1- ريشههاي سلب مالكيت
2- مكاتب مختلف، مشكلات مشابه: نظريه توسعه در قرن بيستم
3- از نوليبراليسم تا پساتوسعه: افول و بازتعريف نظريه توسعه
4- ماركس، گرامشي و شبكههاي قدرت
5- توسعه نامتوازن و انباشت سرمايه: «مجموعه دوسور»
6- «مجموعه دوسور» و زنجيرههاي جهاني سلب مالكيت
7- ورودي ها و خروجي ها: پردهگشايي از كمك، تجارت و سرمايهگذاري بهعنوان پيشرانهاي توسعه
8- وضعيت توسعه، كمك، تجارت و سرمايهگذاري در جنوب جهاني
9- الگوسازي توسعه در جنوب جهاني
10- سلب مالكيت معكوس
کتابی که هم اکنون در پیش رو دارید، یکی از جدیدترین آثار علمی در حوزه توسعه نیافتگی به شمار می آید که با اتکا به داده ها و تحلیل کمّی، اقدام به ارائه و تبیین چارچوبی نظری تحت عنوان «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» کرده است. تمرکز جغرافیایی این اثر پژوهشی بر جنوب جهانی بر جذابیت و غنای محتوایی مجلد افزوده است، چرا که مسئله توسعه و متعاقب آن، توسعه نیافتگی، خاص کشورهایی است که در محور جنوب قرار دارند و جغرافیا و انواع سرمایه این کشورها در خدمت توسعه یافتگی محور شمال (شمال جهانی) بوده است.
استدلال اصلی نویسندگان کتاب که خود را مجزا از جنوب جهانی نمی دانند، این است که به رغم حضور قدرت های نوظهور و اشکال جدید «کمک»، «تجارت» و «سرمایه گذاری»، لکن رویه های اقتصادسیاسی کماکان از نظام های تثبیتیافته انباشت ثروت که به ضرر جنوب جهانی است، حمایت می کنند. در واقع، پیام این کتاب به کشورهای درحال توسعه این است که «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» می تواند توسعه انسانی را تسهیل نماید، اما این توسعه با محدودیت هایی از جنس زمان و فضا نیز رو به رو است.
آنچه می توان خروجی و یافته اصلی تحلیل کمّی و استدلال های این اثر دانست، ناظر بر این گزاره است که «کمک و سرمایه گذاری مستقیم خارجی باید با دیده تردید نگریسته شود و اینکه جنوب جهانی نباید این سرمایه گذاری ها را بصورت خودکار به عنوان پیشران های توسعه خود درنظر گیرد». به دیگر سخن، جمع بندی مجلد حاضر این است که هیچ مسیر میانبری بهسوی توسعه وجود ندارد. توسعه باید فرایندی فراگیر، افزایشی و توانمندساز باشد. ورودیهای اقتصادی شاید تسکین کوتاه مدتی به همراه داشته باشد، اما اگر «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» در سطح کشوری قابلیتهای فردی را بهبود نبخشد و درعینحال، بر محدودیتهای ناشی از عناصر فضایی-زمانی تثبیتیافته غلبه نکند، این ورودی های اقتصادی که غالبا از سمت شمال جهانی و قدرت های نوظهور جاری می شود، بعید است به توسعه انسانی تبدیل گردد.
کتاب حاضر در 10 فصل به تبیین آنچه به اختصار در سطور فوق اشاره شده، پرداخته است. فصل نخست به خوبی و با دقت کامل سعی در تعریف و تشریح تمامی مفاهیمی کرده که نه تنها پیش نیاز درک ایده اصلی مجلد حاضر بوده، بلکه بصورت اصولی بستر لازم برای یادگیری و مرور آنچه توسعه یافتگی و توسعه نیافنگی در بطن خود به همراه دارد را مهیا ساخته است. فصل دوم با تحلیل مفهوم توسعهنیافتگی و همچنین واکاوی ریشههای تاریخی آن در نظام استعماری جنوب جهانی آغاز میشود. همچنین، این فصل با بررسی برخی از اندیشههای اصلی توسعه بهمنزله پاسخی به رویدادهای سیاسی-اقتصادی زمان خود و نقد برخی از مکاتب اولیه نظریه توسعه بهویژه نظریه نوسازی، نظریه وابستگی و نظریه نظام جهانی، اختلافات بین مباحث توسعهنیافتگی درونزا و برونزا را تبیین میکند و «مجموعه دوسور» بهمنزله شیوهای برای سازگار کردن این توضیحات متضاد از توسعهنیافتگی ارائه شده است. بهعلاوه، «مجموعه دوسور» با منظور کردن سطوح توصیفی (درونزا) و ساختاری (برونزا)، توضیحات بیشتری در خصوص این تحلیل دوبخشی فراهم میسازد.
در فصل سوم با فاصله گرفتن از سطح تحلیل دولتی و حرکت بهسوی توسعه انسانمحور و با پوشش دادن گسترش جهانی سرمایهداری و نولیبرالیسم از طریق جهانیشدن، برخی از روندها و اندیشههای اواخر قرن بیستم تشریح شده است. این فصل نظریه نولیبرال را بهمنزله چارچوبی غالب که جهانیشدن از طریق آن رخ داده است و بهمنزله پروژه جهانی سیاسی-اقتصادی و چارچوبی سیاسی است، توصیف میکند و جریانهای مخالف موجود در آثار توسعه ازجمله جریانهای ارائهشده در پساتوسعه و نظریه توسعه بحرانی نیز مطمح نظر قرار گرفته است. فصل چهارم با تلفیق بازنگری دیوید هاروی از انباشت اولیه مارکس و فرمولبندی مجدد رابرت کاکس از تحلیل گرامشی، چارچوب مفهومی و نظری «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» را ارائه مینماید. این فصل در تلاش برای تشریح این موضوع است که شبکههای قدرت چگونه طرحوارهای کلی برای درک ماهیت نظام مند انباشت سرمایه در سطح فضا و زمان فراهم میسازند.
در فصل پنجم، «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» برای تبیین نظام جهانی انباشت در عصر نولیبرالیسم و جهانیشدن بکار گرفته شده و چنین تحلیل می نماید که در این عصر، شبکههای نخبگانی که بر فناوریهای سرمایهداری و امپریالیسم تسلط یافتهاند، بحرانهای انباشت بیشازحد را از هسته به پیرامون و شبه پیرامون انتقال میدهند و توسعهنیافتگی از برهمکنش بین عوامل سطح بینالمللی (ساختاری) و داخلی (توصیفی) و «کار» نخبگان و کارگران ناشی میشود. فصل ششم با محوریت قرار دادن سه نمونه مطالعاتی در حوزه «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» چنین استدلال می کند که نخبگان مواد خام جنوب جهانی را از طریق زنجیرههای عرضه پیچیده و مبهم به سرمایه تبدیل میکنند و این کار را به شیوهای انجام میدهند که به بهبود توسعه کمک چندانی نمیکند.
استدلال فصل هفتم حاکی از آن است که بازار بینالمللی به کشورهای درحالتوسعه فشار وارد میکند تا موانع تجارت را کاهش دهند و درعینحال سرمایهگذاری مستقیم خارجی و کمکها را بهمنزله کاتالیزورهای توسعه ارائه میدهد. این ورودیهای مالی بهمثابه تنها شیوههای دستیابی به رشد اقتصادی و بهبود توسعه انسانی معرفی میشوند اما بررسی دقیق این ادعاها و کاوش در شواهد خلاف این مطلب را نشان میدهد. تصاویری از وضعیت کنونی توسعه، کمکها، تجارت و سرمایهگذاری در جنوب جهانی در فصل هشتم ارائه شده است. در این فصل، روندهای عمومی موجود در جنوب جهانی بررسی شده و واکاوی عمیقتری صورت گرفته است تا امکان بحث در مورد ناهنجاریها و استثناها فراهم شود و همچنین شناسایی قصورکنندگان و داستانهای موفقیت جنوب جهانی ممکن گردد.
در فصل نهم با ارزیابی رابطه بین کمکها، تجارت، سرمایهگذاری و توسعه در جنوب جهانی، استدلال میشود که سه عامل به میانجیگری در این روابط میپردازند که عبارتاند از اهداف نقشآفرین خارجی و نوع ورودی اقتصادی، استواری «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» در سطح کشور یا بلوک و نهایتاً، ساختار فضایی-زمانی آن کشور یا بلوک. در نهایت فصل دهم، «مجموعه دولت-سوداگری-رسانه» را بهمنزله چارچوبی تحلیلی برای درک اقتصاد سیاسی توسعهنیافتگی در جنوب جهانی معرفی مینماید.
مباحث توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی برای دهه ها است که مورد توجه جوامع علمی و اجرایی در ایران قرار گرفته است و بر همین اساس، مجلدات بسیاری تالیف یا ترجمه شده است. آنچه نگارندگان این سطور را به ترجمه این اثر ترغیب نمود، رویکرد و چارچوب بدیعی بود که بن مایه این کتاب را تشکیل داده و لذا ضرورت نشر این اثر در داخل کشور را یادآور می شد. مترجمان این مجلد امید آن را دارند که چارچوب مفهومی و نظری جدید کتاب سرآغاز پژوهش های تالیفی ای گردد که نه تنها به نقد و بررسی ایده این کتاب می پردازند، بلکه بتوانند به سمت تدوین الگویی بومی از توسعه یافتگی قدم بردارند.