1- بحث هاي بنيادين
2- سازگاري ها وناسازگارهاي كليات قانون مجازات اسلامي با حقوق وآزادي هاي انساني
3- مفهوم حقوق وآزادي هاي انساني
4- اقتدار قانون
5- حقوق بنيادين انسان
6- مفهوم و اقسام حق
7- اضطرار
8- مباني دفاع مشروع
9- سن مسئوليت كيفري
10-....
در طی سالیان متمادی که مشغول تحصیل و تحقیق در رشتهی حقوق بودم،همواره نیل به عدالت راستین از دغدغههای ذهنی بنده بود و چه بسا ،عدالت انسانی جلوهای ویژه در حقوق جزا به خود میگیرد و شاید بتوان گفت عدالت در حقوق جزا از ابعاد پیچیدهای برخوردار است که نیازمند بررسی و تفحص است و بخش اعظم این پیچیدگیها به دلیل خودآگاهی و اختیاری است که وجه ممیزه انسان با سایر موجودات میباشد و به قول مولانا "زان که کرمنا شد آدم ز اختیار نیم زنبور عسل شد،نیم مار" یعنی وجود انسانی امری متناقض و آمیزهای از گرایشهای خوب و بد است و به هر حال عدالت در این کتاب در گرو شناخت و بررسی مفاهیمی چون حقوق و آزادیهای انسانی میباشد که لاجرم کرامت انسانی را در پی خواهد داشت و همچنین برای دست یازیدن به عدالت راستین که کرامت انسانی را با خود به ارمغان بیاورد از دو مجرای حق و آزادی بهره خواهیم گرفت .
لازمهی کرامت و حیثیت انسان مصون ماندن از هر تعرض ناروا میباشد ،چرا که انسانها آزاد آفریده شدهاند و حق دارند ،آزادانه زندگی کنند و زندگی هرکس از تعرض مصون است و تجاوز به آن جرم است و مجازات دارد.اهمیت کرامت انسانی تا به آن جا پیش میرود که احترام به کرامت انسانی نه تنها به عنوان یک حق بلکه اساس سایر حقوق را نیز تشکیل میدهد و به گفتهی کانت همهی انسانها باید این کرامت و حیثیت را برای همدیگر به عنوان یک حق محترم بشناسند و خود را در برابر آن حق مکلف ببینند و از تعرض به آن بپرهیزند.
در این کتاب ،رابطهی حق و آزادی رابطهی خیلی نزدیک و به هم پیوسته است.اما به نظر نگارنده ،حق در این کتاب تا حدودی مشخص شده است و حق همان قدرتی است که متکی به قانون است و دارندهی آن میتواند با استعانت از قانون،دیگری را به انجام عملی وادارد یا او را از انجام عملی منع کند.پس اولا حق امتیازی است که ریشهی آن در قوانین طبیعت میباشد ثانیا این حق طبیعی میبایست در قانون به رسمیت شناخته شود و واجد ضمانتاجرا گردد. آزادی مفهومی کشدار و موسع است که با حق در ارتباط است و در هر موضوعی شکل خاصی را به خود میگیرد.اما هرجا سخن از اراده و اختیار باشد ،آزادی هم هست حتی اگر قانون آن را به رسمیت نشناسد پس حال در مواردی مرادف با حق است و گاه از مصادیق حق به شمار میرود.
قانون مجازات اسلامی به عنوان قانون موضوعه، در صورتی کارکرد حداکثری خود را داراست که بتواند از عهده حفاظت و رعایت حقوق و آزادیهای انسانی برآید. مخاطب اصلی این قانون، انسان است، پس حقوقی مدنظر خواهد بود که بتواند جانب اراده و خودآگاهی انسان را رعایت کند و حیثیت و کرامت وی را مخدوش نسازد، بهترین وسیله برای این مهم همانا استفاده از نهاد حق میباشد نهادی که در راستای طبیعت آدمی و نیازهای وی توسط قوانین اساسی و بینالمللی به رسمیت شناخته میشود.در این پژوهش جایگاه حقوق و آزادیها را در هریک از مواد کلیات قانون مجازات اسلامی اعم از دفاع مشروع،اکراه، اضطرار و...مورد بررسی قرار داده شده است.قانون مجازات اسلامی که با انسان سر و کار دارد، چیزی جز انعکاس نیازها و حقوق متبلور از آنها نیست. اهمیت این بحث، آن است که حقوق کیفری شدیدترین نوع مداخله در حقوق و آزادی های افراد است لذا بایستی هنجارهای آن با اصول حقوق و آزادیهای فرد، ارزیابی شود و نقاط چالشی و تعارضی آن نشان داده شود تا سیاستگذاران آن را اصلاح کنند.
هدف نگارنده،شناسایی حقوق و آزادیهای انسانی در بخش کلیات قانون مجازات اسلامی است که در قانون اساسی به عنوان قانون مرجع نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در این راستا که قانون مجازات اسلامی به عنوان قانون منبعث از قوانین اساسی و اصول پایه، حقوق و آزادیهای انسانی را رعایت ونگهداری میکند، از یک طرف به بررسی حقوق و آزادیهای انسانی پرداخته شده است و از طرف دیگر اقتدار قانون که جلوهی بیرونی این حقوق و نیازهاست بررسی گردیده است. همچنین در ادامه به بارزترین موارد سازگاری کلیات قانون مجازات اسلامی با حقوق و آزادیهای انسانی و موارد ناسازگاری آن اشاره شده است. نتیجهی به دست آمده آن است که حقوق و آزادی های انسانی در کلیات قانون مجازات اسلامی نقش نسبتا پررنگی را دارد و موارد سازگاری کلیات این قانون در مقایسه با ناسازگاری های آن بیشتر است.
در مطالعه این کتاب ذکر نکاتی به نظر نگارنده لازم و ضروری است:
اولا،لازم به ذکر است که این سازگاریها و ناسازگاری ها حقوق و آزادیهای انسانی در کلیات قانون مجازات اسلامی تا حدود زیادی وابسته به مبانی ،دیدگاههای حقوقی و فقهی و حتی جنبههای حقوق بشری آن است.پذیرش سازگاریها و ناسازگاری ها در این کتاب با توجه به حقوق ذاتی آدمی،قوانین اساسی و بین المللی به عنوان متون پایهای وضع قوانین موضوعه میباشد و گرنه از دیدگاههای دیگر قضیه متفاوت است.
ثانیا،قانون و از آن جمله قانون مجازات اسلامی ،امری است که ساخته و پرداختهی آدمی است و جنبه دائمی و جاودانگی ندارد،دقیقا برعکس حقوق ذاتی و فطری انسان،زیرا به هنگام وضع قانون در هر زمان،هرچند از قوانین قبلی جلوتر و دارای نقاط قوت بیشتری خواهد بود ،اما همیشه و در هر مرحله تا رسیدن به مقصود نهایی و عدالت راستین فاصله بسیار است.پس در مطالب این کتاب از مطلق نگری و نگاه جامع و کامل به مسائل به شدت دوری می جوییم.
ثالثا،با توجه به اهداف مجازاتها (سزادهی و اصلاحی)،سازگاریها و ناسازگاریهای کلیات قانون مجازات اسلامی با حقوق و آزادیهای انسانی با دیدگاه اصلاح و تربیت است نه سزا دهی.