1- مفاهيم و كليات
2- مفهوم ارز و اقسام آن
3- ماهيت حقوقي ارز
4- اسباب نقل و انتقال ارز و قواعد حقوقي حاكم بر آن
5- مباني تجويز و تحديد نقل و انتقال ارز
6- بايستههاي نظام مطلوب قاعده گذاري نقل و انتقال ارز
ارز، بهعنوان پول رایج کشورهای خارجی، مهمترین و رایجترین ابزار مالی[1] مورداستفاده در پرداختهای بینالمللی است به همین جهت است که این ابزار مالی، همواره و از منظر علوم مختلف مورد تحلیل و بررسی جدی قرارگرفته است. از منظر حقوقی، ارز مال است و مال میتواند موضوع نقلوانتقال قرار گیرد. بر اساس اصل حاکمیت اراده، اصل آزادی قراردادی و اصول دیگر فقهی و حقوقی موردپذیرش نظام حقوقی ایران، نقلوانتقال ارز علیالاصول مشروع و مجاز است و همچون سایر عقود، این نقلوانتقال از طریق ایجاب و قبول منتقل میشود و نیاز به تشریفات دیگر ندارد؛ اما آزادی کامل نقلوانتقالات ارز لزوماً مورد تأیید حکومتها نیست؛ چراکه این آزادی، به دلایل مختلف ممکن است با اقتضائات و مصالح حکومتها در تعارض قرارگرفته و موجب شود که نظم عمومیِ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی کشورها به مخاطره بیافتد. به همین دلیل است که حکومتها از حق خود برای تحدید اصل حاکمیت ارادهها و اصل آزادی قراردادی در حوزه نقلوانتقال ارز استفاده کرده و از طریق وضع قواعد حقوقی موجد ضمانت اجرا، این معاملات را محدود کردهاند.
در نظام حقوقی ایران نیز از دیرباز تاکنون حکومت از حق خود برای محدودسازی نقلوانتقالات ارز برای انتظام بخشی به بازار ارزهای خارجی استفاده کرده است و این معاملات را از طریق جرمانگاری معاملات غیرمجاز بهعنوان اثر تکلیفی محدود کرده است که وجود قوانین و مقررات متعدد[2] در این حوزه، همگی گواهی بر این امر است. اگرچه قانونگذار ایران در هیچکدام از این مقررهها بهصراحت به بطلان معاملات غیرمجاز ارز اشاره نکرده است اما با استناد به قاعده اصولی دلالت نهی بر فساد معاملات، بطلان این معاملات نیز بهعنوان ضمانت اجرای وضعی قابلاثبات است. اثر بطلان معاملات ارز غیرمجاز، لزوم رعایت تشریفات خاص در خصوص معاملات ارز است به گونهای که عدم رعایت این تشریفات، هم موجب اجرای ضمانت اجرای کیفری در حق مرتکب میشود و هم سبب بطلان معامله صورت گرفته و این یعنی تبدیل عقود موجب نقلوانتقال ارز از عقود رضایی به عقود تشریفاتی.
تجربه بحرانهای متعدد ارزی در تاریخ اقتصاد ایران نشان میدهد که با وجود بیش از یک قرن از شروع وضع قواعد حقوقی در حوزه نقلوانتقال ارز و ایجاد ضمانت اجراهای سنگین، قانونگذار ایران نتوانسته است نقش خود را در انتظام بخشی به بازار معاملات ارز بهخوبی ایفا کند. بدون تردید نابسامانی ارزی در یک کشور تابعی از متغیرهای متنوع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است اما آنچه که تاکنون مغفول مانده، بررسی نقش متغیرهای حقوقی و به تعبیر دیگر بررسی تأثیر فقدان یک نظام قاعدهگذاری مطلوب در این حوزه است؛ به دیگر سخن در خصوص نابسامانیهای در ارزی ایران این سوال به ذهن متبادر میشود که آیا میتوان بخشی از این نابسامانی را ناشی از فقدان یک نظام قاعده گذاری مطلوب در حوزه نقلوانتقال ارز دانست؟ آیا نظام قاعده گذاری موجود در این حوزه، سنخیتی با مبانی فقهی و حقوقی قاعده گذاری موردپذیرش نظام حقوقی ایران دارد؟ و درنهایت آیا میتوان مختصات و اصول قاعده گذاری مطلوب در حوزه نقلوانتقال ارز را ارائه کرد؟
پاسخ به این سؤالات قطعاً با دشواریهایی، بیش ازآنچه به نظر میرسد روبروست؛ چراکه شناخت نظام حاکم بر مقرره گذاری در این حوزه، مستلزم بررسی تکنیکی مقررات موجود است و شناخت ایرادات وارد به آن مستلزم بررسی فلسفی موضوع، محل تلاقی مباحث مختلف است و نگارنده باید بهگونهای قدم بردارد که هم مباحث جامع باشد و هم درعینحال انسجام متن حفظ شود و از پراکندهگویی اجتناب شود.
شناخت زوایای نظام حاکم بر قاعدهگذاری در حوزه نقلوانتقال ارز موکول به بیان برخی مباحث مرتبط است. با توجه به تعریف خاص قانونگذار از ارز بهعنوان موضوع نقلوانتقالات ارز، ضروری است که ابتدائاً مفهوم، اوصاف و اقسام ارز مورد شناسایی قرار گیرد. پس از شناخت ارز، شناخت اسباب قانونی نقلوانتقال ارز و قواعد حاکم بر این اسباب است که باید موردتوجه قرار بگیرد. همچنین ضروری است تبیین شود که نسبت آنچه که امروزه بهعنوان قواعد حقوقی نقلوانتقال ارز شناخته میشود، با مبانی فقهی حقوقی مورد پذیرش نظام حقوقی ایران چیست. فهم این مباحث، پنجرهای خواهد بود به سمت آسیبشناسی واقعی نظام حقوقی ایران در حوزه تحدید و قاعدهمندسازی نقلوانتقالات ارز و جلوگیری از بروز نابسامانیهای ارزی درنهایت ارائه مدل مطلوب قاعده گذاری در این حوزه.
امید میرود که کتاب حاضر گشاینده مسیری باشد به روی دانشپژوهان تا با تکیه به مباحث بینرشتهای و کاربردی حقوق و اقتصاد و خلق آثار گرانبها، راهنمای قانونگذار در این عرصه باشند.