- مقدمه اي بر مطالعه خشونت
2- گرايش هاي خشونت
3- عوامل خشونت
4- جنبه هاي اجتماعي خشونت
5- روي كردهاي روان شناختي، روان پزشكي در فهم و شناخت خشونت
6- عوامل زيستي و خشونت
7- مواجهه با خشونت
8- جرايم خشونتبار
9- گانگها و خشونت
10- .....
در راستای آگاهی از رابطه علت و معلولی پدیده مجرمانه، پژوهشها حاکی از این است که این امر نیازمند مطالعهای ترکیبیافته از علوم مختلف است. امروزه علوم جنایی در تلاش هستند پدیده مجرمانه را مورد مطالعه قرار داده تا از این طریق با پیشگیری بههنگام از وقوع جرایم، بتوانند امنیت جانی و روانی را برای شهروندان مطیع قانون فراهم نمایند. اما نیل به این ارمغان و ایجاد چنین آرمانشهری برای شهروندان، به دلیل پیچیدگی رفتار آدمی، همکاری سایر اندیشمندان و دانشپژوهان حوزههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی را میطلبد. در این راستا، در نوشتار پیش رو جرم خشونتبار به لحاظ اهمیت آن در جامعه امروزین، از نگاه دانشهای حقوق کیفری، زیستشناسی، جرمشناسی، روانشناسی، روانپزشکی و جامعهشناسی، این پدیده چالش برانگیز و دستساز بشر مورد مطالعه و واکاوی قرار گرفته است. بدین ترتیب، تنها از طریق فهم و درک خشونت به عنوان یک مفهوم کلی و چندبُعدی است که ما میتوانیم امیدوار باشیم پاسخی صحیح به آن بدهیم و از آن پیشگیری نموده یا نرخ وقوع آن را کاهش دهیم.
خشونت چیست و از کجا نشأت میگیرد؟ چه شرایط و عواملی باعث بروز رفتار خشونتبار در فرد میشود؟ رفتار خشونتبار چه تاثیری بر روابط افراد دارد؟ پیامدها و نگرانیهای ناشی از خشونت کدامند؟ و تا چه اندازه بستر بزهکاری و بزهدیدگی را فراهم میسازند؟ پاسخ به این پرسشها نیازمند مطالعهای چندبعدی میباشد که در نوشتار حاضر به آنها پرداخته خواهد شد. وقتی سخن از خشونت به میان میآید عمدتا خشونت فیزیکی به ذهن متبادر میگردد، این در حالی است که خشونت دارای انواع و اقسامی است[1] که هر یک به گونهای رفتار انسان را متاثر ساخته و در نهایت او را در مسیر رفتار مجرمانه قرار میدهد که ممکن است بزهکار یا بزهدیده واقع شود. این چنین است که در جرمشناسی علتشناختی، به گونهای عقلانی پیش از پرداختن به اصلاح مجرم، با نگرش همهجانبه، زمینههای زیستی – روانی، اجتماعی[2]، فرهنگی[3]، اقتصادی، حقوقی و ... مورد مطالعه قرار میگیرد و در این راستا از اندیشمندان علوم مختلف یاری جُسته، تا با ارائه راهکارها و تدابیر مناسب، موجبات اصلاح فرد مجرم که با رفتار ناپسند خود، امنیت جامعه را مختل ساخته و همچنین امکانات و تسهیلات لازم جهت ترمیم روحی و روانی قربانی که از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد، فراهم گردد.
عوامل حائز اهمیت متعددی در ایجاد رفتار خشونتبار نقش دارند که از آن میان میتوان به مقوله الگوبرداری اشاره داشت که غالبا کودکان و نوجوانان، به این مسئله مبتلا میشوند. محیط خانه که نخستین محیط اجتماعی است و کودک در آن پا به عرصه اجتماع میگذارد، نقش ویژهای در بروز خشونت دارد. عمدتا اگر محیط خانه به دلیل وجود تنش بین والدین یا اعضای آن، از صمیمت و امنیت لازم برخوردار نباشد، بستر نامناسبی جهت الگوبرداری رفتارها و اعمال نابهنجار برای کودک فراهم مینماید[4] و همین کودک با ورود به صحنه جامعه میتواند رفتارهای تجربی خود را به همکلاسیها و همبازیهای خود انتقال داده یا با وقوع کمترین تنش بین او و همسالانش درصدد انجام رفتارهای خشونتباری که از محیط خانواده به ارمغان آورده است، برآید. یکی دیگر از پیامدهای مشاهده خشونت در محیط خانواده چه از طریق تنش بین والدین و چه از طریق رسانههای جمعی، مقوله حساسیتزدایی است. حساسیتزدایی از خشونت، روندی ظریف و تقریبا تصادفی است که میتواند به عنوان یکی از نتایج قرار گرفتن پیدرپی در معرض خشونت زندگی واقعی و نیز خشونتهای رسانهای رخ دهد. حساسیتزدایی عاطفی، زمانی مشهود میشود که واکنشهای کندی در برابر حوادثی صورت میگیرد که عموم آنها به واکنشی قوی نیاز دارند. خشونت در رسانههای نمایشی، میتواند از راه حساسیتزدایی از بینندگان در برابر پیامدهای واقعی اعمالِ خشونتبار، بر همدلی آنها تاثیر بگذارد. بنابراین، خشونت علاوه بر این که تاثیر مستقیم بر افراد درگیر در ماجرا دارد، میتواند زیانهای جبرانناپذیری را بر سایر افراد حاضر در صحنه و در نهایت بر جامعه تحمیل نماید.[5]
همه این عوامل میتواند منجر به عدم امنیت فضای عمومی جامعه و در نتیجه برقراری روابط نامتعادل بین افراد گردد؛ زیرا همیشه ترس از بزهدیده جرایم خطرناک یا رفتارهای خشونتبار شدن، شهروندان را تهدید میکند و این به معنای زندگی پر از تشویش و اضطراب است که نیازمند چارهاندیشی فرهنگی و اجتماعی میباشد.
بیتردید مقوله جرم خشونتبار و عوامل و نگرانیهای آن، موضوعی بَس ژرف میباشد که در نوشتاری چنین نخواهد گنجید، اما با این وجود، نویسندگان حاضر، توانستهاند با گردآوری مطالب و نوشتههای پُر فایده و ارائه نظریههای مناسب، مجموعه پیش رو را به رشته تحریر درآورند. از این رو، مترجم مطالعه این اثر را به علاقمندان علوم جنایی توصیه مینماید و امیدوار است که این نوشتار بتواند راهی در مقابل دستاندرکاران عدالت کیفری و دستگاه قضایی کشورمان بگشاید تا با تدبیر و برنامهریزی همهجانبه با اقدامات مناسب، میزان جرایم خشونتبار در جامعهمان را کاهش داده و از وقوع آنها پیشگیری نمایند.
نویسندگان کتاب، دکتر کلیف رابرسون، سردبیر مجله مسائل حرفهای علوم جنایی دادگستری و استاد دانش عدالت کیفری دانشگاه کاپلان میباشد. او همچنین پیش از این، افتخار کرسی استادی عدالت کیفری در دانشگاههای واشبورن، توپیکا و کانزاس را داشته است. او مقطع دکتری خود را در رشته رفتار انسان در دانشگاه بینالمللی ایالات متحده آمریکا گذرانده است. دکتر اسکات مایر نیز در حال حاضر استادیار عدالت کیفری در دانشگاه لوئیزیانا در لافایِت است. او دکترای خود را در رشته عدالت کیفری در دانشگاه دولتی سام هوستون در سال 2005 اخذ نموده است.