اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۱۹۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۱۹۰۲







داوری در حقوق خانواده در فقه و حقوق ایران

پدیدآوران:
دسته بندی: حقوق داوري - داوري داخلي

شابک: ۹۷۸۶۰۰۹۷۸۱۴۷۸

سال چاپ:۱۳۹۸/۰۲/۳۰

۱۳۶ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۹۵۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۸۵۵۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- پيشينه داوري در فقه و حقوق ايران
2-ماهيت و مباني داوري از لحاظ فقهي و حقوقي
3- ادله فقهي مشروعيت داوري
4-مباني داوري و امتيازات آن
5-تحليل موضوع داوري در فقه و حقوق ايران و اجباري يا اختياري بودن آن
6- اجباري يا اختياري بودن داوري (حكميت)
7- وظايف و شرايط داوران و تبيين ضمانت اجراي عدم ارجاع امر به داوري
8- وظايف داوران در حكميت دعاوي خانوادگي
9- شمول قلمرو داوري و ضمانت اجراي عدم ارجاع امر به داوري

واین اثر تحفه ای ست ناقابل  من باب ابراز همدردی نسبت به همه حقوق خوانان مستعد و یا همان استعدادهای تو سری خورده حقوقی ! که به لطایف الحیل از گردونه فعالیتهای حقوقی و تبدیل علم حقوقی شان ، که لبریز از آنند ؛ به ثروت ! و یا خدمت به عدالت گستری ، خارج و یا به نحوی از انحاء عقب رانده شده اند! که عمدتا ریشه در ضعفهای مدیریتی وراهبردی ، خاصه ضعفهای بنیادین نهادهای نظارتی ، خاصه تقنینی کشور که امر قانونگذاری و نظارت و تسهیل وگسترش عدالت با وضع قوانین نافی ظلم و انحصارشکن در خدمات حقوقی با توزیع عادلانه و برچیدن بساط ظلم و فساد سیستماتیک درکشورها دارد.


واینک آتش به اختیار :


امروزه مع الاسف شاهد آن هستیم که خیل کثیری از جوانان تحصیلکرده و بعضا نابغه حقوقی و همچنین در سایر رشته ها ، درگوشه و کنار این مرز و بوم اسلامی ، با پتکی موسوم به انحصار و انحصارطلبی و شیوه های غلط و ناصواب گزینشی و یا موانع پولادینی چون رانت و مافیا در حوزه های مختلف  و غیره ازدسترسی به شغل مورد علاقه خود و ایصال به پروانه اشتغال یا مجوزهای کاری لازم که علاقه وافر بدان دارد و صدها توانایی جامع الاطراف مختلف که از لوازم آن نیز بوده است را در آن زمینه با هزار امید برای آن روزمبادای خود کسب نموده و با همین امیدها پا به عرصه علم آموزی گذاشته است ؛ مع الاسف بنا به هزار دلایل واهی دست رد بر سینه آنان خورده و از یک زندگی شرافتمندانه محروم شده اند. چون  همه توانایی های بالقوه و بالفعل و سواد آنان باید پشت سد سکندری بنام کنکور که امروزه در همه مقاطع تحصیلی و تصرف مشاغل مختلف جامعه خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته ، مع الاسف حضوری مافیایی و استعمارگر بلکه استحمارگر ؛ به نوعی برتارک آن نقش بسته است ؛ تبخیر شود و جوان نابغه ایرانی ، تازه در مقاطع بالا با مضی کلی سن و سال متوجه شود که ایکاش ! بجای اینهمه تحصیل و پاس کردن نابسود واحدهای دانشگاهی و جلسات سنگین دفاع از آثارپژوهشی خود و غیره ، بدنبال یادگیری شیوه های مقابله ای با کنکور و مهارتهای تست زنی و بهداشت روح و روان حافظه و یوگا و مدیتیشن برای مهار استرس و اضطراب وحتی اصلاح وپیروی از متد تغذیه ای خاص!  برای یادگیری و یادآوری بهنگام اطلاعات علمی خود در سرجلسه نهایی و سرنوشت ساز کنکور ، رفته بود. و این عمر بر بادرفته خود را صرف آموختن نحوه نگهداری وذخیره اطلاعات مغزی خود و سپردن آنها به حافظه بلند مدت !! مینمود و یا اینکه با ارتباط گیری با روانشناس و روان کاو و دارو درمانی وقس علی هذا خودش را برای رویارویی با این اژدهای هفت سر کنکور آماده میکرد. ودرمقامی بالاتر ایکاش در این آشفته بازار اقتصادی ، فقط بدنبال نوسان گیری از اقتصاد و دلالی میرفت که امروزه اینگونه انگشت نمای عام و خاص و آئینه دق اطرافیان خود نمیشد.!!!


همانطور که ملاحظه میفرمایید برای عبور از سد کنکور یا این کوره آدم سوزی ! عصر حاضر کشور عزیزمان ایران ، صرف نظر از مهارتها و سطح علمی وتجربیات ارزنده ای که فرد دارد و با رعایت همه تجربه های مکتسبه در این مسیر ،  مضافا نیاز به یک بیمارستان و کلینیک خاص با همه متخصصین متبهرش ، علاوه بر عضویت در آموزشگاههای تراز اول فعال در این حوزه و جزوات و پرداخت هزینه های سنگین مشاوره (به رتبه های برتری سالهای قبل که موسسات آموزشی و کنکوری و ... امروزه برای بردن گوی سبقت جذب داوطلبان (مشتریان) و همین استعدادهای توسری خورده فعلی ، به موسسه خودشان ، میز کوچکی در موسسه خود به آنها برای امر مشاوره اختصاص داده اند! ) و  سایر منابع سرشار مالی نیز نیاز است که بتوان از پس اینهمه هزینه عبور از قیف به اصطلاح موفقیت ترسیم شده توسط آنان با شعارها و متدهای فریبنده خاص توسط آنان عبور کرد! تازه آنهم اگر باز بخت یارت شود و خدای ناکرده علی رغم تدقیق متولیان دلسوز امر ، باز سوالات یا کلید آزمون ها توسط خناسان نفوذی در سازمان های متولی کنکور و آزمون های شغلی وغیره فروخته نشود!!!  و یا لو نرفته باشد! و هزاران خلل و فرج دیگر که ما بدان علم نداریم درکار پیش نیاید . و در همه کنار این  ناگفته نماند که ، اندکی هم شاید اطلاعات علمی در آن رشته امتحانی نیاز شود شاید هم البته نیاز نشود! ؛ که خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل.


همانطور که ملاحظه میفرمایید بازار تولید علم و تبدیل علم به ثروت و روزی حلال و اعاشه شرافتمندانه برای جوانان تحصیلکرده و موفق و دلسوخته ما که با هزار خون دل و امید به آینده ، وارد عرصه دانشجویی گردیدند توسط هزاران دست ناپاک و اذناب پول پرست آنان  تبدیل به یک صنعت چاپ پول و اسکناس برای دست اندرکاران هژمونی کنکور و معدن اضطراب و استرس وهزینه بی ثمر مالی برای خانواده ها  و هیولایی برای بلعیدن همه دارایی و پس انداز مردم و النهایه بدل به کوره آدمسوزی و موجبی جدی برای فرار مغزها و از هم پاشیدن کانون بسیاری از خانواده ها شده است! که شاید بزودی برای شما هم اتفاق بیفتد.!! که در این بین زحمت آن دسته خدمتگزاران خدوم و بی غرض نیز بالتبع بر باد رفته است. وخروجی آن میشود فضای آشفته علمی و شغلی امروزی کشور عزیزمان ، که بزاز و بقال و شاطر و خیاط و نانوا و کسبه جزء و  خیل عظیمی از بازنشستگان معزز و  خسته و از گرد راه شغل قبلی خود ، رسیده ، مجددا درمسندهایی بسط خطیر من جمله قضاء و شوراهای مختلف و گلوگاههای اقتصادی کشور و مشاغل تصدی گری وحاکمیتی کشور برکرسی خدمت و کسب ثروت جلوس نموده و سهم خود ببرند.که نیک هم میدانند جای فلان وفلان را اشغال نموده اند. و در عین حال  عده کثیری از مغزهای متفکر و تحصیلکرده در مقاطع کارشناسی و حتی ارشد و دکتری باید به مسافرکشی !!! در شهرهای بزرگ و کوچک و بیگاری در شرکتهای صوری و دست فروشی و کارگری با مزدی که امروزه فقط کفاف قوت لایموت آنان را مینماید با آه و خون ایام سپری نمایند و النهایه به کنج عزلت پناه ببرند و در عنفوان جوانی از فرط نگاه های تحقیر آمیز جامعه و سیل سرزنش هایی که به سوی آنان روان است ؛  وحشت زده از همه چیز و خجالت زده از زندگی خفت بارخود ، بارها و بارها آرزوی مرگ نمایند. زیرا احساس میکند که دیگر آن همه پتانسیل جوانی و دانشی که داشت را رفته رفته در لابلای چرخهای ارابه کنکور  از دست داده است ومثل اینکه ناچارا باید کنار بکشد (نه از دنیای علم بلکه از همه چیز)  که مولود آن میشود ؛ دردناکترین تراژدی قرن حاضر و اینکه اجرت نیم ساعت سواری گرفتن از اسب های اجاره ای در ساحل  دریاهای کشور!!  امروزه میشود پنج و در برخی موارد ده برابر اجرت و حق الزحمه یک ساعت تدریس دروس دانشگاهی توسط استاد حق التدریس! در دانشگاههای مختلف کشور!!! که باید به حال این اوضاع اسفناک خون گریست. (آتش به اختیار)


امروزه بدلالت موارد پیش گفته ؛ هستند بسیار استعدادهای توسری خورده ای که  بسان محتضری با امید به بهبود هر چه سریعتر اوضاع و برچیده شدن بساط اهریمنی موصوف ، ایام عمر خود را با خاری در چشم و یا استخوان در گلو سپری میکنند . که ناگفته نماند در برخی موارد بسیار معدود  همین استعداد های تو سری خورده و بغض های خون آلود و خفه شده­ی نترکیده در گلو وخیل کثیری از دانش آموختگان علم حقوق!  از همان فساد سیستماتیک و رانت و سایر جریانات مافیایی مذکور که از گوشه و کنار گاها بوی تعفن آن گاها به مشام میرسد و از نظر گذشت ، همانند سایرین رشته های دانشگاهی ؛ متحمل رنج مقدس و مضاعف دیگری نیز شده اند که مزید بر دردهای قبلیست و جانکاه تر از آنها . که صدالبته قصد وغایت این جریانات ضد بشری و همه چیزخواه و طماع و همه چیزخوار! ، همانا  تیره و تارکردن هوای پاک حقوقی کشور ! می باشد. ولاغیر. وهمگان به امید بهبود ریشه ای اوضاع فعلی حاکم بر فضای حقوقی کشور با دخالت هرچه سریعتر همه قوا خاصه قوه تقنینی کشور که سرچشمه قوانین جاری مملکت خاصه قانون فعلی وکالت که فقط موجب تشدید انحصار و آلام فارغ التحصیلان حقوقی کشور ، با بازگذاشتن دست کانون های وکلاء در جذب وکیل ، به عاملی جدی برای استعدادسوزی و فرار مغزها و در نهایت انزوای خیل کثیری از جوانان تحصیلکرده حقوقی درکشور با پتکی بنام کنکور وکالت !  شده  و سایر قوانین مجری دراین حوزه در کشور باشیم. ان شائآلله.هرچند سایر نهادهای مسئول و متولیان موازی فعال در جذب فارغ التحصیلان حقوقی نیز در حوزه های متبوع خویش اصلا کارنامه درخشانی نداشته و ندارند! که برگزاری آزمون های غیراستاندارد از سوی آنان و فقدان مراجع اعتراض ، مثبت این مدعی است. که با اندکی تحقیق میتوان شاهد مثالهای فراوانی را برای صحت همه موارد پیش گفته یافت.


در این راستا بمنظور تدوین لوایح پخته و وزین مفید در راستای ایصال به این مهم و ارائه آن به نهاد تقنینی کشور ، که مع الاسف نمایندگان آن امروزه بنا بر شواهد ، به نوعی ، کمی از هدف بنیادین و نخستین شغل نمایندگی خود نیز گویا منحرف شده اند (حالا چه کم ، چه زیاد) ؛ با طلب استمداد از نهادهای دانشگاهی و متولیان مربوطه در دستگاه قضایی ، خاصه ریاست محترم و جهادی جدیدی که از بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام پس از استلام همه دردهای زائرین و مجاورین آن امام غریب ، و چشیدن طعم تلخ انواع مظلومیتهای ازدست رفته و رویت مستقیم  تاثیر سنگین و ویرانگر انواع محرومیتها به مستضعفین و محرومین واقعی یا همان استعدادهای توسری خورده ! وایضا تحمل زهر انواع بداخلاقی های طرفداران زر و زور ، اخیرا به ملجاء و پناهگاه حقیقی ستمدیدگان و دژ مستحکم عدالتخانه اسلامی رخت بر بسته است . امید به بهبود اوضاع داریم .و این درحالیست که ایشان ، در نطق اولیه خویش بحمدالله این نوید و تعهد اخلاقی را به همگان داده است که با استفاده از نیروهای جوان ، کارآمد و انقلابی ، آنچنان تحول و رونقی ایجاد کند که مردم شریف ایران در ضمیر آگاه و ناخودآگاه خویش ، تمامی دست اندرکاران آن مجموعه و قوه قضائیه کشور را "خادم عادل" بدانند و درمعنای ساده تر آن اینکه ، عدالت را درتمام سطوح لمس نمایند.که به نظرم بدین معنا مینماید که ضمن قصدجدی ایشان بر توسعه و بسط بیش از پیش عدالت  عزم خویش را برای جذب حداکثری شیفتگان خدمت و دفع حداکثری تشنگان قدرت نیز جزم نموده باشند ؛  که امید است ایشان با اتخاذ مدیریت نوین و راهبردی و جهادی که وعده آن را داده اند ، و بسان سیاستهای متخذه در سمتهای قبلی خاصه آستان قدس رضوی ، و اعمال حاکمیت قاطع خویش و به مدد نهادهای دانشگاهی ، خاصه اساتید معظم و دلسوزین واقعی حقوق خوانان و حقوق دانانی که درحال تربیتشان هستند ؛ و با بهره گیری از خرد جمعی والبته با قدمهایی استوار وبس عاجل خویش ، عدالت را یاری نمایند و با توفیقات الهی بتوانند ، با تقویت نهادهای ناظر و  متولی همه تشکلها و نهادهای حقوقی کشور ، یک دستگاه قضاء عالی و متعالی و  سیستم هوشمندی را برپا نمایند که به صورت اتوماتیک وار ، آه مظلومین عرفی و علی الخصوص مظلومین و مستضعفین واقعی و سینه سوخته ! صدرالاشاره در این مقاله را که به لطایف الحیل به شرح این متن ، به عقب رانده شده اند ؛ را با محوریت کلام نورانی خداوند متعال در قرآن کریم که میفرمایند : ...الذین استضعفوا فی الارض به معنای واقعی کلمه ، بستانند. که این مهم هماره خواست همه آزادگان و ذلت گریزان عالم و فحوی تمامی نصایای رهبر معظم انقلاب و منطوق همه احکام انتسابی معظم له به مسئولین قوا در همه اعصار و زمانها بوده است ؛ وایضا آرزوی بزرگانی همچون پدر علم حقوق ایران ، استاد فقید ، دکتر امیر ناصرکاتوزیان و سایر اساتید معزز و دلسوز علم حقوق درکشور بوده است که این خواسته قلبی آن استاد فرزانه در اخرین اثر وزین و یادگار سه جلدی  حقوقی آخرین روزهای عمرش ، موسوم به ((فلسفه حقوق)) به نیکی رخ نمایی نموده است.


حالیه در این مقام  و با تاسی ازهمه ظلم ستیزان عالم خاصه شهدای بزرگواراسلام ، که امروزه متاسفانه یادشان در پیچ و خم زندگی روزمره  و حضورشان در فضای واقعی و مجازی امروز جامعه  ، که حضور امروزمان مدیون رشادتهای دیروز آنهاست  کمی به فراموشی سپرده شده است ؛ عزمم را برای ریشه کن کردن هر نوع ظلم سیستماتیک که قصد داشته باشد بر گرده جوانان تحصیلکرده و فرهیخته  و بااستعداد و توانمند کشورم رانده شود ؛ جزم نموده ام که در بسیاری از موارد علی رغم دارا بودن دهها توانایی خاص علمی و فردی و احاطه نسبی به مشاغل مورد علاقه شان مع الاسف به علت مدیریت ناکارآمد دست اندرکاران ناتوان در جذب و رصد منابع انسانی! یا سدهای به فلک رسیده کنکور! در تمام سطوح علمی و مهارتی کشور ، که امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا متروک و منسوخ شده است و یا مردودی های بدون مرجع اعتراض ! و پروتکل های جذب نیروی انسانی نخ نما و مندرس و فسیل و قدیمی ، با افق دید بسیار کوتاه و نوک دماغی  و از رده خارج شده در دنیا و قس علی هذا در سراشیبی سقوط و ندامت از تحصیل و سرایت این بیماری مسری به اطرافیان خود قرار گرفته اند!!!