اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۱۸۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۶۴۲







بررسی ارث «حمل- ولد»

دسته بندی: حقوق مدني - حقوق مدني 8 ( شفعه وصيت و ارث )

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۲۶۹۰۴۸

سال چاپ:۱۳۹۹/۰۳/۲۴

۱۳۲ صفحه - رقعي (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۹۰۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۸۱۰۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- مفاهيم و ادبيات نظري
2- شرايط ارث بردن حمل
3- نبودن وجود رابطه زوجيت
4- لعان مانع پنجم ارث
5- عوامل پيدايش ولدالزنا و ولد ملاعنه فقط در خصوص زنا
6- اقسام نكاح در جزيره العرب قبل از اسلام
7- بعد از اسلام
8- عوامل پيدايش اطفال ولدالزنا
9- انكار نسب در اطفال زنا زاده و لعن شده
10- اقسام نفي ولد
11- آثار حقوقي رجوع از لعان نسبت به پدر و فرزند
13- آثار حقوقي لعان بين فرزند و اقارب مادري

کودکان ولدالزنا اصطلاحی است که در ایران باری منفی به خود گرفته است. این اصطلاح در ادوار مختلف تاریخی با عناوین دیگری از جمله حرام زاده، و بی‌پدر و... مطرح می­شد. بنابر شریعت اسلام و همچنین عرف و قانون که می­توان گفت اخذ شده از فقه جعفری است کودک فوق کودکی است که از یک رابطه غیرشرعی یعنی رابطه­ای که منجر به ازدواج دائم یا موقت نشده باشد ایجاد و متولد می­گردد. در این که آیا همه این کودکان همانند هم هستند یا نه نظرهای متفاوتی ما بین فقها و حقوقدانان وجود دارد.


طبق ماده­ی 1167 قانون مدنی متولد از زنا ملحق به زانی نمی­شود یعنی اگر بچه­ای از رابطه­ی غیرمشروعی متولد شود همانند حقوق یک کودک عادی مثل ارث، حضانت و نفقه و غیره برخوردار نیست پس وجود این ماده، آثار و تبعات مــنفی فراوانی بر فرزندی که پاک و منزه است و عاری از هر گونه خطا و گــناه می­باشد به بار می­آورد در این کتاب سعی بر آن خواهد شد که مشخص گردد کودکان فوق دقیقاً چه کسانی هستند و آیا احکام و آثار ماده 1167 قانون مدنی ایران بر همه کودکان فوق الذکر صدق می­کند یا فقط مربوط به کودکان ناشی از زنا می­باشد و سپس معلوم گردد که این افراد دارای چه حقوقی می­باشند، در صورت وجود محرومیت از ارث بخشی از حقوق اولیه انسانی، این محرومیت ناشی از چیست؟ آیا می­توان این امر را از مصادیق عدالت دانست و در نهایت این که به لحاظ وجود بعضی از واقعیت­های تلخ جامعه امروز نسبت به ادوار قبل که منتهی به به وجود آمدن چنین کودکانی می­گردند آیا نیازی به تجدیدنظر در قوانین جاری کشور نسبت به حقوق چنین افرادی وجود دارد یا خیر؟ در اکثر کشورهای دنیا پذیرش این امر که این فرزندان هیچ نقشی در سرنوشت خود نداشته­اند و این کودکان در جامعه نیاز به حمایت دارند و با قبول این واقعیت که متأسفانه نمی­توان در جامعه یک مدینه فاضله ایجاد کرد اقدام به قبول حقوق این دسته از کودکان همانند سایر کودکان نموده­اند و هیچ تفاوتی میان کودکان و با این گونه کودکان ندانسته­اند. در راستای این امر طبق پیمان نامه جهانی کودک که اکثریت کشورهای دنیا آن را امضا نموده­اند همه کشورهای عضو متعهد ملتزم شده­اند که حقوق کودکان را محترم شمرده و تمام سعی خود را در جهت انجام آن صورت دهند. طبق این پیمان نامه هیچ تفاوتی میان کودکان نیست، چه سیاه باشند و چه سفید چه مشروع باشند چه نامشروع و علی رغم این که ایران به اتفاق چند کشور دیگر از جمله قطر و عربستان و... این پیمان نامه را پذیرفت، ولی متأسفانه تاکنون اقدامی‌در جهت رفع مشکلات مزبور بر این دسته از کودکان ننموده است. علت و سبب بعضی از محرومیت­های کودکان از حقوق اولیه خصوصاً ارث در قانون ایران را به اسلام منتسب می­دانند ولی آنچه که مسلم است و همه مسلمانان و فقها بر این عقیده و باور هستند، اسلام، عین عدالت است و در آن ناعدالتی وجود ندارد. در آیه 16 سوره­ی فاطر پروردگار می­فرماید: «و لا تزرُ وازره وزر اخری» پس با وجود چنین نصّی و همچنین وجود روایات و احادیث فراوان مبنی بر این که همه اظهارات و فرمایشات اسلام بر پایه عدالت است چگونه می­توان این امر را قبول نمود که محرومیت کودکان نسبت به بعضی از حقوق اولیه انسان ناشی از اسلام است.


بعضی از فقهای امامیه در خصوص حقوق کودکان حرام زاده و لعان شده فقط به عدم تحقق ارث قائل هستند و این امر را به حکم نص می­دانند و نسبت به سایر حقوق قائل به وجود نسب هستند ولی بعضی دیگر از فقها که قانون ایران نیز از نظر این فقها نشأت گرفته اعتقاد به عدم وجود هرگونه نسبی دارند که نتیجه آن چیزی جز بیگانه بودن کودک با والدین خود نیست با توجه به این که اسلام عین عدالت بوده آیا می­توان نظر این فقها را در احکام اسلام گنجاند و یا این که باید قبول کنیم که حکم این فقها بر کودکان بیش از چیزی است که می­توان از احادیث و روایات یافت، جدای از این با توجه به این که بسیاری از احکام کشورها با مقتضیات زمان تغییر پیدا می­کند و ایران نیز مستثنی از این امر نیست لازم است بعضی از قوانین را تغییر دهیم و با توجه به وجود پیمان نامه­های متفاوت از جمله پیمان نامه جهانی کودک که همه کشورهای عضو متعهد به رعایت مقررات آن هستند و این که ایران نیز جزو اعضاء این پیمان نامه می­باشد ملزم به رعایت مفاد آن باشیم و جنین دارای یک نوع شخصیت حقوقی است که می‌تواند از حقوق خود متمتع شود یعنی اهلیت تمتع دارد صحت وصیت برحمل، وقف بر حمل به تبع موجود زنده شاهد این مدعا است بالاتر از همه اینها حق حیات بر او ثابت شده و هیچکس نمی­تواند این حق را از او بگیرد. مگر اینکه خلافش ثابت شود و ثابت شود که جنین از این حق خاص استثنائاً محروم است مانند وقف ابتدائی بر حمل بنا بر مشهور، ارث از حقوقی است که نه تنها استثنا نشده است بلکه نص و فتوی تحت شرایطی بر آن صراحت دارند در کتاب شرایع آمده است: « الحمل یرث بشرط أنفضاله حیاً». صاحب جواهر قده در شرح این عبارت می‌نویسد: اجماع منقول و محصل و نصوص مستفیض بلکه متواتر مدرک و مستند این حکم است. همچنین درنصوص مستفیض آمده است: « اذا تحرک تحرکاً بینا ورث »


واژه «لعان» از نظر لغوي مشتق از مصدر «لعن» مي‏باشد. لعن به معناي دور ساختن و طرد كردن از خير و خوبي است و بعضي از لغويين آن را به معناي دور ساختن از خداوند و نيز نفرين و دشنام دادن مي‏دانند. در قرآن كريم، آيه «بَلْ لَعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفْرِهِمْ» (بقره، آيه 88) و «يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره، آيه 159) به معناي دور ساختن و طرد نمودن از رحمت خدا است. از اين مصدر، واژه «لعن» كه جمع آن «لعان» و «لعنات» است ساخته شده كه نيز به معناي دور ساختن و طرد كردن مي‏باشد. بدين جهت به شخصي كه از سوي مردم مورد دشنام و ناسزا واقع شده «لعين» يعني مطرود مي‏گويند. «لعان» و «التعان» و «ملاعنه» در لغت به معناي وقوع نفرين و دشنام بين دو يا چند نفر است و بدين ترتيب به عمل كسي كه خودش را مورد دشنام و نفرين قرار داده «لعان» نمي‏گويند، لذا چنانچه دو يا چند نفر به يكديگر دشنام دهند و نفرين كنند گفته مي‏شود كه يكديگر را «لعان» نموده‏اند.