1-انتقال تعهدات كارفرمايي
2-ديوان عدالت اروپا در گفتمان انتقال تعهد: يك طرف گفتگوي جايزالخطا؟
3- انتقال تعهدات: تجربه ي جاري و همگرايي هاي ميان حقوق اتحاديه و نظام هاي حقوق ملي
4- تحولات قضايي خط مشي اجتماعي اتحاديه ي اروپا و گفتمان هاي نهادي درون اتحاديه اي: چگونگي تعريف يك «انتقال حقوقي
5- مقررات اتحاديه ي اروپا درباره ي حمايت از كارگران در برابر انتقال تعهدات مصوب 2003
6- درسهايي از حقوق كار فرانسه
7- چارچوب فرانسوي حقوق كار و گرايش¬هاي نوين مقرره گذاري
8- مذهب در بستر حقوق كار فرانسه
9- درس هايي ازحقوق كار آلمان
10-رويارويي حقوق اساسي با حقوق كار در آلمان
11- نگاه تطبيقي به خصوصي سازي حمايت در برابر اخراج غيرقانوني- مَتيوو. فَنكين
12-.....
حقوق کار با تغییر منبع الهام خود از حقوق خصوصی به حقوق عمومی، خاستگاه آرمانها و تکالیف بسیاری میباشد که فراروی کشورهای جهان در زمان معاصر ماست. صرفنظر از مباحث فنی این رشته، ابعاد حقوق بشری آن و نقش تضمین و اجرای تعهدات بین المللی و ملی برخاسته از آن، موضوع روز گفتمان غالب در محیطهای علمیو حقوق بشری است.
در کشورهای پیشرفته، به دلیل ارتباط تنگاتنگ میان مباحث یاد شده با امنیت ملی و چه بسا منطقهای، مراعات بایستههای بنیادین این فرآوردهی نوین انسان معاصر، تمرکز بر تامین اهداف و چشماندازهای آن را مضاعف ساخته است. از سوی دیگر، فشارهای وارده از جانب نهادهای بینالمللی و در راس همهی آنها سازمان بینالمللی کار (ILO)، مراتب وفاداری به بایستههای حقوق کار را از توصیه و ارشاد به مرتبهی هنجار و تعهد الزامآور، ارتقا داده است.
اتحادیهی اروپا و نیز کشورهای عضو آن در دههی گذشته در اثر نظریهپردازی روشنفکران و آزادیخواهان از یک سو و فشار رویهی قضایی ارزشمند ملی و اتحادیهای از دیگر سو، شاهد تحولات چشمگیری در تعریف مفاهیم و چارچوببندی تعهدات ملی و اتحادیهای بوده است.
در کشور ما دادگاهها در مفهوم خاص خود، در ورود به مفاهیم و الزامات حقوق کار، آن طور که باید و شاید، نقش محوری ندارند. دلیل عمدهی این امر نیز، انحصار ورود قضایی به دعاوی کار به دیوان عدالت اداری – به مثابهی یک مرجع قضایی ویژه- آن هم در قالب رسیدگی شکلی و فرجامیبه اعتراضات از نهادهای شبهقضایی ناظر به حل اختلافات کارگر و کارفرما است. پارهای از رسیدگی در دادگاههای مدنی و کیفری در گسترهی مسوولیت مربوطهی کارگر و کارفرما نیز بیشر در پرتو عمومات حقوق کیفری و مدنی، صورت میپذیرند. نقش قضات دادگستری در ترکیب هیاتهای حل اختلاف یاد شده نیز، کمینه و در مقام یک عضو صرف این هیاتها ارزیابی میشود. اگر چه برخی لوایح پیشنهادی اخیر در پی تاسیس دادگاه کار برآمدهاند که به طور ماهوی به دعاوی مطروحه میان کارگر و کارفرما بپردازد، اما تا قطعیت این امر و ورود قاطع و تعیین کنندهی دادگاهها به این دعاوی، فاصله داریم.
بنا به مراتب بالا، به کارگیریِ تجارب قضایی کشورهای توسعه یافته میتواند برخی افقها را فراروی دادرسان ما بگشاید تا برای تضمین تعهدات ملی و بینالمللی دولت بر اجرای آرمانهای حقوق نوپای کار در ایران، پای بفشارند و در نتیجه، حمایت از حقوق کارگران در برابر اقتدارات عموماً یکجانبهی کارفرمایان به بهترین شیوه، صورت پذیرد.
از این رو، مجموعهای از متون انگلیسی در موضوعات مختلف متمرکز بر حقوق کار در اتحادیهی اروپا به فارسی، برگردانیده و در معرض نقد و نظر کارشناسان و عموم مشتاقان و بهرهوران، قرار میگیرد.