمله توبه سابّ النبی، تابع قواعد کلی توبه میباشد نه تابع ارتداد.
مرجع رسیدگی به جرم سبّ النبی در صورتی که این جرم در داخل کشور اتفاق افتاده باشد، دادگاه کیفری یک و در صورتی که این جرم در خارج کشور اتفاق افتاده باشد، دادگاه انقلاب میباشد. با توجه به شخصيت والاي پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و وظيفه حفظ آن که بر عهده قانون است؛ و از طرفي نگاه اجمالي قانون گذار به آن و خلأهاي موجود در قانون در ارتباط با جرم سبّ النبي و احتمال سوء استفاده بعضي از افراد از اين قانون، سعي شده است جنبههاي مختلف جرم سبّ النبي تبيين گردد.