1- مفاهيم و كليات
2- جراحات پزشكي
3- معناي ديه
4- مفهوم حكم
5- اقوال و ادله در ديه جراحات پزشكي از ديدگاه فقه و حقوق و نظر مختار
6- حكم ديه در جراحات منتهي به نقص عضو از ديدگاه فقه و حقوق و نظر مختار
7- حكم ديه در جراحات منتهي به اختلالات روحي از ديدگاه فقه و حقوق و نظر مختار
8- حكم ديه در جراحات منتهي به تغيير حواس از ديدگاه فقه و حقوق و نظر مختار
9- حكم ديه در جراحات منتهي به فوت از ديدگاه فقه و حقوق و نظر مختار
در فقه اسلامی پزشک امین جامعه است و فعلی را که بر روی مریض انجام می دهد، از روی احسان است؛ «و ما علی المحسنین من سبیل»[1] و «هل جزاء الاحسان الا الاحسان»[2]. بنابراین در قبال خسارت ناشی از درمان او ضمانتی ندارد. پزشكى از علوم مباح و مشروع است و آموختن آن در حد نياز، براى درمان بيماران، واجب كفايى مي باشد.[3] بر پزشك، رسيدگي به حال بيمار واجب شرعي و بر بيمار نيز كه از مكلّفين به شمار مي آيد، مراجعه به طبيب، به خاطر وجوب عقلي و شرعيِ دفع ضرر از آدمي[4] و حفظ جان خويش، واجب مي باشد. از جمله دلايل اين آيه «و لاتلقوا بایدیکم الى التهلکه»[5] و حديث «لا ضرر و لا ضرار»[6] میباشد.
بر اساس اين ضرورت، در شريعت مقدس اسلام، پزشكي كه در قوانين موضوعه، تنها به عنوان «حق» شناخته مي شود؛ در اسلام، نوعي واجب كفايي دانسته شده و مطابق قاعده فقهي «من له الغنم فعلیه الغرم» منتفع اين امر، مریض میباشد.
گاهی اتفاق میافتد که پزشک جراح ضمن عمل جراحی که مطابق قواعد فنی نیز صورت گرفته، جراحاتی به مریض وارد میآورد که عواقب خطرناک داشته یا منجر به مرگ مریض میشود. در این حالت آیا میتوان جراح را به علت ارتکاب قتل تحت تعقیب قرار داد یا خیر؟ از این حیث نیز بین قوانین موضوعه جهان با قوانین اسلام تفاوت وجود دارد. زیرا قوانین موضوعه کار پزشکی را بعنوان حق محسوب میکنند. در حالی که در شریعت اسلام کار پزشکی امری واجب است و پزشک ملزم میباشد تا اندوختههای علمی خود را در خدمت جامعه قرار دهد.[7]
لاضرر حكم مىكند كه زيان وارد به بيمار، جبران نشده باقى نماند،[8] در شرع اسلام، هدر و تلف جان مسلمان، با توجه به قاعده «لايبطل دم امرء مسلم»،[9] نارواست. از آن طرف، پزشك براي حفظ جان مسلمان قصد مداواي وي را كند؛ چراكه به عنوان مكلِّف، امر واجبي بر گردن وي بوده كه ميبايست به نتيجه مطلوب برسد. پس مانند اين است كه فعلش شبيه عمد باشد، هر چند احتياط نمايد و جديت به خرج دهد و مريض نيز اذن به علاج داده باشد. در این رابطه مسئولیت پزشک نسبت به پرداخت دیه ثابت میگردد که در حالات مختلف، مقدار دیه ممکن است متغیر باشد. جراحات مختلف که به وسیله پزشک بر مریض وارد میشود و دیهای که به آن تعلق میگیرد، موضوع اصلی این تحقیق را تشکیل میدهد.
بیان مسأله
از ابواب مهم فقه و حقوق موضوعه ایران، بحث دیات است که دارای مسائل مختلفی میباشد و هر کدام در جای خود نیاز به بحث و دقت فراوان دارد؛ یکی از آنها توجه به بحث دیه جراحاتی است که در نتیجه عملیات پزشکی بوجود آمده است و هم جنبه مسئولیت مدنی و هم جنبه مسئولیت کیفری را در بر میگیرد. این بحث به بلندای علم فقه قدمت دارد و دیدگاههای مختلفی هم در باب مسئولیت پزشکان به خصوص در باب پرداخت دیه جراحات وارده به بیمار وجود دارد که فقه و حقوق حکم بر مسئولیت پزشک میکند و ادله مختلفی هم دارد که بررسی میگردد لذا در آغاز بحث، بررسی کلی دیات و سپس توجه به دیه جراحات پزشکی و مسئولیت کیفری و حقوقی بسیار مهم است.
جامعه از بدو تكوين به طبيب و طبابت به ديده احترام نگريسته، چرا كه حفظ جان فرد و جامعه، از بزرگترين مصالح از منظر اسلامي است .شرع و قانون نسبت به اين موضوع بي توجه نبوده و وظيفه خود دانسته كه وظايف، روابط و حقوق بين بيمار و پزشك را تبيين نمايد. از مهترين مسايل در حقوق پزشكي، رابطه بين بيمار و پزشك و مسئوليت پزشك در قبال بيمار است.
طبيب ابتدائاً ضامن ميباشد، به عبارتی صریحتر چنانچه طبیب بدون اخذ برائت از بیمار یا اولیای وی طی درمان آسیبی به بیمار برساند ضامن است، مگر اينكه با اخذ برائت خود را از اين ضمان خلاصي دهد؛ پس چنانچه طبيب قبل از شروعِ درمان يا اعمال جراحي از مريض يا ولي او يا صاحب حيوان برائت حاصل نمايد، ضامن خسارت جاني، مالي يا نقص عضو نيست و در موارد فوري كه اجازه گرفتن ممكن نباشد، طبيب ضامن نميباشد. با این وجود در صورتی که پزشک خطاکار باشد و جوانب حرفهای را مد نظر قرار نداده باشد، در برابر بیمار به جهت جراحات و خسارات جسمی ضامن است. بيمار اجازه به معالجه ميدهد نه اجازه تلف و نقص عضو يا قتل خود؛ اگر پزشك ادعا كند كه عملش شرعاً جايز بوده، بايد در جواب بگوييم ممكن است عملي شرعاً جايز باشد، اما انجام آن فعل مسئوليت آور باشد، مانند آنجا كه پدر عليرغم آنكه براي تأديب فرزندان مجاز به استفاده از قدري از خشونت هستند، اما چنانچه تأديب منجر به فوت و صدمه جسماني فرزند گردد، مسئول ميباشند.[10]
مسألهای که در این رابطه مطرح میشود اینکه؛ آیا پزشك ماهر خطاكار، مسئول اعمال خويش و ضامن جبران خسارات وارده بر بيمار مى باشد يا خیر؟ در صورت بی احتیاطی و بی مبالاتی مسئولیت پزشک چیست؟ مسئولیت پزشک در جراحات نسبت به پرداخت دیه در حالات مختلف چگونه است؟
محدوده تحقیق
مباحثی که در این رساله مطرح میشود، علاوه بر موارد تعلق دیه در انواع مختلف جراحات پزشکی، به مبانی مسئولیت پزشک و برائت وی نیز میپردازد. اینکه در چه صورت پزشک از مسئولیت مبری است و در چه صورت ضامن و مسئول جبران خسارت است.
سؤالات تحقیق
با در نظر گرفتن موضوع و مسأله تحقیق، میتوان سؤالاتی در قالب سؤال اصلی و سؤالات فرعی از قرار ذیل مطرح نمود:
سؤال اصلی(عنوان رساله)
- آیا پزشک بنا بر دیدگاه فقه و حقوق در دیه جراحات پزشکی ضامن است یا خیر؟
سؤالات فرعی
1- مطابق مبانی فقهی و حقوقی مسئولیت مدنی و کیفری حاصله از جراحات پزشکی به عهده چه کسی و تا چه میزان است؟
2- کسب رضایت بیمار در برائت ذمه پزشک از مسئولیت مطابق فقه امامیه و حقوق چه تأثیر دارد؟
3- هنگام اضطرار و خطر مرگ بیمار که امکان کسب برائت و رضایت نیست تکلیف مسئولیت پزشک چه میشود؟
فرضیات تحقیق
در پاسخ به سؤالات مطرح شده میتوان فرضیات زیر را ارائه نمود:
- 1-مطابق فقه و حقوق چنانچه پزشک خطاکار موجب تلف جان یا نقص عضو گردد، ضامن پرداخت دیه است.
- 2-مطابق فقه و حقوق در صورتی که پزشک ماهر به واسطه خطا و مباشرت موجب تلف جان یا عضوی از بیمار گردد، ضامن است.
- 3-کسب رضایت اگرچه پزشک ماهر و بدون خطا را از مسئولیت مبرا میکند، ولی پزشک ماهر خطاکار به موجب مبانی فقهی و حقوقی مسئولیت دارد.
- 4-در صورتی که کسب رضایت جهت عمل جراحی توسط پزشک ماهر ممکن نباشد، در صورت تلف جان یا نقص عضو به واسطه قاعده احسان از مسئولیت مبری است.
اهداف و فوائد تحقیق
از جمله اهداف این تحقیق عبارتند از:
1- بدست آوردن حکم تطبیقی دیه جراحات پزشکی از دیدگاه فقه و حقوق؛
2- تبیین مبانی فقهی برائت و ضمانت پزشک؛
3- تفکیک مسئولیت پزشک در وضعیت مباشرت و عدم مباشرت ایراد جراحات با رویکردی تطبیقی در فقه و حقوق؛
4- بررسی نقاط ضعف و قوت قوانین مجازات مرتبط با دیه جراحات پزشکی و الگو برداری از مبانی فقهی مشهور در امر تدوین و تصحیح قوانین.
ضرورت انجام تحقیق
یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در فقه و حقوق بحث دیات و به خصوص دیه جراحات پزشکی است که به طور گسترده، طیف وسیعی از بیماران، پزشکان و دست اندر کاران حوزه درمان و سلامت را در بر میگیرد. شرکتهای بیمه نیز تاکنون تعریف دقیقی از حوزه مسئولیت خود در قبال جراحاتی که پزشکان به دلایل مختلف بر بیماران وارد میکنند و نحوه پرداخت دیه، آنها ندارند. همچنین مشکلات همیشگی بیماران و پزشکان به عنوان دو قشر مرتبط با این مسئله، به شدت این ضرورت افزوده است. بنابراین انجام این تحقیق ضروری میباشد.
سوابق و پیشینه تحقیق
در خصوص این بحث به طور مشخص فعالیت خاصی انجام نگرفته است و عمده فعالیتها بیشتر در خصوص کلیات باب دیات بوده است. البته مقالاتی اندک در این خصوص نگاشته شده است که یکی توسط وزارت بهداشت و دیگری توسط نظام پزشکی انجام شده است اما جوابگوی سوالات و شبهات مطرح شده در خصوص دیه جراحات پزشکی نیست. همچنین در خصوص حکم تطبیقی دیه جراحات پزشکی تحقیق خاصی مشاهده نگردیده است.
ساماندهی تحقیق
پایاننامه حاضر مشتمل بر دو بخش است که بخش اول با عنوان مفاهیم و کلیات شامل؛ فصل اول: مفاهیم؛ دیه، حکم، ضمان، جراحات، جاهل قاصر و جاهل مقصر، فصل دوم: کلیات؛ گفتار اول: انواع حکم، گفتار دوم: انواع دیه، گفتار سوم: انواع قصور پزشکی، گفتار چهارم: تأسیسی یا امضائی بودن حکم دیه، گفتار پنجم: رابطه حقوقی بیمار و پزشک، بخش دوم با عنوان اقوال و ادله در دیه جراحات پزشکی از دیدگاه فقه و حقوق و نظر مختار شامل؛ فصل اول: مبانی ضمان و برائت پزشک در جراحات پزشکی؛ گفتار اول: ضمان پزشک، گفتار دوم: برائت پزشك از دادن ضمان و فصل دوم: مصادیق آثار جراحات و حکم دیه؛ گفتار اول:حکم دیه در جراحات منتهی به نقص عضو، گفتار دوم: حکم دیه در جراحات منتهی به اختلالات روحی، گفتار سوم: حکم دیه در جراحات منتهی به تغییر حواس، گفتار چهارم: حکم دیه در جراحات منتهی به فوت و در پایان به بیان نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات و منابع مورد استفاده پرداخته شده است.