1- آينده نظريه جرمشناختي چيست؟
2- سنتهاي نظري غالب: نظريههايِ برچسبزني، خردهفرهنگي، كنترل، فرصت و يادگيري
3- واقعيتهايِ نظريه جرم بايستي متناسب باشد
4- مدل خانواده فرايند كيفري: شرمساري باز پذيركننده
5- علت و نحوة كارايي شرمساري
6- شرايط اجتماعي متناسب با شرمساريبازپذيركننده
7- شرمساري بازپذيركننده و جرم يقه سفيدي
8- شرمساري و جامعه سالم (شايسته)
9- ظرفيت نظريه براي توضيح درباره دانستههاي ما از جرم
همزمان که این مقدمه نگاشته میشود، تحولاتی در عرصه نظام حقوقی ایران در حال رخ دادن است که تلاش مینماید این نظام را به یک دوران گذار تاریخی از واکنش کیفری، به پاسخ دهی غیرکیفری به پدیده بزهکارانه منتقل کند. ورود نهادهای ترمیمی و شبه ترمیمی[1] به قوانین شکلی و ماهوی ایران[2]، شکلگیری جنبش مبارزه غیرکیفری با جرم در قالب برپایی همایشهای عدالت ترمیمی[3]، ایجاد مراکز میانجیگری[4] و تجدیدنظر در ساختار شوراهای حل اختلاف و غیره از آن جملهاند. پر واضح است که چیستی و چرایی تحولات فوق از حوصله این بحث خارج بوده و مجال علیحدهای را میطلبد، لیکن به نظر میرسد که قرابتهای زمانی این تحولات، اتفاقی نبوده و دلالت بر عزم راسخ سیاستگذاران قضایی، حقوقی و دانشگاهی ایران برای حل معضل جرم در جامعه ایران دارد.
کتاب حاضر یکی از غنیترین آثار موجود در زمینه جرمشناسی جمهوریخواه[5] و شاید بتوان گفت اصلیترین منبع این نظریه نیز میباشد و دربرگیرنده مفاهیمی بدیعی در مباحث جرمشناسی است. فحوای نظریه شرمساری بازپذیرکننده بحث نو و جدیدی است[6]، که در دو مفهوم یا شاکله اصلی میگنجد: نخست شرم انگزننده و دوم شرم بازپذیرکننده. در مفهوم شرم انگزننده (برچسبزننده) فرد محکوم با طرد و انزوا طلبی از جامعه در بستری نو از انحراف کشیده شده که بر اثر نوع واکنش اجتماعی منفی نسبت به او، توانایی بالقوه برای بازگشت به جرم را پیدا میکند. حال آنکه از منظر شرم بازپذیرکننده اجتماعی[7]، مجرم نه تنها از جامعه محلی و جامعه گسترده اطراف خود دور نگشته، بلکه با توسل به شیوههایی همچون پذیرش اشتباه و تلاش برای جبران آن، توبه، عذر تقصیر و تلاش برای بازگشت به شرایط پیش از وقوع جرم؛ مقدمات ورود مجدد به جامعه را مهیا میکند.
رویکرد شرمبازپذیرنده یکی از بسترهای اجرای نظریه عدالت ترمیمی است که معتقد است حل و فصل جرم نیازمند زمینههای بسیاری از جمله محوریت طرفین دعوا در رسیدگی به جرم، الغاگرایی در برخی حوزههای حقوق کیفری همچون جرایم خرد و جنحهای (در حقوق غرب) و قابل گذشت (در حقوق ایران)، کم کردن حدود اختیارات دولت در رسیدگی به جرم، پایبندی به اصل جبران خسارت از بزهدیدگان و غیره است؛ که در تعامل با شرمساری بازپذیرنده میتواند منجر به کارامدی مثبت شرمساری مجرم شود. از این روست که میتوان ورود نهادهای ترمیمی در بسیاری از نظامهای حقوقی در کشورهای مختلف را دلالت بر یک "تغییر فرض" یا به تعبیر توماس کوهن در کتاب ساختار انقلابهای علمی[8]، یک «تغییر پارادایمی[9]» در جرمشناسی و نظام بین الملل حقوق کیفری دانست، به گونهای که انگارههای جرم، مجرم و واکنش اجتماعی؛ جای خود را به بزهدیده و جبران خسارت از او، مشارکت فعال متعاملین جرم در رسیدگی به آن، حل و فصل مسالمت آمیز و مرضی الطرفینی داده، و بر همین مبنا میتوان از نظریه عدالت ترمیمی تحت عنوان مکتب عدالت ترمیمی- آنگونه که کوهن معتقد به الزامات شکلگیری مکتب نو میباشد- تعبیر نمود و نظریه شرمساری بازپذیرکننده اجتماعی را هم به عنوان یکی از محورهای این تغییر دانست که تلاش میکند تا فضای رسیدگی به جرم را به سمت و سویی غیر از ارعاب، ترذیل و مجازات برده و در کنار عناصر دیگر به یک تحول فراگیر در زمینه حل و فصل جرم کمک نماید.
کتاب جرم، شرمساری و بازپذیری اجتماعی، همانگونه که در فوق بیان شد، از جمله منابع دست اول و جدید (البته در جامعه حقوقی ایران) بوده که مترجمین تلاش نمودهاند ضمن پایبندی به متن، ترجمهای روان از آن را ارائه نموده و در ضمن آن به معادلسازی برخی اصطلاحات جدید نیز بپردازند و به علاوه با توجه به اهمیت فوقالذکر، منبعشناسی کتاب نیز به صورت کامل در متن و انتهای کتاب آورده شده است تا در صورت تمایل خوانندگان به اطلاعات بیشتر در این زمینه به آن رجوع نمایند. این کتاب در ده فصل تدوین شده است؛ سه فصل نخست کتاب (به ترجمه آقای مرتضی عارفی) به بررسی مباحثی همچون مبانی نظری جرمشناسی و انواع نظریات آن و برخی مباحث تمهیدی نظریه شرمساری بازپذیرکننده پرداخته و در فصول چهارم الی ششم (به ترجمه آقای محمد رضوانی) به بررسی مدل محلی و خانوادگی رسیدگی به جرم از منظر نظریه شرم بازپذیرکننده، کاربستهای عملی آن و همچنین بسترهای اجتماعی آن پرداخته و در فصول هفتم الی دهم کتاب، (به ترجمه آقای رحمان صبوحی)، به بررسی نظریه شرمساری بازپذیرکننده و آزمایش درستی آن، رویکرد این نظریه به جرایم یقه سفیدی و تعامل متقابل با جامعه میپردازد.
تأکیدِ نویسنده این کتاب بر شرمساریِ بازپذیرکننده – به جایِ شرمساریِ انگ زننده- و بیانِ نمونههایی از کشورِ ژاپن، گویایِ ضرورتِ تقویت و احیایِ فضیلتهایِ اخلاقی به مثابه راهبردی موثر در زمینه کنترلِ جرم و پیشگیری از آن است. موضوعی که دغدغه برخی از اساتیدِ بزرگ جرم شناسی در ایران نیز می باشد: استاد دکتر نجفی ابرندآبادی در نشستِ "قانون پیشگیری از جرم؛ از تدوین تا تصویب" که در آبان ماه سال 1394 در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد پیشنهادِ تشکیلِ "کمیسیونِ مطالعاتِ اخلاق شهروندی به منظورِ احیاءِ اخلاق شهروندی" را ارائه کردند. ایشان در این راستا بیان داشتند: « اگر مرحوم استاد مهدی کی نیا در مقدمه کتابِ مبانیِ جرم شناسیِ خود که در دهه 1370 شمسی نگاشته شده است با عبارتِ "انسانم آرزوست" به برخی مسائلِ جرم شناسی میپردازند، من میخواهم در حالِ حاضر، یعنی سال 1394، بگویم: "اخلاقم آرزوست". ما بایستی به این مسئله بیاندیشیم که چگونه میتوان جامعه را از گرایش به سویِ انحطاطِ اخلاقی و رفتار و گفتارهایِ غیر مدنی بازداشت و به سویِ اخلاقِ شهروندی (اخلاقِ اجتماعی و اخلاقِ زیستِ مشترک) و انجامِ تکالیفِ شهروندی سوق داد زیرا رعایتِ اخلاقِ اجتماعی توسط شهروندان و مسئولان، خود میتواند به بخشی از راهکارهایِ مقابله با جرم تبدیل شود[10]»، و این همان تاکیدی است که نویسنده بر اخلاقی شدن پیشگیری و کنترل جرم در بخشهای مختلفی از کتاب بر آن تاکید نموده و آن را به عنوان راه حلی اساسی در دفاع اجتماعی جامعه در مقابل جرم بر میشمارد.