اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۶۷۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۷۷۷






توهین به مقدسات مذهبی «مطالعه تطبیقی در فقه اسلامی, حقوق داخلی و بین الملل»

دسته بندی: حقوق جزاي اختصاصي - جرايم عليه امنيت و مصالح عمومي كشور

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۹۳۳۵۰۹

سال چاپ:۱۳۹۴/۰۲/۱۳

۴۷۶ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۳۳۵۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۳۰۱۵۰۰۰ ريال

توجه


برای خرید بیش از دو جلد از یک عنوان کتاب‌ چاپی مجد و یا امجد، تخفیف 15 درصد اعمال می‌شود. تعداد را در سبد خرید اضافه کنید.
با خرید هر کتاب الکترونیک مجد، یک کد فعال سازی ساخته و ارائه می‌گردد. چنانچه برای استفاده در دستگاه‌های دیگر، به چند کد نیاز دارید، خرید‌های مجدد از هر کتاب مشمول 50 درصد درصد تخفیف خواهد شد.
کتاب‌های الکترونیکی مجد دارای امکانات یادداشت‌نویسی، علامت‌گذاری و جستجوی پیشرفته است و فقط در سیستم ویندوز رایانه یا لپ‌تاب قابل استفاده می‌باشد.


1- مفاهيم و پيشينه جرم توهين به مقدسات مذهبي
2- واژه شناسي و اصطلاح سنجي
3- پيشينه حمايت كيفري از مقدسات
4- تحليل مباني جرم توهين به مقدسات مذهبي
5- مباني فقهي
6- مباني حقوق بشري و حمايت هاي بين المللي
7- تحليل حقوقي جرم توهين به مقدسات مذهبي
8- از منظر حقوق كيفري
9- از منظر حقوق اساسي و آزادي هاي بنيادين
10- مطالعه و بررسي تطبيقي جرم توهين به مقدسات در حقوق ايران ، انگلستان و ايالات متحده آمريكا و در رويه قضايي نهاد هاي اروپايي

با مراجعه کوتاه به کتب و مقالات تحقیقی تألیفی در خصوص فقه، می توان تعاریف مختلف و متعدّدی را یافت که هریک از نویسندگان و پژوهندگان با توجه به حیطۀ فعالیت نظری و عملی خود، آن زاویه را دریافته و روشن تر نموده است؛ اما کمتر اثری را شاید بتوان پیدا کرد که فقه را در زمان و موقعیّتِ امروزی به دیدۀ تحقیق و ژرف نگریسته و قلمرو و هدف آن را با ادبیاتی رسا و عمیق و نیز با نگاهی به دور از هر گونه پیش داوری و متصلّبانه، تبیین نماید؛ به ویژه  برای محافل و مراکز دانشگاهی که هر آینه از فقه و فقاهت تنها واژگانی را أخذ کرده و بدان بسنده می کنند؛ حال آن که فقه به تعبیر یکی از اساتید معاصر: «... کلیه وظایف عقلایی أعمّ از مدنی و کیفری، عمومی و خصوصی را شامل می شود، تجارت و ثبت، بیمه، فضا، دریا و بین الملل عمومی و خصوصی و غیر اینها جزو فقه است. به تعبیر دیگر، فقه، فقط مندرجات کتاب های فقهی نیست؛ بنابراین 43 جلد کتاب «جواهرالکلام» باید به صد جلد و بیشتر برسد».[1]


بنابراین به تأسّی از مشی علمی و فقاهتی جناب استاد «دکتر ابوالقاسم گرجی (ره)» و تأکیدات مبرم دیگر اساتید فعلی نظیر «حضرت آیت الله ابوالقاسم علیدوست» در دروس خارج شان و نیز در مصاحبه ها و تحلیل های خبری و علمی شان، ذکر این نکته اساسی بایسته است که حوزه و مراکز مرتبط با حوزه به خصوص فقه شیعه، باید آن چنان فعالیتی را سرلوحه برنامه ها و سیاست های کلّی شان قرار دهند که گویی نهادها و بنیادهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی و حتی مؤسسات و نهادهای فراملّی و بین المللی به انتظار پاسخ  گویی به سئوالات و مسائل خود از حوزه علمیه مانده اند البته، با اندکی تسامح می توان مدعی شد که چنین نیز هست- ؛ لذا حوزه علمیه قم و دیگر حوزه های شیعی در این عصر طوفان زا که هر آینه نوایی و ندایی از أنفاس شیطانی برخی عالمان به ظاهر متفکّر و نواندیش به گوش می رسد و جان هایی را متأثّر از افکار و اندیشه های باطل خود می کنند، بایستی با اقتدا به بزرگان دانش فقاهت شیعه، لحظه ها و آنات گران سنگ را قدر دانند و بر فعالیّت ها و اقدامات علمی و جهادگونه شان بیفزایند؛ چرا که جهاد و مبارزه در این عصر مدرن و پسامدرنیته و پسِ پسامدرن ها برای هر فرد شیعی، همان تجهیز به علم دینی و دأب و أدب صادقین (ع) و نیز دانش روزِ دنیای کنونی است.   


البته نباید چنین پنداشت که وظیفه و رسالتِ فوق الذکر تنها در حیطۀ اختیارات؛ بلکه وظیفۀ ذاتی حوزه و حوزویان معزّز است؛ چراکه دانشگاه و مراکز علمی و پژوهشی و نهادهای منشعب از مجامع دانشگاهی کشور که از بیت المال اسلام و مسلمین ارتزاق می کنند، همان وظیفه و رسالت را با همان سنگینی که بر دوش یکایکِ حوزه های علمیه کشور و طلبه های جوان و دانش دوست ایران زمین نهاده شده است، دارا هستند و نبایستی تنها به ترجمه و تحلیل و تبیین ناقص و جزءنگر اندیشه های غیرهمسو با فضای علمی و دینی کشورمان بسنده نمایند و آن افکار و ایده ها را با آب و تابی عجیب و غریب، نشر و ضبط کنند؛ چرا که اذهان و وجدان های جوانان این مرز و بوم، امانتِ الهی و أنبان نبوی و علوی هستند و از مقام معلّم و دانشور، خیانت به امانتِ پروردگار بسی دور و ناپذیرفتنی است و صد البته چنین امری بحمدالله تعالی- واقع و عیان نخواهد شد.


آری، فقه دانشی است که در شرایط فعلی کشورمان حضورش هویداست؛ هرچند به زعم برخی[2]، فقه تنها به یک سری عبادات و افعال مکلّفین می پردازد و کاری به سیاست و فرهنگ و اقتصاد و در یک کلام به فضای اجتماعی- ندارد؛ گویی که بخت برگشتگانی که مسکن و مسکّن جسم و روح شان را در غرب و آموزه های اصطیادی از مکاتب غربی یافته اند، در بطن و متن این کشور پهناور نفس نمی کشند و شاهد و ناظر آن نیستند که در آبادی ها و کلوخ سراهای دورافتاده، هنوز فقه و فقیه جامع الشرایط و عالم دینی مهذّب از چنان جایگاهی رفیع برخوردار است که حاضرند جان و مال شان را به پای رفعت این علم و عالم بریزند؛ بلی، این مدّعیان فقاهت که عمدتاً لباس روحانیت را از خود خلع و دفع کرده اند، آنچنان در رثای فقه و فقاهت شیعی ناله سر می دهند که گویی عزیزِ وجودشان را از دست داده اند، حال آن که مقام و رفعت مردمی شان در اقصی نقاط ایران زمین در معرض نوازش باد قرار گرفته است و به تعبیری دیگر، بر خود و بر یالِ شکستۀ خود می گریند تا ترحّم غریبان و غربیان را برانگیزانند تا شاید اندک توشه ای در مناظره ها و خطابه های رسانه ای - چه در درون کشور و چه در خارج کشورمان- به دست آورند.


فقه شیعه با ساختاری متّحد و منسجم و کاملاً متّکی به نصوص و منابع پویا و اصیل، در دگرگونی های رنگ به رنگ زمان و زمانه و تحولات شگرف زمین و زمین نشینان، داعیه دار تأمین رفاه و سعادت دنیایی انسان ها و فلاح و رستگاری واقعی آنان در آخرت است؛ به بیانی روشن، فقه شیعه از یک سو، منابع و ینابیع استنباط احکام اش متّصل به نصوص کتاب و سنّت(فعل و تقریر معصوم (ع) ) بوده و از سوی دیگر، اتکا به اجماع (به قرائت انحصاری خودش) و عقل (همان خرد فردی و خرد جمعی و همگانی) دارد؛ در واقع چنین ساختاری، ریز بینانه ترین ترکیبی را از آموزه های آسمانی و وحیانی، و عقل جستجوگر به همراه دارد که بزرگانی - از نسلِ پاک علویان و محبّانی خلوص یافته در بیت فاطمه الزهرا (س) و عاشقان پاک باخته در صحرای تفتیده کرب و بلا و مدرسۀ امامین صادقین (علیهماالسلام)- پای در رکاب عترت و علم وحیانی آن ها نهاده و در کشاکش های اعصار و امصار، راه روشن را از طریق تمسّک و توسّل به ریسمان ربوبی و علوی از راه تاریک و ظلمت آفرین باز جسته و آن را فراروی مکلفین و جوینگان و پویندگان واقعی اش  قرار داده اند.


البته به تبیین فوق، قیدی را باید افزود و آن اینکه، ورود و حضور مستمرّ در فقه و مسیر فقاهت شیعی با هرگونه راحت طلبی و عافیت خواهی دنیوی و مال اندوزی قارونی منافات دارد؛ چرا که فقیه و مجتهد شیعی از یک سو سالیان متمادی را در یادگیری و تعلّم علوم دینی و متون فقهی اهل بیت اسلام به سر می کند و همراه با این رویّه و زیّ طلبگی، به تعلیم و تدریس شبانه روزی آموخته هایش همت می گمارد و از دیگر سو، به رتق و فتق امور مردمان و گرفتاران دیارش پرداخته و هر آینه، خود را در لباس مجاهد فی سبیل الله قرار می دهد تا رضایت مولایش را به دست آورد و چنین فقیهی با آن دانشوری که علوم دینی و متون حوزوی را در بستری آسوده و خیالی آسایش یافته جستجو می نماید و در پی یادگیری و تعلیم آن ها می پردازد، کاملاً تفاوت بنیادین و ماهوی دارد؛ چرا که به باور فقیهان اصیل و به اعتقاد کثیری از دانشمندان علوم اسلامی، آموختن آموزه های اسلام و مکتب حقّۀ شیعه اثنی عشری بدون تهذیب نفس و فرو افتادن در چاله ها و چالش های گوناگون مسیر تعلیم، اگر چه به ظاهر لباسی را بر تن آن شخص بیاویزد؛ اما هرگز او را در قلوب و گویه های مردم و مکلفین و در پهنای تاریخ فقه و فقها ماندگار و جاودانه نمی سازد. هم چنین، دم زدن از روشنفکری و روشن بینی دینی از فقیهان متدیّن شیعی، بسیار دور و غیرباور بوده است و آنان که در این وادی گام های استوار نهاده اند، طولی نکشیده است که یا لباس اصیل روحانیت شان را، خودشان از تن برکنده اند یا اینکه از نسل و اعقاب خود برای همیشه کسوت و همّ و غمّ طلبگی را ستانده­اند؛ از همین روست که می توان گفت، آزادی عقل و اندیشه تا جایی قابل اعتنا و اعتبار است که با معیارها و موازین اصیل و بنیادین دینی و آموزه های اسلامی در نیفتد و به تعبیری رساتر، آن آموزه ها و مؤلّفه های دینی و فقهی را به سُخره و سهله نگیرد.


به هر روی، فقه را باید از سرچشمه های اصلی خود آموخت و این تجربه و اندرز را از حضرت استادم «دکتر ابوالقاسم گرجی(ره) » به یاد دارم که روزی در اتاق کوچک شان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، از او پرسیدم: استاد! چگونه شد که این مسیر (تعلیم و تعلّم فقه و اصول شیعی) را به خوبی طیّ کردی و در بحران ها و طوفان های فکری معاصر نزول نکردی؟ در جوابم به سادگی و با بیانی بسیار شیوا گفت:« من فقه و اصول را از سرچشمه های اصلی خودش؛ یعنی آیت الله سید ابوالقاسم خویی به خوبی فرا گرفتم و از دیگر استادانم همین طور» و اکنون سالهاست که از آن تجربه و اندرز می­گذرد و بزرگانی را به چشم و دل می توان دید که پای در آن وادیِ اصیل نهاده اند.


به هر روی، فقه شیعه در طول تاریخِ مطوّل اش، بزرگان و پاک طینتان بسیاری را به خود دیده و در دامن خود پرورش و آموزش داده و امروز نیز همان فقه با همان دامن و بسترش به پیشواز حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پیروانش قدم بر می دارد و نظام واره ای[3] از تفکّر دینی و آسمانی برای زندگیِ پاکِ انسانِ شیعی - و حتی غیر شیعی به راستی و درستی ترسیم می نماید و برگ و بارش را با طراوت و شادابی افزون تر به ساحت انسان عصر حاضر، خالصانه تقدیم می کند؛ امّا آنچه که نباید فراموش کرد، این است که فقه اسلام، بیانگر قواعد کلّی و ساختارهای اساسی متعدّدی است که برای بهره گیری و استخراج آن ها و به بیانی نهادینه کردن آن قواعد و ساختارها، بایستی طیفی از پژوهشگران و محققان متعهّد و روش شناس در اندیشکده ها یا پژوهشکده هایی با ترسیم چشم اندازهای واقعی نه خیالی و انتزاعی و نیز لحاظ سناریوهای محتمل برای حکومت ها و نظام هایی که با اندیشه ها و ضوابط دینی و فقهی اسلام به نحوی از انحاء در ارتباط هستند، به کار گرفته شوند تا در این عصرِ آماجِ أفکارِ الحادی و غیر وحیانی، بتوانند شخصِ مسلمان و انسان مکلّف در بستر دینی را هدایت و مدد رسانند و این روند، طیّ، و عملیاتی نخواهد شد مگر با خلوص نیّت و مدیریتِّ فقهی منسجم و روحیّه ای جهادی.


بنابراین، حرف آخر و جان کلام اینکه، یک انتظار و خواست جدّی از فقیهان معزّز شیعی و حتی فقهای اسلام- این است که حقایق و وقایع تلخ و ناگوار زمانه[4] را به  نیکی بنگرند و به درستی و واقع بینانه متون و نصوص فقهی را مورد کاوش و تحقیق قرار دهند و انتظار و خواست دیگر از پژوهشگران و نویسندگان جوان، آن است که فقه اسلام و فقه شیعه را با چارچوب ها و قواعد بنیادین اش ببینند و به مطالعه و تحقیق آن بپردازند نه با ضوابط و قواعد مکاتب فکری معاصر؛ لذا شایسته است که ادبیات و بیان خاصّ فقهی را به کار گیرند نه ادبیات و بیان های عاریتی را. و به لطف الهی در این چند سال اخیر با اندک مراجعه ای به پژوهش های منتشر شده برخی از صاحب نظران فقه و اصول از یک سو و تلاش ستودنی گروهی هرچند انگشت شمار حقوقدانان در ترسیم و تدوین شیوة نگارش و روش تحقیق خاصّ تحقیقات فقهی و حقوقی، می توان خطّ سیر الگوی مفهومی و ساختار نظری فقه و حقوق را در روند تکاملی خود که به درازای تاریخ فقه و فقها، عمری گران دارد؛ به نظاره نشست و آینده فقه و فقه آینده را روشن و امیدوارکننده در پاسخ دهی مناسب به همراه الگوی انحصاری و کاملاً بومی و متعلقّ به زیست بوم جهان اسلام( بالاخص دنیای تشیع) در نظر آورد.