از ابتدای تمدن بشری، جرم و کجروی، به عنوان پدیدههایی ناخوشایند در زندگی جوامع بشری وجود داشته است و همواره منشأ دیدگاهها، اندیشهها و نظریّات فراوانی بوده است که به دنبال چارهجویی و ارایه راهکارهای حذف این پدیدهها شکل گرفته است. بیگمان، دلیل این همه تمرکز بشری برای حذف این پدیدهها و نیز توجه تعالیم دینی به این مسأله نیز همین ناخوشایندی آن برای انسانهاست. به هرحال، صرف نظر از تعریفهای متفاوت جرم و کجروی؛ این واقعیّت، ثابت است که غالباً، این پدیدهها برای انسانها یا زندگی جمعی آنها آسیبرسان هستند. گاه رفتار مجرمانه، منافع فردی و گاه نیز منافع جمعی انسانها را هدف قرار میدهد؛ با این تفاوت که وقتی پای هدفهای فردی در میان است، متضرّر معمولاً مشخّص و معلوم است و میتوان وی را ذینفع اصلی برای پیگیری فرآیندهای مقابله با رفتار مجرمانه دانست، حق و حقوق وی را تعریف کرد و به این حق و حقوق در عالم واقع، عینیّت بخشید؛ لیکن در مقابل، وقتی رفتار مجرمانه به منافع جمعی ضرر میرساند، بزهدیده، واحد و مشخص نیست؛ جامعه به طور کلی بزهدیده میشود و این امر موجب میگردد که مقابله با جرایم بدون بزهدیده، پیچیدگیهای خاص خود را داشته باشد؛ چراکه ضرر جمعی گاهی کمتر از ضرر فردی احساس میشود و این مسأله منجر به آن میگردد که گاهی اهمیّت جرایم بدون بزهدیده، چندان درک نگردد؛ این در حالی است که معمولاً این جرایم، آسیبهای گستردهای در پی دارند که نمیتوان به آسانی از کنار آنها گذشت. در معنایی عام، حقوق بشر و در معنایی اخص، حقوق اساسی یک جامعه و باز در معنایی اخص، حقوق شهروندی یک ملّت اقتضا میکند که همواره برنامهای منسجم برای مقابله با مسؤولین این جرایم (هر شخص حقوقی و یا حقیقی که باشد؛ ذینفوذ و یا غیر ذینفوذ) وجود داشته باشد.
قطعا جرایم آبی نیز یکی از همین دست جرایمی است که در عین حال که ممکن است، بزه دیده خاصی نداشته باشد، کل افراد جامعه را بزهدیده میسازد. این دسته از جرایم، به عنوان زیر مجموعهای از جرایم زیستمحیطی، منابع آبی یک کشور را هدف قرار میدهند و آسیب خود را متوجه این منابع میکنند. آسیب به این منابع، هم آسیب به محیط زیست را به دنبال دارد و هم میتواند تمامی جنبههای زندگی بشری را که بستگی تامی به آب دارد تحت تأثیر قرار دهند. در این مقدمه، نمیخواهم به ارزش آب و مشکلات کمآبی و بیآبی که سطرها و صفحهها به آن اختصاص یافته است و تقریباً همه به آن واقفند بپردازم؛ بلکه آنچه در ایجا قصد بیان آن را دارم، طرح این موضوع است که با آگاهی از ارزش آب و درک بحران نبود آن، چه تدبیری برای حفاظت از آن اندیشیدهایم؟ واضحتر آنکه، آیا برای بهرهگیری صحیح از منابع آبی، آنچنان که درسایر کشورها برنامهریزی شده است در کشور ما نیز یک برنامه همه جانبه وجود دارد؟ توضیح آنکه،هم اهمیّت آب واضح است و هم اهمیّت نبود آن؛ لذا اندیشههای بسیاری نیز در خصوص بهرهبرداری از منابع آب وجود دارد[1]؛ لیکن، آیا این درک و وقوف به اهمیّت مسأله، به یک آیندهنگری و بهرهگیری از اندیشههای موجود در قالب تدوین برنامهای مدوّن و منسجم برای حفاظت از آب انجامیده است؟ در این راستا، باید از مفهوم «برنامه جامع مدیریّت منابع آب» سخن گفت. این مفهوم عام، دلالت بر یک برنامه ِآینده نگرانه دارد که در پرتو آن، سیاستگذاریهای لازم برای به کارگیری تمامی امکانات و ظرفیتهای یک کشور در ابعاد و جنبههای گوناگون برای دستیابی به هدف مدیریّت صحیح منابع آب صورت میگیرد. برای هر حوزه، نقش و تکلیفی در جهت حفاظت و مدیریت آب تعریف میشود و روشهای اجرایی مناسب برای اجرای قطعی برنامه و سنجش و ارزیابی آن تبیین میگردد. با توجه به کلیّت این برنامه، خواه ناخواه، برخی از دیگر برنامههای مدیریتی کشور با آن در ارتباط قرار گرفته و یا ذیل آن واقع میگردند؛ به عنوان نمونه برنامههای مرتبط با برنامه مدیریت منابع آب میتوان به برنامههایی که حفاظت از محیط زیست را دنبال میکنند و یا برنامههایی که دستیابی به توسعه پایدار را در دستور کار خویش دارند، اشاره کرد. در این رابطه، مفهوم«توسعه پایدار» به دلیل نگاه ویژهای که به محیط زیست دارد، در جهان امروز، جایگاه مهمی یافته و در حفاظت از منابع آبی نیز حایز اهمیّت است؛ توضیح آنکه، محیط زیست از فاکتورهای مهم این مفهوم است[2] و ايـن رويکـرد از مـا مـيخـواهـد کــه اهـداف اقتصـادي و رشـد صـنعتي را بـا معيارهاي اکولوژيکي هماهنگ کنيم و اهداف و اولويـّتهايمـان را بـر ايـن اسـاس تعـديل کنيم . بحث اساسيتر اين رويکرد اين است کـه تـوسعه پايدار غيـرممکن اسـت، مگـر اينکـه عـناصر و اجـزاي سازنده محيط زيست يعني خاک، آب، جنگلها، حيات وحش و غيره بـه شکل پايدار و سالمي ادامه حيات دهند[3]؛ به زبان سادهتر، محیط زیست را تحت هیچ شرایطی و برای هیچ هدفی نباید فدا کرد.
در این راستا، مفهوم مهم دیگری تحت عنوان برنامه مدیریّت به هم پیوسته آب که خود، در ذیل عنوان برنامه جامع مدیریّت آب، به راهبری سیاستگذاریهای آبی میپردازد، ظهور مییابد. مدیریّت به هم پیوسته منابع آب، توسط کمیته فنّی مشارکت جهانی آب، تعریف شده است. در این تعریف، مدیریت به هم پیوسته منابع آب، به عنوان مراحلی که در رشد و ارتقا و توسعه در زمینه آب، زمین و منابع وابسته به آن نقش دارد، معرفی شده است. در این مدیریّت، دستیابی به حدّاکثر نتایج اقتصادی و رفاه اجتماعی به روشی عادلانه و به دور از توافق بر سر نادیده گرفتن زیستبومهای حیاتی، مورد تأکید قرار میگیرد. به طور عملیاتی، مدیریّت به هم پیوسته منابع آب، شامل به کارگیری دانش و روشهای گوناگون و در نظر گرفتن نظرات ذینفعان مختلف برای اداره و اجرای مؤثّر آن و نیز ارایه راهحلهای منطقی و منصفانه برای آب و مسایل توسعه آن میباشد؛ بنابراین مدیریّت به هم پیوسته منابع آب، یک برنامه جامع مشارکتی است و ابزار اجرای مدیریّت و توسعه منابع آب به شیوهای است که بین نیازهای اجتماعی و اقتصادی تعادل برقرار میکند و محافظت از زیستبومها را برای نسل آینده، تضمین و بیمه میکند[4].
به عنوان نمونه دیگری از برنامههایی که ذیل عنوان برنامه مدیریّت جامع منابع آب قرار میگیرد و در واقع قسمتی از این برنامه را تشکیل میدهد نیز میتوان به برنامهای اشاره کرد که در قالب مفهوم «نظام حکمرانی آب» تبیین میشود؛ مفهومی که در تألیفات و پژوهشهای تخصّصی آب، بسیار به آن برمیخوریم. حکمرانی خوب، مفهومی است؛ مشتمل بر معیارها و استانداردها، رویهها و اصول حکومتداری که دولتها از طریق آن، امور عمومی را به انجام میرسانند، منابع عمومی را اداره میکنند و حقوق بشر را تضمین مینمایند[5].
این مقدمات، به این دلیل عنوان شد تا جایگاه سیاست جنایی در بین این برنامهها مشخص گردد. در واقع سیاست جنایی نیز به نوبه خود، یک برنامه است که میتواند با حفظ منابع آبی از ورود آسیبهای مجرمانه به آنها، در ارتباط و یا حتّی به عنوان بخشی از برنامه جامع مدیریّت منابع آب کشور حرکت نماید؛ چراکه سیاست جنایی متضمّن اقدامات و تدابیر متنوّعی است که دولت (اعم از قوّه مقننه، مجریّه و قضاییّه) و جامعه مدنی مستقلاً یا با مشارکت هم برای سرکوبی بزه و انـحراف، پیـشگیری از آن و حمایت از بزهدیدگان مستقیم و غیر مستقیم پیشبینی میکنند و اعمال آنها را به عنوان پاسخ به وضعیتهای پیـشجـنایی، انـحرافات، جرایم و نیز ترمیم آثار زیانبار جرم در چارچوب مراجع رسمی (مثلا دادگاهها) یـا مـشارکتی (شـوراهای میانجیگری) با آیینهای خاص هریک پیشنهاد مینمایند[6]. اینجاست که بهرهگیری از سیاست جنایی برای مقابله با جرایم آبی، جایگاه آن را در مدیریّت جامع منابع آب کشور و حفاظت از این منابع برای نسل حاضر و نسلهای آینده، پررنگ میسازد؛ لیکن، مسأله اینجاست که کلیّت سیاست جنایی در کشور ما با چالشهایی رو به رو است که به طور کلی بر عملکرد آن در برخورد با هرگونه رفتار مجرمانهای تأثیرگذار است؛ بنابراین، این چالشها میتوانند بر عملکرد این سیاستها برای مقابله با جرایم آبی یا بهتر بگوییم؛ رفتارهای مجرمانه آبی نیز مؤثّر واقع شوند.
متأسفانه، امروزه سـياست جـنايي ايران در ابعاد مختلف قانونگذاري، قـضايي و اجـرايي و به ويژه در جلب مشارکت جامعه مدني در اجراي عدالت، با نوعي ناتواني، ابهام، خلاء و شـکاف جدّي روبه رو گرديده و کنترل بزهکاري در جـامعه را، بـه نـحوي شايسته تأمين ننموده و در نتيجه، زمينهساز ظهور بحراني گـسترده در نظام عدالّت قضايي و کيفري شده است؛ تعارض و تناقض در ابعاد مختلف سياست جنايي ايران، تبعات و عـوارض منفي بسياري را بر پيکره نظام عدالّت قـضايي در عرصه کيفري وارد سـاخته اسـت. اين امر موجبات اختلال و ناکارآمدي در نظام قضايي را فراهم نموده و پويايي و تحرک آن را متوقف يا دچار تزلزل و رکود نموده است؛ تا آن جا که پديده «بحران در سياست جنايي را موجب گشته که نظم و انضباط کلّي حاکم بـر نظام قضايي در معرض اضمحلال و شـکست قـرار گیرد. سردرگمي در سياست جنايي تقنيني در کشور ما نه از اين منظر که در متن خود بيگانه با اصول و مـباني عـلمي اسـت؛ بلکه از اين نظر که مجموعه روشهاي مورد پذيرش در تحليل نهايي نـشانهاي از انسجام و برنامهريزي، تطبيق و هدفمندي را به همراه ندارد، مشهود است[7]. چراکه از یکسو، دستاندرکاران تدوین سیاستهای کشور، به سیاست جنایی بها نمیدهند، اگر چه گاه در سخنان گوناگون نیمنگاهی به این مسائل دارند، اما به نظر میرسد در عمق وجودشان اعتقاداتی جـز باور به علوم خانه کرده است.بحثهای علمی در پشت دیوارهای کلاسهای درسی دانشگاهها بخصوص در علوم اجتماعی و انسانی محدود میشود و تحمل بازتاب بحثها در خارج با سر و صدا توأم میگردد[8]. از سوی دیگر، قوّه قـضاییّه تحت تأثیر حقایق پدیده بزهکاری، الزامات بینالمللی، ناکارآمدی سیستم کیفری سنتی و سیاست سزادهی و ارعابی و نیز عقلانیّتگرایی متأثر از پژوهشهای علمی و سایر عوامل، در مقام تردید و تشکیک به سودمندی سیاست جنایی تقنینی، وادار بـه واکـنش کاملا متفاوت و معارض شده است. مراجع کیفری و قضات تحت تأثیر دستورهایی قانونی، فـراقانونی، اداری و قـضایی مـقامات عالیه قوّه قضاییّه - با بهرهگیری از حداکثر توان ناشی از متن قانون جزا و یا تفسیر موسّع بـه نفع متّهم از بدو برخورد با مرتکبین جرم، - سعی در اعمال ملاطفت، انعطاف، استخلاص و اعـمال تدابیری دارند که بـه مـرور، خاصیت سزادهی و ارعابی ضوابط کیفری را به حداقل تنزل داده است. نتیجه اعمال چنین سیاستی، تعطیلی سیاست جنایی تقنینی و یا طرد تدریجی آن خواهد بود. در واقع، سیاستی که با ابزار کیفری سعی در ارعاب بـزهکاران بالقوّه و تنبیه مرتکبین جرم با هدف پیشگیری از وقوع جرم یا ارتکاب آن داشته است، امروزه بیم آن میرود تا کارآمدی خود را بهکلی از دست بدهد[9]. این وضعیّت، در خصوص جرایم بدون بزهدیده، قطعاً وخامت بیشتری خواهد یافت و این مسأله، منجر به یک بیعدالتی وسیع میگردد؛ چراکه مجرمین و منحرفین آبی در اغلب موارد با تسامح در برخورد قضایی مواجه میگردند؛ لیکن برخی از آنها نیز با آرای قضایی جدّی مواجه میگردند و بدین ترتیب، نوع برخورد قضایی، به نوع دیدگاه و سلیقه قضات وابسته میگردد. لذا باید دید که در این شرایط، تا چه حد میتوان از سیاست جنایی برای حل بحرانهای جدّی؛ مثل بحران آب و حفظ آن در مقابل مجرمان و منحرفان آبی کمک گرفت. باید چالشهای موجود را شناخت و ریشههای آنها را یافت و سعی در از بین بردن ریشهها نمود. واضح است که تمام سیاست جنایی در سرکوب و مجازات خلاصه نمیشود و هیچ بحثی وجود ندارد که اولویّت با تدابیر غیرکیفری است؛ اصولاً، قبل از جرمانگاری باید به فکر حل مشکل با بهکارگیری ابزار دیگری بود و در آخرین مرحله و به عنوان آخرین راه کار به جرم انگاری روی آورد؛ در غیر این صورت، سیاست جنایی، بیبرنامه و بیهدف و به دنبال آن ناکارآمد خواهد شد. در همین ارتباط است که گفته شده است که سـیاست جـنایی پل ارتـباطی میان علوم جرمشناختی و حقوق جزاست؛ زیرا نه تنها واکنشهای سرکوبگرانه نمیتواند به نحو خودسرانهای وجود داشته باشد و این واکنشها باید با توجه به علتشناسی جرم و شناخت مـجرم انجام پذیرد (بحثی که در جرمشناسی مطرح میشود)؛ بلکه اقدامات و تدابیر پیشگیرانه نیز بیتوجّه به شناخت علتها، فاقد کاربرد است. روش مقدم در این دیدگاه مبتنی بر توجّه به ساختارهای روانی و اجـتماعی فـرد از سویی و جامعه از سوی دیگر است که نباید در تقابل با یکدیگر قرار گیرند بلکه در کنار هم مورد توجه هستند[10].
نداشتن یک سیاست منسجم است که سبب میشود که بسیاری از بهرهبرداران مجاز منابع آبی، از بیم آنکه مبادا در بهرهبرداری خویش، تخلّفی از مندرجات مجوز بهرهبرداری صادره داشته باشند، توسط دولت در گیر و دار بروکراسیهای کلافه کننده و گاه هزینه بر اداری گرفتار شوند و زبان به گلایه بگشایند که باید مانند کشاورزی که در همسایگی آنها به طور کاملا غیرمجاز، مبادرت به بهرهبرداری از منابع آبی زیرزمینی میکند و هیچکس نیز متعرض وی نشده است، عمل میکرد تا امروز، گرفتار طی مراحل اداری خسته کننده و تصمیمات اداری محدود کننده نمیشد. در این راستا، گاه مسأله را به املاک سنددار و قولنامهای مانند میکنند که املاک سنددار، به دلیل رعایت قانون، درد سرهای قانونی را برای صاحب آنها به دنبال دارد؛ لیکن املاک قولنامهای چنین نیستند. در این نوشتار، سعی بر آن است که در حد بضاعت، از دیدگاهی با رنگ علوم جنایی به موضوع حفاظت از منابع آب نگاه کرده و راهبردها و مسیرهای بهرهگیری از این علوم؛ با تأکید بر دانش سیاست جنایی را شناخت و شناساند.
منظور از جرایم آبی، جرایمی است که موضوع آنها «منابع آبی» اعم از سطحی و زیرزمینی میباشد؛ به عبارت دقیقتر هر گونه رفتار (اعم از فعل یا ترک فعل) که به نوعی منجر به از بین رفتن، تخریب، آلودگی و یا ورود هرگونه زیان و خسارت به منابع آبی شده و در قانون نیز برای آن مجازات تعیین شده باشد، مشمول عنوان «جرایم آبی» خواهد بود. بدیهی است که فلسفه اصلی جرم انگاری جرایم آبی، حفاظت از این منابع با توجّه به ارزش و نقش حیاتی آنها در ابعاد مختلف زندگی بشری و در راستای عمل به اصولیترین و مهمترین قرارداد انسانها برای تشکیل جامعه؛ یعنی همان «قرارداد اجتماعی» است. امروزه حفاظت از منابع آبی، با توجه به بحرانهای موجود اهمیّت بیشتری به خصوص در کشورهای خشک و نیمه خشک یافته است؛ اگرچه حفاظت از این منابع، موضوع گستردهای است که حوزههای مختلفی از دانش بشریزا به یاری میطلبد؛ اما بخش عمدهای از این مهم - به ویژه در بحث کنترل جرایم آبی که به طور جدّی ویران کننده منابع آبی هستند - بر عهده حقوق کیفری و جرم شناسی است و در این وادی علاوه بر حقوق کیفری سایر شاخههای علوم جنایی نیز به میدان خواهند آمد؛ در این میان شاخه «سیاست جنایی» نقشی درخور توجّه به خود میگیرد؛ چراکه همان طور که میدانیم، مفهوم «سیاست جنایی» شامل مجموعه تدابیر متنوّع کیفری و غیرکیفری است که دولت و جامعه مدنی به طور مستقل یا با مشارکت یکدیگر در برخورد با جرم و انحراف در پیش میگیرند و موفقیّت در حفاظت از منابع آبی یک کشور، بستگی شایانی به نحوه تدابیر کیفری و غیر کیفری موجود در سیاست جنایی آن کشور در جهت مقابله با جرایم آبی دارد.
نگاهی گذرا به آمارهای موجود از ارتکاب جرایم آبی؛ نشان میدهد که تدابیر اتّخاذ شده در سیاست جنایی ایران در مقابله با این جرایم موفّق نبوده است؛ برای نمونه میتوان به فراوانی ارتکاب جرایم مربوط به برداشتهای غیرمجاز از منابع آبی اشاره کرد؛ همچنین در یک مرحله پیشتر، توجه به آرای صادر شده از سوی مراجع ذیصلاح، در ارتباط با این جرایم حاکی از عدم صدور رأی محکومیّت متهم در اکثر موارد است که نوعی تعاملگرایی و تساهلگرایی را در برخورد با متّهمان جرایم آبی القا میکند؛ این تعاملگرایی گاه درحوزه تقنین نیز به چشم میخورد؛ جرمزداییهای صورت گرفته از «حفر چاه غیرمجاز» به عنوان یکی از مصادیق جرایم آبی، در ادوار مختلف قانون گذاری، نمونه ای از این موارد است.. این نوع از تعاملگرایی و تساهلگرایی با توجّه به شرایط بحرانی فعلی منابع آبی و نیز برخی آموزههای جرم شناختی؛ چون جرم شناسی سبز که تأکید بر اهمیّت جرایم زیست محیطی با طیف وسیع بزهدیده و ضرورت برخورد با این جرایم؛ حداقل در نگاه اول، چندان درست و به جا به نظر نمیرسد. ضمنا نوعی بیاعتقادی به جرمانگاری جرایم آبی به خصوص در بحث برداشتهای غیرمجاز از این منابع هم در میان عوام و هم در میان خواص ( برخی ازکارشناسان و کارمندان ادارات متولی حفاظت از منابع آبی، برخی دادستانها و برخی از قضات) با توّسل به عقیده مباح بودن برداشت از منابع آّب در فقه وجود دارد که نیازمند بررسی است. در این میان دلایل عمده اقتصادی ارتکاب جرم، چون فقر و بیکاری نیز که گاه به شدّت مرتکب را در شرایط اضطراری قرار میدهد در شکلگیری وضعیت موجود نقش بسزایی داشته است؛ بنابراین اوضاع موجود حاکی از وجود نواقصی در تدابیر اتّخاذ شده در سیاست جنایی کشور ما در تمامی ابزارهای تقنینی، قضایی، اجرایی و حتی مشارکتی است. این نواقص، مقابله با جرایم آبی را در سیاست جنایی ما با چالش روبه رو ساخته و لزوم شناسایی ریشهای آنها در جهت ارایه راهکار برای مقابله با آنها به هیچ وجه قابل انکار نیست؛ توضیح آنکه توجه به نقشی که تداوم این مشکل در از بین رفتن منابع آبی خواهد داشت و در نظر آوردن هرچند سطحی عواقب حاصل از موضوع بیآبی، اهمیّت امر و ضرورت به کارگیری هرچند سریعتر تدابیر و راه کارهای خروج از چالشهای موجود در سیاست جنایی را به خوبی مبرهن میسازد؛ لذا مقتضی است، مطالعه علمی، تخصصی و ریزبینانهتری نسبت به بررسیهای صورت گرفته در این خصوص، به عمل آید تا علاوه بر ارایه شناختی دقیق و همه جانبه از وضع موجود سیاست جنایی؛ با کشف ریشه چالشهای موجود، راهکارهای اساسی و مؤثّر ارایه نموده و در نهایت گامی عملی در جهت پیشگیری از نابودی منابع آبی برداشته شود.
اگرچه قلمرو اصلی چنین مطالعهای در بین شاخههای مختلف علوم جنایی، معطوف به شاخه «سیاست جنایی» است؛ اما وسعت و گستردگی مفهوم سیاست جنایی و نیز از آنجا که موضوع، تدابیر سیاست جنایی در برخورد با نوعی «جرم» است ( جرایم آّبی)؛ و جرم موضوع اصلی سایر شاخههای علوم جنایی چون علوم جنایی حقوقی شامل حقوق کیفری و آیین دادرسی کیفری و نیز علوم جنایی تجربی شامل جرم شناسی، کیفرشناسی و ... است، لذا بهرهگیری از آموزههای شاخههای دیگر علوم جنایی در کنار آموزههای سایرعلوم نیز به طریق مقتضی، در جهت اخذ نتایج دقیقتر و علمیتر به عمل خواهد آمد.
به این ترتیب هدف اصلی این مطالعه، غنابخشی به ادبیات حقوقی کشور در زمینه حقوق کیفری آب به طور تخصصی، با توصیف و تحلیل وضعیت موجود و یافتن اساسیترین و اصلیترین چالشهای موجود در سیاست جنایی ایران در برخورد با جرایم آبی و نیز یافتن اصلیترین و اساسیترین راه کار ممکن جهت خروج از چالشهای مکشوفه و در نهایت بهبود بخشی در بکارگیری سیاستهای درست مقابله از هدررفت منابع آبی خواهد بود.
با توجه به مطالب پیش گفته سؤالهای اساسی تحقیق عبارتند از:
1. اساسی ترین چالش سیاست جنایی ایران در مسیر مقابله با جرایم آبی چیست؟
2. اساسی ترین راهکار سیاست جنایی ایران، برای برون رفت از چالش اساسی پیشروی آن برای مقابله با جرایم آبیچیست؟
فرضیههای متناظر با سؤالهای اصلی تحقیق نیز عبارتند از:
1. به نظر میرسد که اساسی ترین چالش سیاست جنایی ایران در مقابله با جرایم آبی، عدم اعتقاد واقعی به دانش سیاست جنایی و عدم احساس نیاز و نوعی تسامح و سهل انگاری برای بهرهگیری از آن در این زمینه است.
2. به نظر میرسد که اساسی ترین راهکار برای برون رفت از این چالش، جدی گرفتن مساله و بهرهگیری واقعی از تمامی دادههای دانش سیاست جنایی و متخصّصان این حوزه برای تدوین یک سیاست جنایی کاربردی و سنجیده در این زمینه است.
با بررسیها و مطالعات انجام شده در خصوص موضوع و نیز با مراجعه به مراکز علمی،آموزشی و پژوهشی متعدّد و نیز پاسخ استعلام به عمل آمده از پژوهشگاه علوم و فنّاوری اطلاعات ایران، این واقعیت مکشوف گردید که در ارتباط با موضوع حاضر - با عنایت به اهمیت و ماهیت بحث - تاکنون، در کشور، هیچ گونه، پژوهش متقن و مستقلی انجام نپذیرفته است و عمده تحقیقات موجود، سطحی و غیر کاربردی بوده و عمدتاً ناظر بر مباحث مربوط به حقوق حاکم بر مالکیّت منابع آب و امثالهم بوده است. اگر نگاه جزایی در معدود تألیفاتی وجود داشته باشد، صرفا شامل جرایم مربوط به تأسیسات آبی است که در زیرمجموعه جرایم سرقت و تخریب میگنجد؛ لذا میتوان گفت که ادبیات حقوقی کشور در حوزه حقوق کیفری آب بسیار ضعیف است؛ توضیح آنکه منابع موجود منحصر به تعدادی انگشت شمار کتاب تألیفی و مقاله است که همین منابع محدود نیز عمدتاً به تدوین مقررات مربوطه و گردآوری آنها و نهایتاً توصیف وضع موجود بسنده کرده اند. ضمنا بررسیهای صورت گرفته حاکی از تدوین چندین جلد پایان نامه با موضوع حاضر در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاههای شیراز و پیام نور کرج، دانشگاه آزاد اسلامی اراک و ... نیز میباشد که متأسفانه این پژوهشها نیز با نگاهی کلّی و سطحی به توصیف وضع موجود، آن هم فقط در یک بعد مسأله (مانند آلودگی منابع آبی) در حجمی بسیار اندک پرداختهاند و نتایج خاص علمی و تحلیلی چندانی به دست نمیدهند. البته در میان این پایاننامهها، تنها یک مورد به چشم میخورد که به حق، سعی در بررسی کامل و همه جانبه موضوع؛ البته صرفاً در توصیف وضع موجود داشته است. این پایان نامه در سال 1390 در دانشگاه شیراز (واحد بین الملل)، تحت عنوان سیاست جنایی ایران در قلمرو منابع آب، توسط محسن عباس تاش و با راهنمایی دکتر محمد هادی صادقی برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق کیفری و جرم شناسی نگارش یافته است؛ لیکن، همانطور که ذکر شد، این تألیف نیز صرفا به توصیف وضع موجود بسنده نموده که البتّه در مقام یک پایاننامه برای مقطع کارشناسی ارشد، انتظار بیشتری نمیتوان داشت و باید اذعان داشت که این پژوهش، در میان سایر تألیفات معدود موجود که آنها هم صرفاً به توصیف وضع موجود پرداختهاند، انصافاً ستوده و قابل ذکر است. قطعا، یکی از دردها و چالشهای موجود در مسیر به کارگیری صحیح از دانش سیاست جنایی در مقابله با جرایم آبی، همین موضوع است؛ اینکه هرگز نخواستهایم به صورت جدّی به این موضوع وارد شویم، آن را بسنجیم و راجع به آن پیشنهاد دهیم.
البتّه، منابع غیرمستقیم؛ چون منابع مربوط به حقوق محیط زیست نیز وجود دارند که میتوانند در تبیین مبانی بحث کمک کننده باشند؛ اما به جز ایراد کم بودن تعداد که بر این منابع نیز وارد است، مشکل دیگر آن است که همان طور که از عنوان این منابع مشخص است، غیر مستقیم بودن آنها، خود موجب عدم بهره برداری کافی از آنها در جهت موضوع است. اگرچه موضوع بحران آب در کشور ما آنقدر بدیهی است که نتوانسته از نظرها مغفول بماند؛ اما عمده توجّهات در حوزههای دیگر غیر از حوزه حقوقی بوده است؛ به این ترتیب که همایشها و کنفرانسهایی با موضوع و محوریّت آب برگزار شده اما حقوق آّب در این همایشها یا فاقد جایگاه بوده و یا جایگاه ناچیزی داشته است و حقوق آب به طور تخصّصی کمتر مورد توجّه قرار گرفته است؛ این امر در کنار دلایلی چون تخصصی بودن امر و فقدان منابع کافی، خود یکی از دلایل کمبود مقالات تألیفی در این زمینه بوده است.
اهداف نظری مورد نظر از نگارش این نوشتار به طور خلاصه عبارتند از:
- افزایش آگاهیهای عمومی حقوقدانان با افزایش درک آنان از اهمیّت مسأله آب به عنوان یکی از موضوعات مهمی که قوانین و مقرّرات حاکم بر آن را میتوان از ابعاد مختلف علم حقوق مورد مطالعه قرار داد و تحت عنوان حقوق آب که میتوان آن را شاخه ای از حقوق محیط زیست تلّقی کرد، به طور کامل و همه جانبه بررسی کرد.
- فراهم ساختن زمینه مطالعه و پژوهش بیشتر و حدّاقل، ایجاد احساس ضرورت برای پرداختن عمیق تر به موضوع نحوه استعانت از سیاست جنایی و ابزارهای مختلف آن برای حفاظت از منابع آبی کشور و چگونگی تأثیر منفی سیاست جنایی ناکارآمد در حفظ منابع حیاتی مذکور.
- عمق بخشی به ادبیات حقوقی کشور در زمینه حقوق آب؛ به خصوص با تأکید بر جایگاه آب در رشتههای حقوقی کمتر بحث شده؛ یعنی علوم جنایی.
- ارایه درک بهتری از حقوق داخلی در ارتباط با منابع آبی در پرتو توصیف و سنجش سیاست جنایی فعلی در مقابله با جرایم آبی.
- شناخت زمینهها و نقاطی که نیازمند بررسیهای بیشتری هستند و نتیجتاً، وقوف بر این امر که تا چه حد، موضوع حفاظت از منابع آبی نیازمند راهاندازی رشته مطالعاتی مستقلی در دانشکدههای حقوق کشور است.
- شناساندن کاملا جدّی مفهوم «جرایم آبی» به عنوان یکی از انواع جرایم که مانند سایر جرایم نیازمند پیگیری و برخورد در قالب سیاست جنایی به مفهوم صحیح آن است، برای اولین بار.
- سعی در ارایه چالشها و راهکارهای پیش روی هر یک از ابزار و تدابیر سیاست جنایی موجود برای دستیابی به توفیق بیشتر در مقابله با جرایم آبی برای اولین بار و بسترسازی این موضوع برای مطالعات کامل تر آینده.
اهداف کاربردی مورد نظر از نگارش این نوشتار نیز به طور خلاصه عبارتند از:
- کمک به ایجاد زیرساختهای لازم برای تدوین یک سیاست جنایی کارآمد برای مقابله با جرایم آبی
- شناساندن بایدها و نبایدهای موجود در مرحله تدوین سیاست جنایی برای کمک به تدوین یک سیاست جنایی کارآمد برای مقابله با جرایم آبی
- شناساندن نحوه توصیف و سنجش صحیح سیاست جنایی برای یافتن مسیر درست اصلاح سیاستهای موجود و یا تدوین یک سیاست جنایی جدید؛ عاری از نواقص سیاست جنایی سابق در مقابله با جرایم آبی.
- یافتن راهکارهای مشروعیت بخشی به سیاست جنایی تدوینی برای مقابله با جرایم آبی.
- کمک به اصلاح قوانین موجود و وضع قوانین جدید در قالب ارائه راهکارهایی به مراجع تقنینی.
- آگاهی بخشی به قضات، دادستانها و سایر کنشگران سیاست جنایی قضایی در خصوص اهمیّت موضوع و جوانب مختلف آن.
- شناسایی چالشها و ارایه راهکارهای رفع آنها در سیاست جنایی قضایی برای توفیق در مقابله با جرایم آبی.
- شناسایی چالشها و ارایه راهکارهای رفع آنها در سیاست جنایی اجرایی برای توفیق در مقابله با جرایم آبی.
- شناسایی چالشها و ارایه راهکارهای رفع آنها در سیاست جنایی مشارکتی برای توفیق در مقابله با جرایم آبی.
- کمک به شناسایی میزان تأثیر هر یک از تدابیر کیفری و غیرکیفری برای مقابله با جرایم آبی.
- نمایاندن میزان درگیری ابزارها و تدابیر مختلف سیاست جنایی برای حفاظت از منابع آبی و بررسی نسبت موفّقیّت در تحقق هدف به میران این درگیریها و سعی در ارایه راهکار منطقی.
خط مشی روش شناختی و روش انجام تحقیق با توجّه به ماهیّت موضوع؛ اهداف، شیوه گردآوری اطلاعات و اساساً ساختار و زمان تحقیق،توصیفی - تحلیلی است. در روش تحقیق توصیفی - تحلیلی، علاوه بر توصیف عینی، واقعی و منظّم خصوصیّات یک موضوع و بیان اطلاعات موجود راجع به آن، به منظور بهبود شرایط فعلی و در جهت ارائه راهکارها و الگوهای پیشنهادی در زمینه مورد بحث تلاش میشود، لذا تبیین و تحلیل بایسته موضوع در راستای کشف و تحصیل حقیقت انجام میپذیرد.
با توجه به این مطلب در ارتباط با بحث حاضر، نخست ماهیّت و قلمرو موضوع توصیف میشود، آنگاه بر اساس دادهها و یافتههای مربوط نقاط ضعف موجود و علت ایجاد آنها مورد بررسی و تحلیل واقع میشود و در نهایّت راه کارهایی که میتواند به رفع نواقص کمک کند شناسایی و تحلیل خواهند شد.
روش گردآوری اطلاعات، اصولا کتابخانهای است، به گونهای که از طریق بررسی آثار موجود و سوابق موضوع در کتابخانهها و مراکز علمی و پژوهشی، فیشبرداری لازم انجام خواهد شد، همچنین به منظور غنای مباحث با مراجعه به برخی پایگاههای داده و جستجوی اینترنتی، مقالات معتبری تحصیل خواهد شد و نیز با توجه به اینکه نویسنده به عنوان کارشناس حقوقی در یکی از شرکتهای سهامی آب منطقهای اشتغال به کار دارد؛ لذا سعی بر آن است که اطلاعات سودمندی هم در جهت توصیف و هم در جهت تحلیل بحث از طریق «مشاهده» وضعیّت موجود و رویههای حاضر، ارائه گردد.
این نوشتار، در قالب سه بخش، اهداف خود را دنبال مینماید. بخش اوّل، با عنوان کلیّات و مفاهیم مقدماتی، سعی بر ارایه شناختی کلی از موضوع، از طریق شناسایی مفاهیم کلیدی، تاریخچه موضوع و جایگاه آن در عرصه علوم جنایی دارد؛ چرا که این پژوهش، با تمرکز بر روی موضوع آب از دریچه علوم جنایی؛ به ویژه سیاست جنایی، اصولاً یک پژوهش میان رشتهای است که به دلیل کمبود منابع در این حوزه، سعی بر آن داردکه مفاهیم به کار رفته در هر دو حوزه مطالعاتی حقوق کیفری و جرم شناسی و منابع آبی را در حد نیاز دربرگیرد تا تمامی محققان و خوانندگان حقوقی و غیرحقوقی که به شکلی با بخش منابع آب کشور در ارتباط هستند، بتوانند از آن بهرهمند شده و جنبه کاربردی بودن نوشتار را افزایش دهند؛ لذا بخش اول، به چهار فصل تقسیم میشود:
فصل اول: مفاهیم (در این فصل، مفاهیمی؛ چون منابع آبی و سیاست جنایی و نیز انواع هرکدام، مورد بررسی قرار میگیرد.)
فصل دوم: گونه شناسی جرایم آبی در حقوق ایران (در این فصل، موقعیّت جرایم آبی در تقسیمات جرایم و نیز روشهای تقسیم بندی این جرایم بررسی میگردد).
فصل سوم: سیر تحوّلات سیاست جنایی ایران در مقابله با جرایم آبی
فصل چهارم: جایگاه بحث جرایم آبی در عرصه علوم جنایی
پس از ارایه شناختی مختصر و متناسب با بضاعت نوشتار، هدف توصیف و ارزیابی سیاست جنایی فعلی در قبال جرایم آبی در دوبخش دوم و سوم دنبال میگردد؛ بدین شکل که بخش دوم، با عنوان توصیف سیاست جنایی فعلی ایران در برخورد با جرایم آبی، به شناسایی وضعیت فعلی و ظرفیتهای بالقوّه و بالفعل آن میپردازد؛ چراکه بدون شناخت دقیق وضعیت موجود، امکان تحلیل آن فراهم نمیگردد. جهت تحقق هدف در ایجاد درک لازم از وضعیت فعلی سیاست جنایی، ابتدا چگونگی تدوین سیاست جنایی فعلی و پس از آن، دامنه تدابیر و ابزارهای سیاست جنایی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت؛ بدین ترتیب، بخش دوم به سه فصل تقسیم میشود:
فصل اول: چگونگی تدوین سیاستها ( مبانی سیاستهای تدوینی و مقتضیات تدوین آنها در این فصل مورد بررسی قرار میگیرد.)
فصل دوم: دامنه تدابیر سیاست جنایی(تدابیر کیفری و غیرکیفری اتّخاذ شده، جهت مقابله با جرایم آبی، در این فصل مورد مطالعه واقع میشود.)
فصل سوم: دامنه ابزارهای سیاست جنایی( نحوه بهکارگیری تمامی ابزارهای تقنینی، قضایی، اجرایی و مشارکتی برای مقابله با جرایم آبی در این فصل بررسی میگردد.)
پس از برخورداری از یک درک نسبی در خصوص وضعیّت فعلی سیاست جنایی ایران در برخورد با جرایم آبی و شناخت ظرفیّت ها، نوبت به تحلیل و ارزیابی وضعیّت موجود سیاست جنایی ایران برای برخورد با جرایم آبی میرسد. این رسالت بخش سوم است؛ لذا این بخش، تحت عنوان سنجش و ارزیابی سیاست جنایی ایران در در مقابله با جرایم آبی، موضوع را دنبال میکند. در این راستا، از آنجا که ریشه تمامی نابسامانیهای سیاست جنایی، در مرحله تدوین سیاست هاست؛ ابتدا، جلوههای این نابسامانی در مرحله تدوین بررسی میشود و سپس، نحوه تسری نابسامانی در مرحله تدوین به تمامی سطوح سیاست جنایی، تشریح میگردد. در این ارتباط، با توجه به اینکه، مـسئوليّت تدوين و هدايت سياست جنايي و اجراي آن به دليل ماهيّت چند بعدي و گستردگي آن، به عهده تمامي قـواي عـمومي و نـظام حاکم و حتي هيأت اجتماع است[11]؛ لذا نحوه نفوذ نابسامانی در هریک از انواع سیاست جنایی تقنینی، قضایی، اجرایی و مشارکتی مورد بررسی قرار میگیرد؛ چرا که، قوّه مقننه شالوده و اساس اين سياست را با تقنين جرائم و مجازاتها و تعيين حدود اختيارات نهادهاي کيفري و اجرايي معين ميکند. قوّه مجريّه ، مأمور اداره امور اقتصادي، سياسي و اداري کـشور است که گذشته از تکليف کمک به ساير نهادها، وظيفه اصلي اجراي بخش مهمي از سياست جـنايي بهويژه در امر پيشگيري را به عهده دارد. قوّه قضاييّه ضمن تصدّي امر قضا و رسيدگي به تظلّمخواهي بـا تطبيق مصاديق واعمال قانون، بهويژه تهيّه طرحهاي پيشنهادي به منظور برقراري هر چه بـهتر عـدالت قضايي و اجتماعي، در تدوين و اجراي سياست جنايي کشور نقش مهمي را ايفا مي کند[12]؛ بدین ترتیب، بخش سوم به پنج فصل تقسیم میشود:
فصل اول: نابسامانی در تدوین سیاست ها
فصل دوم: بروز جلوههای نابسامانی در سیاست جنایی تقنینی
فصل سوم: بروز جلوههای نابسامانی در سیاست جنایی قضایی
فصل چهارم: بروز جلوههای نابسامانی در سیاست جنایی اجرایی
فصل پنجم: بروز جلوههای نابسامانی در سیاست جنایی مشارکتی