1- مبحث قتل عمد ( پيرامون مواردي كه قصاص به ديه تبديل يا قصاص و ديه ساقط ميشود و وضعيت عنصر
2- مبحث قتل عمد ( پيرامون بحث ترك فعل و تسبيب در جنايت )
3- مبحث سقط جنين ( پيرامون شرايط اضطرار در سقط جنين )
4- مبحث عناصر متشكله جرم كلاهبرداري ( پيرامون واقعي بودن يا نبودن پيشامدها )
5- مبحث كلاهبرداري ( پيرامون شيوه تقلب فرد در ارتكاب كلاهبرداري )
6- مبحث كلاهبرداري ( پيرامون ارتكاب جرم كلاهبرداري، عليه اشخاص حقوقي )
7- مبحث خيانت در امانت ( پيرامون تصاحب مال موضوع خيانت در امانت )
8- مبحث محاربه ( پيرامون مسئوليت كساني كه با محاربين مقابله ميكنند )
9- مبحث سوء قصد به جان مقامات ( پيرامون تابعيت مراجع بزرگ تقليد )
10- مبحث رشاء و ارتشاء ( پيرامون ركن مادي اين جرم و مصاديق آن )
علم حقوق از جمله علومی است که ( به خصوص در کشور ما ) از لحاظ منابع و مآخذ و نیز خاستگاهها، از یک پشتوانه و سنگر بسیار قوی برخوردار است. در کنار این منابع و مآخذ و این پشتوانه که علم حقوق متبانیاً بر آنها استوار است، تلاش و اهتمامی که در دو جبهۀ نظر و عمل صورت گرفته، به غنا و البته پویایی این علم کمک کرده است. از یک طرف، دیدگاهها، نظریات و تألیفات ارائه شده و صورت گرفته توسط علمای بزرگ و مراجع و اساتید که سنگ بنای مورد نیاز را از مبادی مرجع استخراج و بنای مستحکم را به پا کرده اند، در صف مقدم این حوزه قرار دارند و از صاحبان این دیدگاهها، نظریات و تألیفات میتوان به عنوان نسل قوام نام برد. در ادامه و باز در حوزۀ نظر، اساتید و صاحب نظران بعدی که میتوان از آنها به عنوان نسل دوام نام برد، دوام و موجبات دوام را فراهم نموده اند. امروزه نیز شاهد اهتمام این نسل هستیم ولی نسل جدید باید به این دوام فکر کند و آن را تداوم ببخشد که خوشبختانه این امر در حال تحقق است، در عین حال، بعضاً نقش نسل دوان را بازی کرده و عجول و سراسیمه عمل میکند. از طرف دیگر، علم فوق الذکر، از جمله علومی است که در زندگی افراد، ساری و جاری بوده و مسائل و موضوعات آن مبتلابه میباشد و به همین دلیل است که برای حُسن جریان این موضوعات و مسائل و تمیز حق از ناحق و برخورد با ناحقیها و بی عدالتی ها، تشکیلات قضایی مقتضی ایجاد شده و تلاشهای صورت گرفته در این حوزه نیز باعث غنای هرچه بیشتر علم حقوق و صیقل خوردن ناخالصیهای آن شده است، ولی در این حوزه نیز باید توجه داشته باشیم که پیشینیان باعث تکوین این بناها شدهاند و نسلهای بعد باعث تحکیم آنها شده اند، لذا نسل جدید باید بیش از پیش به تحکیم فکر کند و ناخواسته موجبات تخریب را فراهم نکند.
در عرصۀ حقوق کیفری به عنوان شاخه ای از علم حقوق، همچون سایر شاخهها آثار ارزشمندی توسط اساتید و صاحب نظران به رشتۀ تحریر درآمده است. در این آثار نه تنها فرمولهای اولیه مربوط به علم حقوق تبیین و تشریح شده بلکه در خود این آثار ( به عنوان فرمولهای ثانویه )، راه و روش تحلیل و استنباط و استخراج ارائه گردیده و کافی است خواننده و دانشجو و جویندۀ علم، فرمولهای اولیه را بشناسد و به مدد فرمولهای ثانویه و بهره گیری از توضیحات ارائه شده، به مقصدِ مقصود نائل آید. آنچه به عنوان فرمولهای ثانویه از آنها یادکردیم، یعنی استدلالها و روشهای استدلالی و نیز توضیحات و تحلیلها، نوعاً و ماهیتاً به گونه ای هستند که میتواند محل اختلاف نظر و اختلاف دیدگاه نیز باشند. در عین حال بعضاً بحث اختلاف دیدگاه کمتر مطرح است و پاره ای از نظریات، قابل تأمل و تا حدودی قابل نقد به نظر میرسند. اینجانب با مطالعۀ چند اثر از تنی چند از اساتید والامقام و گرانمایه ( از نسل دوام )، ضمن آموختن نکات فراوان، در بعضی از دیدگاههای آنها تأمل بیشتری کرده و نقطه نظرات خود را مطرح کرده ام. در این راستا لازم است موکداً به دو نکته اشاره نمایم: نخست اینکه، انتخاب این آثار به هیچ عنوان به این معنی نیست که این آثار دارای ایراد هستند بلکه بر عکس، این آثار از شهرت و غنای بیشتری برخوردار بوده و اساساً نقد بر مطالب و آثاری شایسته تر است که شایستگی بیشتری را برای نقد داشته باشند. دوم اینکه، طبیعتاً بر این باور نیستم که نقدِ صورت گرفته، بدون ایراد است. هدف، ایجاد بستری برای تضارب آراء بوده و حداقل فایده ای که بر این مقال میتواند بار گردد این است که خوانندۀ محترم حتی اگر از این نقد قانع نگردد و نظرش بر خلاف آن و در راستای مطلب نقد شده، باشد، باز هم تحصیل حاصل بوده و این امر باعث تعمّق در مطالب خواهد شد. خاطر نشان می گردد; در پاره ای از این نقدها، بیش از این که هدف اصلی، نقد مطلب مندرج در آثار مربوطه باشد، هدف، به چالش کشیدن قانون و مادۀ قانونی مربوطه و ذکر ایرادات آن و نیز پردازش بیشتر در خصوص مطلب بوده است.