1- تعريف بيع
2- اوصاف عقد بيع و تمايز آن از ساير قراردادها در حقوق ايران
3- مفهوم بيع و تمايز آن از ساير قراردادها در حقوق انگليس و مقايسه آن با حقوق ايرا
4- تعريف فقهي بيع
5- اوصاف عقد بيع
6-تمايز عقد بيع از ساير قراردادها
7- تمايز بيع از ساير قراردادها
8- تمليكي بودن بيع
9- قرارداد كار و تأمين مواد اوليه
قانون مدني ايران در سه جلد تدوين گرديده است. جلد اول به موضوع اموال اختصاص دارد؛ جلد دوم در مورد اشخاص است و در جلد سوم ادله اثبات دعوي بيان گرديده است.
جلد اول قانون مدني شامل دو کتاب است که کتاب نخست به دو باب تقسيم ميگردد، باباول، «در بيان اموال »و باب دوم، «در حقوق مختلفهاي که براي اشخاص نسبت به اموال حاصل ميشود». کتاب دوم نيز به بيان «اسباب تملک» ميپردازد که در چهار قسمت مجزا اسباب مالکيت از جمله «عقود و معاملات و الزامات»را مورد بررسي قرار ميدهد و سرانجام در باب سوم از قسمت دوم «عقود معينه مختلفه» و احکام مربوط به آنها به صورت مفصل بيان گرديده است. از ميان عقود معين، عقد بيع بعنوان امّالعقود، بيش از ساير عقود خودنمايي ميکند و از جايگاه ويژهاي در حقوق معاملات برخوردار است و به هميندليل هم مسائل و احکام آن در نظامهايحقوقي و بخصوص فقه اماميه و عامه از مسائل و احکام مربوط به ديگر عقود معين، گستردهتر است و قوانين مربوط به آن در قانون مدني ايران و مقررات ساير کشورها، در بردارنده مواد بيشتري نسبت به مواد مربوط به ساير عقود معين است.
اهميت عقد بيع سبب گرديده است که بحث از قواعد و احکام راجع به آن تنها به نظام حقوقي داخلي کشورها منحصر نگردد، تا آنجا که کنوانسيونهاي متعددي براي نزديک کردن انديشههاي حقوقدانان نظامهاي حقوقي مختلف و ايجاد فضايي براي گسترش روابط معاملاتي در سطح بينالمللي تصويب گردد که بارزترين و کاملترين اين کنوانسيونها، کنوانسيونبيع بينالمللي کالاست که در سال 1980 ميلادي به تصويب رسيده است. با توجه به اين اهميت، مطالعه و شناخت هر چه بيشتر اين عقد کمک شاياني به شناخت احکام و مسائل مربوط به سايرمعاملات است.
تذکر این نکته لازم است که اهمیت شناخت موضوع، سب شده است که اندیشمندان فقه قبل از پرداختن به احکام موضوعات در بسیاری از ابواب فقه بخصوص فقه العقود ابتدا به تعریف و تبیین موضوع بپردازند. به عقیده نویسنده، بهترین شیوه در مباحث فقهی و حقوقی این است که قبل از صدور حکم، موضوع شناسایی گردد زیرا تا زمانی که موضوع تبیین نشده معلوم نیست که حکم بر چه چیزی بار میگردد؛ لذا باید گفت که اجتهاد در موضوعات، از جمله وظایف مهم مجتهدان و حقوقدانان است.
در کتاب حاضر سعی شده است با تبيين مفهوم عقدبيع به عنوان امّ العقود در حقوق ايران و ارائه معيارهاي جامع و مانع براي تمييز آن از ساير قراردادها و همچنين بررسي تطبيقي موضوع در حقوقانگليس، جهت روشن شدن نقاط ضعف و قوت حقوق داخلي و همچنين پر کردن خلأهاي موجود قانوني و يا اصلاح موادقانوني، راهکار ارائه شود.
بيع در مادۀ 338 قانونمدني بدينترتيب تعريف شده است: «بيع عبارت است از تمليک عين به عوض معلوم»؛ اين تعريف برگرفته از تعريفبيع توسط برخي از فقهاي عظام است. اين تعريف که دلالت بر تمليکي بودن عقد بيع مينمايد ظاهراً با تعريفي که از عقد در ماده 183 قانونمدني ارائه شده و عقد را عبارت دانسته از «اينکه يک يا چند نفر در مقابل يک يا چند نفر ديگر تعهد بر امري نمايند و مورد قبول آنها باشد » درتعارض است چرا که مستنبط از ماده اخيرالذکر، عهديبودن عقود و نه تمليکيبودن آنهاست.
از ديگر مسائلي که با توجه به ماده 338 قانون مدني قابلطرح و بررسي است بيع اموال کلّي است، همچنين در مورد اموالغيرمادي هم اين بحث مطرح است ( اموال غيرمادي مانند سرقفلي و سهام شرکتها ). به هر حال اين دو مورد هم نياز به بررسي جداگانه دارد که آيا بيع تلقي ميشوند يا نه؟
از ديگر مسائل مرتبط با بيع، مسئله عوض است که آيا در زمان فعلي با توجه به اينکه عوض عادتاً و عرفاً، پول ميباشد، اگر عوض، پول نقد نباشد و يکي ديگر از اموال باشد، آيا بر آن بيع اطلاق ميگردد يا اينکه در قالب عقد معاوضه ميبايست به آن پرداخت که در اينصورت پر واضح است که احکام و آثار مترتب برآن از احکام و آثار مترتب بر بيع، متفاوت خواهدبود.
همچنين قراردادهاي مشابهي وجود دارند مانند معاوضه، اجاره اشخاص، اجاره به شرط تمليک، هبه معّوض، صلح در مورديکه افاده تمليک مينمايد و... که بعضاً مسائل دشواري را در تشخيص ماهيت حقوقي عمل حقوقي انجامشده مطرح ميکنند که نيازمند معين و مشخص نمودن ضوابط دقيق و معيارهاي جامع و مانع جهت تشخيص بيع از چنين قراردادهاي مشابهي است چرا که هرگاه قرارداد انجام يافته، بيع تلقي شود يا يکي ديگر از قراردادهاي مزبور، حداقل ثمره عملي آن در اختلاف احکام و آثار مترتب بر اين نهادهاي حقوقي است.
از بعد حقوق تطبيقي نيز بايد متذکر شد که با توجه به فوايد حقوق تطبيقي که از جمله آنها مشخص شدن نقاط ضعف و قوّت حقوق داخلي است و از آنجايي که مطالعات و بررسيهاي جالب توجّهي درحقوق انگليس توسط حقوقدانان در مورد بيع انجام شده، بررسي حقوق انگليس ميتواند به تشخيص خلأهاي حقوق داخلي و نقاط ضعف و قوت آن رهنمون گردد و به ارائه پيشنهاد، جهت رفع خلأهاي موجود در حقوق ايران کمک کند.
مباحث کتاب که با روش تحليلي - توصیفی و با استفاده از بررسيهاي کتابخانهاي و ابزار فيشبرداري تهیه شده، در سه فصل تنظیم گرديده است؛ در فصل نخست در قالب سه مبحث، تعريف لغوي، فقهي و حقوقي بيع، مطرح شده است. فصلدوم به بررسي اوصاف عقد بيع و تمايز آن از ساير قراردادها در حقوق ايران اختصاص یافته است و سرانجام، در فصل سوم از مفهوم بيع و تمايز آن از ساير قراردادها در حقوق انگليس بحث گردیده است.