اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۴۵۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۱۸۲۵







تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در حقوق قراردادها

پدیدآوران:
دسته بندی: حقوق قراردادها - كليات و اصول قراردادها

شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۲۵۶۹۷۵

سال چاپ:۱۴۰۰/۱۰/۱۴

۳۲۴ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۲۲۵۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۲۰۲۵۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- مفاهيم و مباني اخلاق، حقوق و اقتصاد
2- مكتب‌ها، رويكردها و روش‌هاي تحليل اقتصادي حقوق
3- رويكردها و روش‌هاي تحليل اقتصادي حقوق
4- اخلاق، حقوق و اقتصاد (استقلال يا وابستگي)
5- قلمرو اجرايي اخلاق، حقوق و اقتصاد
6- ارتباط مسئوليت اخلاقي و مسئوليت حقوقي
7- اصول اخلاقي و كارايي اقتصادي
8- تحليل اقتصادي مراحل قراردادي
9- تحليل اقتصادي اصول اخلاقي در قرارداد
10- تحليل آماري نتايج پرسشنامه
11- اصل حسن نيت
12- اصل عدم تدليس و فريب
13- تحليل مطلوبيت

در این پژوهش از طریق تعامل و ارتباط میان حقوق، اخلاق و اقتصاد به تبیین موضوع تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در حقوق قراردادها پرداخته می‌شود. تحلیل اقتصادی حقوق بدین معنی است که موضوعات حقوقی با ابزارهای اقتصادی از طریق به‌کارگیری نظریه­ها و تکنیک­های اقتصادی برای آزمون ساختارها، فرایند و آثار حقوق و نهادهای حقوقی بررسی و بازخوانی شوند. به‌ عبارت ‌دیگر، در تحلیل اقتصادی حقوق، نهادهای حقوقی به ‌عنوان متغیرهای اقتصادی درون مدل­های اقتصادی بررسی می­شوند.


یکی از اهداف حقوق قراردادها، فراهم نمودن زمینه همکاری و تعامل میان اشخاص است. از دیدگاه اقتصادی، حقوق قراردادها با لازم­الاجرا دانستن تعهدات قراردادی، مطلوبیت[1] افراد را افزایش می­دهد. هرچند از نظر مکتب تحققی یا اثباتی حقوق[2]، حقوق به ‌مثابه قلب اثبات­گرایی است و ارتباطی بین اخلاق و حقوق وجود ندارد و ضرورتی هم به وجود این ارتباط نیست.[3] با این‌ حال، برخی از نظریه‌پردازان این مکتب مثل کانت[4] و ریپر[5] ایراداتی وارد کرده­اند.


کانت، در زمینه قراردادها بیان می­دارد که اخلاق حکم می­کند تعهدات قراردادی اجرا شود حتی اگر طرف دیگر نتواند از طریق ابزارهای حقوقی، الزام متعهد را خواستار شود. از نظر کانت، قاعده اخلاقی مثل وفای به عهد، یک تکلیف بیرونی است ولی فرمان درونی وفای به عهد به خاطر تکلیفی که بی­توجه به هرگونه انگیزه­ای بر متعهد بار می‌شود، جنبه درونی صرف دارد. قدرت الزامی تعهدی که اختیاری بوده و با استقلال اراده ایجاد می‌شود، تبدیل به یک قاعده قاطع اخلاقی و یک قاعده خِرَد عملی محض به‌ عنوان اصل برتر اخلاقی می‌شود.[6] ریپر نیز تأکید می­کند که اگر به مرحله تهیه نظم حقوقی توجه نماییم، جدایی اخلاق و حقوق ممکن نیست و حقوق هر قوم نماینده مدنیت و اخلاق ویژه آن‌هاست و هیچ قانون‌گذاری نمی­تواند بی­توجه به این عوامل، قانون وضع کند. از لحاظ نظری نیز قانون‌گذار و دادرسان می­توانند قواعد اخلاقی را تضمین کنند و صفت حقوقی به آن‌ها بدهند و یا نسبت به قواعد اخلاقی بی­اعتنا بوده و با آن مبارزه کنند اما چنین رویکردی پیامدهای ناخوشایندی دارد. به نظر ریپر، اخلاق عامل اصلی ایجاد حقوق و به‌ منزله «گردش خون در بدن» است و نه‌ تنها هدایت و رهبری تهیه قواعد حقوقی را بر عهده دارد بلکه صلاحیت بی‌اثر کردن قاعده حقوقی را نیز دارد.[7]


درمقابل، واقع­گرایان عقیده دارند؛ هر نوع تصمیم حقوقی و یا مقررات حقوقی، دارای آثار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی است که شناسایی این آثار، ضرورت تبیین رابطه متقابل حقوق با سایر علوم را عینی­تر می­کند. به عقیده نوزیک [8] فرد حق دارد خواسته­هایش را دنبال کند و به دنبال نفع شخصی خود باشد به ‌شرط آنکه حدود اخلاقی که او را از لطمه زدن به فعالیت­های مشروع دیگران منع می­کند رعایت کند اگرچه پذیرش اخلاقی حق حمایت‌شده شخص ممکن است موجب فاصله گرفتن از نفع شخصی شود. اختلاف دیدگاه­های حقوق­دانان در استقلال حقوق و اخلاق و یا رابطه حقوق و اخلاق، اگرچه بیشتر به وجود ضمانت اجرای قواعد حقوقی و عدم ضمانت اجرای قواعد اخلاقی مربوط می‌شود، اما مانع نشده تا بسیاری از حقوق­دانان به وجود و ضرورت چنین پیوندی بپردازند.


برخی از صاحب­نظران تحلیل اقتصادی حقوق، نیز برای اخلاق جایگاهی در قلمرو اقتصاد قائل نیستند چرا که معتقدند اخلاق مقوله­ای درونی و ذهنی است در حالی‌ که هدف تحلیل اقتصادی حقوق، معیار عینی لازم دارد، لذا داوری­های اخلاقی و ارزشی در تحلیل تصمیمات حقوقی از جمله قراردادها را نفی می­کنند.[9] بر اساس همین نگرش، برخی از اقتصاددانان با اعتقاد به تعارض میان عدالت و کارایی، اخلاق را در تحلیل­های اقتصادی حقوق کنار گذاشته­اند. اما در پاسخ این ایراد با توجه به نظریات ارائه ‌شده در خصوص عینیت یا ذهنیت اصول اخلاقی، می­توان عنوان کرد که هرچند ارزش­ها اموري عيني هستند، اما مانند مفاهيم ماهوي نيستند که ما­بازای عيني داشته باشند بلکه امور خارجي به آن‌ها متصف و ارزش­ها از آن‌ها انتزاع مي­شوند.


گروهی از حقوق­دانان نیز اقتصاددانان را متهم می­کنند که همه‌ چیز را به چشم سود و زیان و پول و ثروت می­نگرند و صرفاً به دنبال مادیات بوده و به امور معنوی، دینی، اخلاقیات و احساسات توجهی ندارند.[10] از میان مطلوبیت‌گرایان[11]، پازنر[12] ضمن بیان معیار«­بیشینه سازی ثروت[13]» به‌ جای مبنای حقوقی نظریه هنجاری، در پی رفع ایراد مربوط به مخالفت مطلوبیت­گرایی با قواعد اخلاقی برآمد. از نظر او در تحلیل­های اقتصادی حقوق، به ‌جای «­ارزش»[14] در اقتصاد، باید «­ثروت­»[15] را معیار کارایی بدانیم و این همان چیزی است که منشأ بسیاری از فضائل عرفی و اصول اخلاقی در قراردادها می‌شود؛ چرا که پایبندی به فضائل اخلاقی سبب کاهش هزینه مبادله، تسهیل معاملات، کاهش اختلافات، بهبود تجارت و در نهایت، افزایش ثروت می‌شود.


این واقعیت که اخلاق باید توسط افراد تحقق پذیرد به معنی نفی راهبردهای اخلاقی عمومی، مدنی، اجتماعی یا معیارهای قانونی برای راهنمایی نیست. در واقع، وجود بعد فردی اخلاق به معنای نفی ابعاد اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی اخلاق نیست. نفع مادی شخصی، معیار ثابت در نظریه انتخاب عقلانی قراردادی نیست بلکه معیار نفع معنوی شخصی با تبعیت از قواعد و ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی نیز می­تواند در اقتصاد کلان موجب رفاه و مطلوبیت رفتار اجتماعی باشد. بعضی از قواعد اخلاقی جامعه به دلیل تأثیر مهمی که در مناسبات فردی و به‌ویژه حقوق خصوصی دارند به ‌صورت اصل اخلاقی در قالب حقوق وضعی تدوین می­شوند و به دلیل تأمین ضمانت اجرایی آن‌ها توسط دولت، وصف حقوقی پیدا می­کنند. در واقع، قاعده اخلاقی و قاعده حقوقی از حیث ماهیت و مورد و جهت و مقصد و نتیجه، تفاوتی ندارند. چرا که هدف حقوق اجرای عدالت است و عدالت نیز یک مفهوم اخلاقی است. بنابراین پیوند حقوق و اخلاق غیرقابل ‌انکار است. صحت قراردادها در بسیاری از موارد منوط به رعایت قواعد اخلاقی شده است. مبنای تفسیر ضابطه شخصی در مسئولیت مدنی ناشی از تقصیر، ضمانت اجرای مسئولیت اخلاقی است. به‌ عبارت ‌دیگر؛ هیچ‌ کس مرتکب چنین تقصیر حقوقی نمی­شود مگر اینکه احساس کند مرتکب تقصیر اخلاقی شده است و ضمانت اجرای چنین تقصیری یعنی جبران خسارت، توسط حقوق اعمال می‌شود. پس حقوق موضوع حکم را از اخلاق می­گیرد و در شرایط تحقق آن نیز به ‌طور اصولی از اخلاق پیروی می­کند. 


از طرفی، رفتار عامل­های اقتصادی چنان پیچیده است که صرفاً تابعی از کنش­های فردی و مبتنی بر ترجیحات فردی نیست بلکه تا حد زیادی توسط کنش­های جمعی ملتزم خواهند شد. هیوم[16] از جمله نخستین کسانی است که به وحدت حقوق، اقتصاد و اخلاق، در اصل کمیابی و تضاد منافع پی برد و نقش کنش جمعی را در اقتصاد نهادگرا تبیین نمود.


هرچند در تحلیل اقتصادی، حقوق نوعاً به‌مثابه چیزی است صرفاً قانونی که دارای کاربرد ابزاری است و نه ارزش ذاتی، اما در احیای اخلاق مبتنی بر حقوق، حقوق غالباً به‌ صورت «­فریضه شناسی اخلاقی»[17] مدنظر است. یعنی به شکل قید و بندهایی که دیگران مکلف به اطاعت از آن هستند. با این اوصاف، در تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در قراردادها از نظریه‌های اخلاقی هنجارگرا و وظیفه­­گرا استفاده می‌شود. بر اساس نظریه هنجاری و نتیجه­گرا، صرف­نظر از نگاه شخصی، هر عملی که بهترین و عالی­ترین نتیجه را داشته باشد اخلاقی محسوب می‌شود. مطلوبیت­گرایی و اقتصاد رفاه در این دسته قرار می­گیرد. بنابراین، چنانچه مطلوبیت حاصل از نقض تعهد بیشتر از ایفای آن تعهد باشد، چنین نقضی باید مورد حمایت قرار گیرد. بر اساس نظریه اخلاقی وظیفه­گرا، تکلیف به انجام یا خودداری از فعلی ملاک قرار می­گیرد که ضرورتاً نتیجه اخلاقی هم در پی ندارد. به عبارت دیگر، اگرچه ملاحظه مطلوبیت نتیجه، ضروری است اما توجه به نتیجه، تنها معیار اخلاقی مدنظر نمی­تواند باشد. به نظر می­رسد رویکرد نتیجه­گرایانه در تحلیل اقتصادی حقوق قابلیت لحاظ نمودن ارزش­های اخلاقی را ندارد.


در دیدگاه عمل‌گرا که هدف آن گسترش نگاه علمی و اقتصادی است، اصول اخلاقی مانند عدالت و انصاف به دلیل عینیت، جایگاهی ندارد. با وجود این، ناسازگاری تحلیل اقتصادی حقوق با اخلاق، ناشی از دیدگاه اثباتی یا هنجاری آن نیست بلکه ریشه در نگاه عمل‌گرایانه آن دارد. از نظر آنان عدالت عبارت است از به‌کارگیری قدرت برای حفظ حق و این همان انصاف است که قانون در مقام اجرای حق تعریف می­کند. درنتیجه عدالت به دلیل اینکه از ارزش یا اخلاقی بودن حق­های قانونی سخنی نمی­گوید فاقد معیار اخلاقی است. ملاک اصلی سنجش در این دیدگاه، کارایی است. برای حل تعارض میان کارایی و ارزش­های اخلاقی، باید به کارایی به‌ عنوان هدف انحصاری تحلیل اقتصادی حقوق نگاه نکنیم بلکه باید کارایی را ابزار رسیدن به ارزش­های اخلاقی مانند عدالت و انصاف بدانیم. به‌ عبارت ‌دیگر، کارایی را خادم ارزش­های اخلاقی، و ارزش­های اخلاقی را مخدوم کارایی بدانیم. نتیجه چنین نگرشی این خواهد بود که در صورت بروز تعارض میان کارایی و ارزش­های اخلاقی عدالت و انصاف، ترجیح با ارزش­های مخدوم است نه با کارایی.


در بعد بین­المللی نیز حقوق قراردادهای تجاری بین­المللی و حقوق اروپایی به سمتی پیش می­رود که اصول اخلاقی را به‌ عنوان بخش مهم و اجتناب­ناپذیر قواعد عمومی قراردادها به ‌صورت وضعی درآورد. در پاره­ای از موارد مثل کنوانسیون بیع بین­المللی، این اصول (مثل حسن نیت)، به‌ صورت حقوق سخت یا موضوعه تدوین ‌شده و بعضاً ضمانت اجرایی در حد قواعد آمره، برای آن‌ها مقرر شده است. در مقررات اروپایی به ‌طور خاص، تلاش سازمان­ها و مؤسسه­های حقوقی نظیر مؤسسه یکسان­سازی حقوق خصوصی، در حال شکل­گیری و گام در مسیر وضعی­سازی چنین اصولی است. این مقررات گرچه هنوز به ‌صورت حقوق نرم[18] در حال مطالعه و تصمیم­گیری است لیکن همسو و همگام با مقررات بین­المللی مدون، پیش می­رود و تدوین‌کنندگان و پیشنهاددهندگان این اصول، امیدوارند که هر چه سریع‌تر به‌ صورت حقوق موضوعه خصوصی یکسان، به مرحله اجرایی برسد.


از مهم‌ترین مقرراتی که اصول اخلاقی را درون مواد پیشنهادی گنجانیده­اند می­توان به؛ اصول قراردادهای تجاری بین­المللی[19]، اصول آکویس[20]، مقررات مشترک بیع اروپایی[21] و پیش­نویس مرجع مشترک حقوق خصوصی اروپایی[22] اشاره کرد. در کنوانسیون بیع بین­المللی 1980 وین و مقررات نرم، اصول اخلاقی مانند؛ حسن نیت[23] انصاف[24]، عدم تبعیض[25]، عدم تهدید[26]، صداقت[27]، عدم فریب[28]، عدم رفتار ناهماهنگ[29]، تعهد به همکاری[30]، عدم تدلیس[31] و... تصریح شده است. بنابراین اصول اخلاقی مورد تحلیل اقتصادی در این پژوهش از مقررات فوق‌الذکر استخراج شده است.


با این اوصاف باید گفت؛ تحلیل اقتصادی حقوق، ابزار تطبیق واقعیت­ها و متغیرهای اجتماعی جدید با حقوق مدنی بشمار می­رود.[32] منطق و هدف تحلیل اقتصادی حقوق، استفاده از اقتصاد در فرایند تصمیم­گیری حقوقی است. انسان اقتصادی هرچند عاقل است ولی برای بیشینه‌سازی مطلوبیت خود، ممکن است هنجارهای حقوقی را زیر پا بگذارد. مفهوم قرارداد معتبر در تحلیل اقتصادی، علاوه بر اعتبار حقوقی، قرارداد واجد اوصاف برابری، عدالت، انصاف، صداقت، حسن نیت و امثال این­گونه قواعد اخلاقی است که در صورت رعایت آن‌ها در قراردادها، ثبات و قطعیت را به همراه دارد.


از دیدگاه نظریه اقتصادی قرارداد نیز این نکته شایان ذکر است که، اقتصاددانان، به ضمانت اجراهای قراردادی به‌سان قیمت کالا و خدمات می­نگرند و واکنش افراد نسبت به قیمت­ها را همانند واکنش آن‌ها نسبت به ضمانت اجراها می­دانند. به ‌عبارت ‌دیگر؛ همان‌طور که قیمت بالای کالا و خدمات، واکنش منفی مصرف­کننده بر میزان تقاضا را در پی دارد، تضمینات حقوقی محکم­تر نیز واکنش منفی دارد، لذا سعی عاملان اقتصادی بر این است که اعمال حقوقی با تضمین­های حقوقی کمتر را برگزینند. ولی از دیدگاه دیگر، بر پایه تحلیل اقتصادی، رعایت و توجه به اصول اخلاقی توسط طرفین قراردادی، به لحاظ درونی کردن تضمینات، سبب کاهش هزینه­های مبادله، افزایش اعتبار و اعتماد، افزایش مطلوبیت، بیشینه‌سازی ثروت، افزایش رفاه اجتماعی، تحقق کارایی قراردادی، بهبود بهینه منابع، کاهش ریسک و ناامنی معاملاتی، جلوگیری از فرصت­طلبی و در نهایت تحقق عدالت اجتماعی خواهد شد، زیرا درونی کردن تضمینات، سبب درونی کردن هزینه­ها[33] می‌شود که آثار و تبعات اقتصادی منفی کمتری نسبت به هزینه­های بیرونی دارد.


از آنجا که بنیادی­ترین نهاد در حوزه اقتصادی، نهاد قرارداد است و بدون وجود قرارداد، نظام و سازمان  اقتصادی میسر نخواهد بود، به علاوه مبنای بازار اعم از بازار مبادله کالا و بازار کار و اشتغال نیز قرارداد است، بنابراین، قرارداد می­تواند تضمین­کننده امنیت و پیشرفت و عدالت اقتصادی باشد و ارزش­ها و هنجارهای اخلاقی موجب تلطیف اجرای عدالت توزیعی و قراردادی و گسترش و پایداری امنیت اقتصادی می‌شود.[34]رعایت اصول اخلاقی در قراردادها و پایبندی به این اصول، می­تواند از طریق کاهش موارد استناد به فسخ قرارداد، نقض تعهد، مذاکره مجدد، تعدیل قرارداد، خطر اخلاقی[35] و انتخاب نامساعد[36]، به کارایی قراردادها بیانجامد.


همچنین در تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در قراردادها، از یک منظر به مقوله­های همکاری و مشارکت، درستی و صداقت، انصاف، عدالت، حسن نیت، رفتار عادلانه و غیر تبعیض‌آمیز در مراحل پیش­قراردادی، انعقاد قرارداد و اجرای تعهدات قراردادی و آثار اقتصادی آن‌ها پرداخته می‌شود و از منظر دیگر، تأثیر آثار اقتصادی بر انگیزه­های رفتاری به رعایت این اصول اخلاقی و پایبندی به آن‌ها مورد بررسی قرار می­گیرد. به کمک ابزارهای تحلیل اقتصادی، نقش اساسی این اصول در کارایی اقتصادی قراردادها و رفاه اجتماعی تبیین خواهد شد. به عبارت رساتر، از دید محوری بودن متدلوژی اقتصاد به بررسی ابعاد و عناصر اخلاقی در قراردادها پرداخته می‌شود. بنابراین بر اساس قاعده هزینه - فایده اقتصادی، توجه به هزینه - ­فرصت­ها، تبادل الزامی[37] و سایر تکنیک­ها و ابزارهای اقتصادی، در مورد فکر یا عمل اخلاقی داوری می‌شود. از این لحاظ اگر منافع نهایی یک فکر یا عمل اخلاقی از هزینه نهایی آن بیشتر باشد، آن فکر یا اقدام اخلاقی پذیرفته است و اجرای آن توصیه می‌شود چرا که اجرای چنین کارکرد اخلاقی، توجیه اقتصادی دارد. اما اگر منافع نهایی کمتر از هزینه نهایی باشد به لحاظ عقلانیت اقتصادی توصیه نمی­شود.[38]


در حقوق داخلی، اثر مکتوب و مستقلی که به تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در حقوق قراردادها پرداخته باشد وجود ندارد. هرچند برخی از اصول مثل حسن نیت و تعهد به همکاری آن هم به‌ صورت توصیفی تحلیل اقتصادی شده‌اند. در واقع انتخاب این موضوع و بررسی جوانب آن به جهت نو بودن رشته حقوق اقتصادی در ایران و کمبود منابع و مطالعات بین­رشته­ای به‌ویژه حقوق و اقتصاد، اقدامی بدیع و نو است. لیکن یک یا دو مبحث از موضوع تحقيق و یا عنوان کلی رابطه تحلیل اقتصادی و اخلاق، به‌ صورت پراکنده در ضمن کتب و یا مقالات حقوقی و یا اخلاقی و اقتصادی به‌اجمال مورد بحث قرار گرفته است. در حقوق خارجی نیز تاکنون منبعی که به ‌صورت مستقل به این موضوع پرداخته باشد ملاحظه نگردید هرچند بعضاً به‌ صورت کلی و بعضاً به‌ صورت موردی منابعی وجود دارد. ویلکینسون و هافمن در تحقیقات خود دریافتند که اشخاص کاملاً نسبت به جنبه اخلاقی قراردادها حساس هستند.[39] و فیلدمن و تیکمن نیز نتیجه گرفته­اند که بسیاری از اجرا یا نقض تعهدات قراردادی، ناشی از ملاحظات و انگیزه­های اخلاقی طرفین قرارداد است.[40] فریمن نیز دریافت که مطالبه­های ­اخلاقی، نه ‌تنها ارتقای منافع شخصی و ارضای بیشینه تمایلات افراد را موجب می‌شود بلکه پذیرش محدودیت‌ها بر اساس اصول و الزام‌های اخلاقی از دلیل قانع­کننده برخوردار است؛ به این مفهوم که پایبندی به اصول اخلاقی در صورتی‌ که همه طرف‌های قرارداد به آن ملتزم باشند، بهترین گزینه ممکن برای بیشینه دستیابی به امیال فردی در قرارداد است.[41]


 اما منبعی که ارتباط سه علم حقوق، اقتصاد و اخلاق را بررسی کرده باشد مشاهده نشد. به ‌صورت موردی مطالعات و تألیفاتی صورت گرفته است.


هدف از انجام این پژوهش، مطالعه، بررسی و تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در حقوق قراردادها و چگونگی تأثیر این اصول به کمک ابزارهای اقتصاد خرد نظیر کارایی، نظریه بازی‌ها، رفاه کل، هزینه - فایده و مطلوبیت است. سعی بر این است تا با بررسی راهکارهای حقوق و اقتصاد، جایگاه این اصول در روابط قراردادی به مقیاس فردی و با تعمیم به جامعه، نتیجه مطلوب رفاه کل، کارایی و عدالت را تجزیه ‌و تحلیل نماییم. نتایج تحقیق برای قضات در صدور آرای عادلانه­تر، حقوقدانان برای تبیین و تعیین جایگاه مناسب مطالعات بین­رشته­ای حقوق و اقتصاد و اخلاق، دانشجویان، برای فتح بابی بر پژوهش در این زمینه و مراجع قانون­گذاری، در لحاظ نمودن جنبه­های اقتصادی و اخلاقی در قانون‌گذاری و همچنین عوامل کسب‌وکار، در اصلاح رفتار و تعدیل انگیزه­های معاملاتی در قراردادهای خصوصی کاربرد خواهد داشت.


فرض بر این است که؛ اصول اخلاقی از طریق تشویق به رعایت اخلاق و همکاری در رابطه قراردادی، تضمین التزام بهینه به اجرای قرارداد، کمینه‌سازی هزینه مبادله ناشی از مراحل پیش­ قراردادی، انعقاد قرارداد و اجرای آن، سبب بهبود کارایی و افزایش رفاه اقتصادی و تثبیت قدرت و اعتبار این اصول  می‌شود.


به علاوه اتکا به اصول اخلاقی، از طریق درونی کردن هزینه­ها و تضمین قطعیت قراردادها به کارایی حقوق قراردادهای خصوصی کمک می­نماید.


تبارشناسی اثر

تبارشناسی این اثر دربرگیرنده سه حوزه مطالعاتی؛ فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه اقتصاد و با محوریت حقوق قراردادها می‌شود. در بخش فلسفه اخلاق به بیان مفاهیم اخلاقی و اصول اخلاقی شناخته ‌شده در جوامع و مورد تأیید و تأکید فلاسفه و نظرات و دیدگاه­های مختلف پرداخته می‌شود. در حوزه فلسفه حقوق نیز رابطه مفاهیم و اصول اخلاقی با حقوق و جایگاه این اصول اخلاقی در تعهدات قراردادی مورد تبیین واقع می‌شود. در حوزه فلسفه اقتصاد نیز به دو جنبه پیوند اخلاق و اقتصاد و همچنین تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی و تأثیر رعایت این اصول در قراردادها نگریسته می‌شود و در چارچوب اصلی نیز ارتباط دو یا چند سویه میان هرکدام از این سه حوزه با حقوق قراردادها تبیین می‌شود. به همین منظور پرسشنامه­هایی با سؤالات هدفمند، تهیه و از اصحاب دعوی و کارگزاران حقوقی(­وکلا، کارشناسان، قضات، سردفتران و مشاوران حقوقی) تحقیقات به ‌عمل ‌آمده و نتایج حاصله تجزیه ‌و تحلیل خواهد شد.


راهبرد اصلی در این کتاب به سمتی است که با تشریح و تبیین اهمیت اصول اخلاقی و جایگاه آن در استحکام و نظم قراردادی، پیامدهای مؤثر اقتصادی مترتب بر رفتارها و انگیزه­های اشخاص از طریق رعایت اصول اخلاقی، تحلیل رفتاری شده و در نهایت نقش این اصول در بهبود یا تضعیف کارایی در قراردادها تبیین ­شود؛ چرا که عقیده بر این است هر چه قراردادها اخلاقی­تر شوند اجرایی­تر و هر چه اجرایی­تر شوند کارآمدتر و هر چه کارآمدتر شوند اقتصادی­تر هستند.


سازمان‌دهی کتاب

در این کتاب برای تبیین رابطه اصول اخلاقی و نقش این اصول در قراردادها ضرورت امر ایجاب می­نمود که ابتدا به مفاهیم و مبانی اخلاقی و مواردی از جمله؛ تعاریف اخلاق، اصول اخلاقی، مکاتب و نظریه­های اخلاقی، مطلق یا نسبی­گرایی، عینی­گرایی و ذهنی­گرایی و رویکرد­ها و دیدگاه­های فلاسفه اخلاق در خصوص این مفاهیم پرداخته شود. سپس برای ایجاد پیوند میان اخلاق و حقوق و تحلیل اقتصادی اصول اخلاقی در قراردادها، مبانی و مفاهیم تحلیل اقتصادی حقوق (حقوق و اقتصاد)، رویکرد­ها، مکاتب و گرایش­های تحلیل اقتصادی حقوق و نظریه­های موافق و مخالف استقلال یا وابستگی حقوق به دیگر شاخه­های علوم به‌ویژه اخلاق و اقتصاد مورد نقد و بررسی قرار ­گیرد. به علاوه قلمرو اجرایی اخلاق، حقوق و اقتصاد مورد تبیین قرار گرفت و سپس به ارتباط مسئولیت اخلاقی و مسئولیت حقوقی پرداخته شد و در ادامه، نگرش­های اقتصادی به اصول اخلاقی در قراردادها و تحلیل اقتصادی در مراحل قراردادی تحلیل گردید.


دستاورد اصلی و مستند پژوهش که مبتنی بر مطالعه میدانی و به کمک ابزار پرسشنامه انجام گرفته، تجزیه ‌و تحلیل آماری داده­های اطلاعاتی پرسشنامه با جامعه آماری مشخص و چالش­های اصول اخلاقی در قراردادها و تحلیل اقتصادی این اصول است. در نهایت، نتیجه­گیری و ارائه پیشنهاد‌ها برگرفته از یافته­های تحقیق پایان‌بخش این پژوهش خواهد بود.