1- پارلمان تك مجلسي و دومجلسي؛ جهات توجيهي و مطالعه انتقادي
2- پارلمان
3- ساختار و ويژگي هاي نظام هاي تقنيني تك مجلسي
4- جهات توجيهي و انتقادي نظام هاي تقنيني دومجلسي
5- شاخص هاي شكلي و ماهوي تعيين كننده ساختار پارلمان
6- شاخص هاي ماهوي
7- شاخص هاي اشكال دولت در تعيين تك مجلسي يا دومجلسي بودن نظام تقنيني
8- مطالعه تطبيقي پارلمان تك مجلسي و دومجلسي
9- پارلمان هاي تك مجلسي
10- پارلمان هاي دومجلسي
11-پارلمان هاي دومجلسي در برخي كشورها
12- الزامات و اصلاحات ساختار تقنيني ايران
13- تحليل چارچوب نظري الگوي تك مجلسي در ايران و اصلاحات ضروري
14- نظام قانون گذاري دومجلسي؛ چالش ها و امكان ها
15- الگوي نظام تقنيني دومجلسي در ايران
مشروعیت دولتها بر اساس حق تعیین سرنوشت با خودمختاری انسان است و البته در نظامهای حقوقی– سیاسی مدرن، پارلمان تجلّی حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خویش محسوب میگردد. شکل و ساختار نظام تقنینی علاوه بر آثار و پیامدهایی که با خود دارد بر ماهیت قوانین تأثیر بسزایی خواهد داشت. دومجلسی یا تکمجلسی بودن نظام تقنینی علاوه بر تأثیر بر روند قانونگذاری، بر مؤلفههای دیگری همچون نظارت و توازن قوا، کارآمدی کلیت نظام حقوقی، برقراری عدالت و میزان مشارکت شهروندان در امر قانونگذاری و حفظ منافع و حقوق اقلیتها اثر دارد. نظامهای دومجلسی در جوامع طبقاتی از قدمت بیشتری برخوردار هستند بدین ترتیب که هر مجلس حامی منافع طبقه اجتماعی خود بود و تصمیمگیری محصول مباحثه و مناظره طبقه فرادست و فرودست جامعه و پارلمان محلی برای گفتگو جهت حل تعارضات و کشمکشهای سیاسی نیز تلقی میشد. بدین ترتیب که نه تنها پیرامون مسائل کلان اجتماعی تصمیمگیری میشد، بلکه از بروز شورشهای خیابانی یا جنگهای داخلی نیز تا حدودی جلوگیری میکرد. مصداق این امر در انگلستان قرن هفدهم مشهود است و جنگهای داخلی آن زمان که توماس هابز در کتاب بهیموت[1] آن را به تصویر میکشد، گویای این کارکرد پارلمان است. شکل قانونگذاری اثر ژرفی بر ماهیت قوانین دارد و اینجاست که ترکیب و ساختار پارلمان در دموکراسی نمایندگی حائز اهمیت است. در این کتاب کارویژههای نظامهای تقنینی
تکمجلسی و دومجلسی و محاسن و معایب هر یک از آنان بررسی خواهد شد. پس از درآمد، پیدایش و تغییرات اشکال پارلمان به مثابه مدخل بحث آمده است.
ویژگیهای نظام تکمجلسی و متعاقب آن نظام دومجلسی مورد بررسی قرار گرفته و به جهات توجیهی هر یک نیز به تفصیل پرداخته شده است. همچنین اشاره به نظرات مختلف اندیشمندان این حوزه نسبت به هر دو سیستم، رویکردی انتقادی به این مطالعه بخشیده است. قابل ذکر است پارلمانهای دو مجلسی در کشورهای فدرال به منظور صیانت از حقوق سرزمینی دول متحد و یکپارچگی آنان تشکیل شده، به گونهای که یک مجلس حامی منافع ایالات و مجلس دیگر حافظ اتحاد ملت است. در این مدل مجالس تقنینی کارکردهایی بیش از امر قانونگذاری ایفا میکردند که مشمول وظایف فرا قوهای است. شایان ذکر است جان لاک در مدل تفکیک قوا[2] بر نقش برتر پارلمان تأکید میکند و آنرا قوه عالی مینامد، این اندیشه تقویت میشود که کارویژههای نظام دومجلسی فراتر از امر تقنین است و در توازن نیروهای اجتماعی نقش بیبدیلی دارد.
اما از طرفی دیگر در کشورهای تکبافت که فرآیند شکلگیری دولت- ملت سیر تاریخی خود را پشت سر گذاشته و غالباً از نظامهای مونارشی یا سلطنتی برخوردار بوده و همچنین بافت فرهنگی و اجتماعی نسبتاً متقارنی داشته و در اثر جنبشهای مدرنیته پارلمان به آنها وارد شده است، شاهد وضعیت متفاوتی هستیم. از این حیث که نظام دومجلسی نه توجیه طبقاتی دارد و نه سرزمینی، اما با این وجود، اقتباس نقش بسیار مهمی در دومجلسی شدن نظامهای حقوقی تکبافت داشته است. البته در برخی
دولت- ملتها مانند کوئینزلند (1922)، یونان (1935)، نبرسکا (1937)، نیوزلند (1951)، دانمارک (1953)، سوئد (1970)، پرتغال (1974)، ترکیه (1980)، ایسلند (1991)،
پرو (1993)، نروژ (2009)، نظام قانونگذاری دومجلسی به نظام تکمجلسی تغییر پیدا کرده است. لذا تعیین شاخصهای تعیینکننده در این حیطه حائز اهمیت است. همچنین باید در نظر داشت که کارویژههای نظام دومجلسی در ایران فقط محدود به نظام تقنینی نیست و بررسی امکانها و ظرفیتهای حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران در نقش آفرینی قوای سهگانه، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شوراهای عالی فضای مجازی و انقلاب فرهنگی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
همچنین نظریه نمایندگی از بنیانهای حقوق عمومی محسوب میشود که براساس آن مردم قدرت عمومی را به هیأت حاکم تفویض میکنند. علامه نائینی (ره) در اثر ماندگار خود (تنبیهالامه و تنزیهالمله) نظام نمایندگی را بهترین شیوه حکومت میداند که میتواند قدرت و اختیارات حکومت استبدادی را محدود کند؛ او ضمن تاکید بر استواری حکومت بر مشارکت تمام ملت، معتقد است عموم مردم حکومت را به عنوان یک امانت به وکلا (منتخبان) خود واگذار میکنند تا هدف مهم تامین مصالح عمومی محقق شود و دامنه اختیارات این نمایندگان نیز محدود و مبتنی بر مشورت با موکلان یا همان صاحبان امانت است.[3]
میتوان گفت حاکمیت محصول توافق مردم و حاکمان است. «قدرت سیاسی پدیداری پیچیده است، ریشه در تقسیمبندی حاکم و حکومت شونده دارد و بر اصل نمایندگی تکیه زده است».[4] بارزترین مصداق مفهوم نمایندگی در حقوق عمومی نهاد پارلمان است، مردم با انتخاب وکلای خویش در پارلمان اختیار وضع قواعد اجتماعی را به این نهاد تفویض میکنند. به عبارتی دیگر، پارلمان به نمایندگی از ملت به قانونگذاری مبادرت میکند. «اصطلاح پارلمان صرفاً یک مقام نمایندگی از عموم مردم نیست، بلکه یک رابطه چندوجهی میان سه نهاد اصلی سلطنت، مجلس عوام و اعیان است. اقتدار پارلمان در بریتانیا دو جنبه دارد؛ جنبه تأسیسی و جنبه تنظیمی. وجه تأسیسی ناظر بر شکلگیری دولت است...[و] وجه تنظیمی بیشتر ناظر بر مسئولیت سیاسی دولت در برابر پارلمان است».[5] اما ساختار نظامهای قانونگذاری در کشورهای مختلف متفاوت است. در برخی نظامها پارلمان متشکل از دو مجلس انتخابی (مانند فرانسه) یا یک مجلس انتخابی و یک مجلس انتصابی (مانند بریتانیا)، است. در حالیکه در بعضی نظامهای قانونگذاری پارلمان تنها یک مجلس دارد. در نظامهای پارلمانی اهمیت مجالس قانونگذاری از کارویژههای رایج آن در سایر نظامهای ریاستی و مختلط فراتر میرود.
در قانون اساسی مشروطه ایران (1285 هجری شمسی) پارلمان از دو مجلس شورای ملی و سنا تشکیل شده بود که پس از انقلاب اسلامی، قوه مقننه به صورت تکمجلسی و دورکنی(مجلس و شورای نگهبان) تغییر یافت. پيدايش مجلس بهعنوان يكي از
قواي حاكم و تاثيرگذار در كشورها، مرهون تلاشهاي بشري جهت تحقق مردمسالاری و اعمال حاكميت ملي و نظرات و آثار انديشمندانی نظير جانلاك، شارلدومنتسكيو و غیره بوده است. به نوعي كه مجلس در عصر كنوني به عنوان نهادي مهم و غير قابل انكار، مطابق با اصل تفكيك قوا به انجام وظايف خود ميپردازد. پارلمان به لحاظ ساختار ميتواند تکمجلسي يا دومجلسي باشد كه امروزه در غالب كشورها، نظام دومجلسي حاكم است.[6] ریشههای پیدایش نظامهای دومجلسی را میتوان در عصر روشنگری جست. در این دوران ایده افلاطونی که تصمیم اکثریت، ممکن است خیر مشترک را به تنهایی حاصل نکند و نخبگان که اقلیت جامعه هستند، باید در تصمیمگیریها سهیم باشند، تا حدودی رواج یافت.
به طور نمونه منتسکیو- نویسنده روحالقوانین- معتقد بود: «پارلمان دومجلسی افراطیگری را به حداقل میرساند و همچنین بر این باور بود که عدم حضور نخبگان[7]
در تصمیمگیری و اینکه آنان مانند بقیه از یک رأی برخوردار باشند، به بردگی آنان منجر میشود و اغلب تصمیمات علیه آنان خواهد بود».[8] اگرچه به نظر میرسد، نگرش وی متأثر از مجلس لردان در انگلستان باشد، اما در برخی از نظامهای دومجلسی، حضور نخبگان در مجالس دوم که به طور انتصابی نیز هستند، موجب تقویت کارکردهای تقنینی گردیده است. در نظامهای دومجلسی «مجلس اول نمودار نوجویی، تحرک و تغییر است، زیرا تصور مردم عادی جامعه را منعکس میکند که خواهان تجربیات جدید و دگرگونی در روابط اجتماعی هستند و بنابراین قوانین مصوب اینگونه مجالس از این قبیل گرایشها نشانهای فراوانی دارد. در حالی که مجلس دوم طوری ترتیب داده خواهد شد که عقل، تدبیر و مصلحت نیز در تاروپود قانون نقشی داشته باشد».[9]
از مزایای پارلمانهای دومجلسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* توسعه پلورالیسم (کثرتگرایی) و توازن قدرت عمومی در جامعه مدنی- سیاسی
* امکان تنوع سلایق در ترکیب مجالس قانونگذاری
* امکان حضور نمایندگان اقلیتها در مجالس
* تأمین خیر مشترک و قانونگذاری دقیق و کارشناسانهتر (با توجه به ضرورت تصویب لوایح و طرحها در هر دومجلس)
* نظارت پارلمانی گسترده و اثر بخشتر
در نظام حقوقی ایران با توجه به دورکنی بودن قوه مقننه[10] مصوبات مجلس شورای اسلامی بدون تأیید شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد مگر در دو موردی که اصل 93 قانون اساسی به آن اشاره نموده است. اما قبل از بازنگری قانون اساسی در سال 1368، همواره اختلاف نظر میان این دو رکن قوه مقننه موجب اختلال در امر قانونگذاری
میشد. نخستین بار بر سر تصویب قانون کار در سال 1360 اختلاف جدی میان فقهای شورای نگهبان و مجلس شورای وقت درگرفت که پس از درخواست رئیس مجلس از حضرت امام خمینی(ره)، در تاریخ 19/7/1360 بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، طی جوابیهای تصریح کردند که: «... پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی، با تصریح به موقت بودن آن، مادام که موضوع محقق است و پس از رفع موضوع، خود به خود لغو میشود، مجازند در تصویب و اجرای آن»؛ اما این مسأله کماکان ادامه داشت تا اینکه در تاریخ 17/11/1366 حضرت امام طی مرقومهای، فرمان تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را صادر فرمودند.
در متن فرمان آمده است: «گرچه به نظر این جانب پس از طى این مراحل زیر نظر کارشناسان، که در تشخیص این امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست، لکن براى غایت احتیاط، در صورتى که بین مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعى مرکب از فقهاى محترم شوراى نگهبان و حضرات حجج اسلام: خامنهاى، هاشمى رفسنجانی، اردبیلى، توسلى، موسوى خوئینىها، آقاى میرحسین موسوى و وزیر مربوط، براى تشخیص مصلحت نظام اسلامى تشکیل گردد و در صورت لزوم از کارشناسان دیگرى هم دعوت به عمل آید و پس از مشورتهاى لازم، رأى اکثریتِ اعضاى این مجمع مورد عمل قرار گیرد. حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمهاى است که گاهى غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز مىگردد. امروز جهان اسلام نظام جمهورى اسلامى ایران را تابلوى تمام نماى حل معضلات خویش مىدانند...». در بازنگری قانون اساسی، مجمع تشخیص بر اساس اصل112 قانون اساسی تشکیل گردید. براین اساس مجمع دارای اعضای ثابت و متغیری است که توسط مقام رهبری انتخاب میشوند. در مواردی که مصوبه مجلس را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام، نظر شورای نگهبان را تأمین نکند، موضوع به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع داده میشود.
طبق نظر برخی منتقدان، امروزه با توجه به عدم تأمین نظر شورای نگهبان در موارد متعددی از سوی مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام در عمل، به رکن سوم قانونگذاری تبدیل شده است و حتی در مواردی که مجمع مبادرت به تصویب قانون مینماید، صلاحیت تفسیر آن را نیز بر عهده دارد که به نظر میرسد با منطوق اصل73 قانون اساسی مغایر است. در این نوشتار ضمن تبیین ساختار حقوقی- سیاسی و بررسی رجحان نظام تک مجلسی بر دومجلسی در نظام تک بافت ایران و یا بالعکس، به ظرفیتهای نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران در پیدایش مجلس دوم پرداخته میشود. از طرفی دیگر نهادهای متعددی مبادرت به وضع قانون میکنند که نسبت مصوبات آنان با مصوبات مجلس شورای اسلامی روشن نیست. به طور نمونه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی از نظر شورای نگهبان هنجاری برتر از مصوبات مجلس است و در مواردی مصوبه مجلس به دلیل مغایرت با تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی توسط شورای نگهبان رد شده است. در بند چهاردهم سیاستهای کلی نظام قانونگذاری ابلاغی مقام معظم رهبری در تاریخ 6/7/1398 «رعایت صلاحیت ذاتی قوای سه گانه در قوانین مربوط به تشکیل نهادهایی از قبیل شوراهای عالی؛ بازنگری در قوانین موجود این نهادها؛ پیشبینی ساز و کار کارآمد قانونی لازم برای تضمین عدم مغایرت مصوبات آنها با قوانین عادی» مورد اشاره قرار گرفته است.
در این بین علاوه بر ابهام در کارآمدی نظام دومجلسی، جنبههای مجهول دیگری نیز وجود دارد که باید بدان بپردازیم. نخست اینکه آیا امکان حقوقی و فراحقوقی تبدیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به مجلس دوم قانونگذاری وجود دارد؟ اگر جواب مثبت باشد، ترکیب مناسب برای آن چیست؟ آیا باید از ترکیبی کاملاً انتخابی برخوردار باشد یا تماماً انتصابی و یا اینکه مرکب از نمایندگان انتصابی یا انتخابی باشد؟
از این منظر، جایگاه شورای نگهبان نیز با عنایت به لزوم عدم مغایرت و تطبیق مصوبات مجلس شورای اسلامی با موازین اسلامی و قانون اساسی بسیار حائز اهمیت است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. همچنین صلاحیت سایر نهادهای مقرراتگذار همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی نیز مورد واکاوی قرار خواهند گرفت.
مؤلفهها و معیارهای تعیینکننده نظام قانونگذاری در هر دولت- ملتی نیازمند بررسی متغیرهای متعددی است و نمیتوان تجویزی کلی در این زمینه داشت که نظام
تکمجلسی بهتر است یا دومجلسی. در این نوشتار معیارهای ماهوی و شکلی برای توجیه هر یک از نظامهای قانونگذاری مبتنی بر مطالعات تجربی مزبور ارائه شده است.
یافتههای تحقیق نشان میدهد عوامل شکلی همچون بافت دولت- ملت، تنوع فرهنگی و پراکندگی اقلیتها در پیدایش نظامهای تکمجلسی و دومجلسی موثر هستند. در ایران با توجه به شکل دولت- ملت که تک بافت (بسیط) پیچیده است و همزیستی مشترک اقلیتهای مختلف در ادوار تاریخی ایران زمین و زندگی مسالمتآمیز فرهنگهای مختلف درکنار یکدیگر به انضمام عوامل و معیارهای ماهوی، همچون موضوع هزینه و اقتصادی بودن، مسئولیتپذیری قانونگذاران، ثبات تقنینی و پاسخگویی، نظام تکمجلسی مفیدتر و کارآمدتر به نظر میرسد که البته با انجام اصلاحات ساختاری همچون ایجاد بدیل مجلس دوم، وتوی رئیسجمهور و قاعده اکثریت متقارن جهت مشارکت بیشتر اقلیتها و نمایندگان فرهنگهای مختلف میتوان از مزایای مجلس دوم نیز بهرهمند شد. اگرچه این نظریه به معنای رد امکان نظام دومجلسی به طور کامل نیست. اما از سویی، مجلس دوم میتواند در برقراری توازن قدرت میان کنشگران محافظهگرا و تحولخواه، نقشی فراتر از امر قانونگذاری ایفا کند و علاوه بر کارویژه تعادل و نظارت قوا، به موازنه تعارضات سیاسی طبقات اجتماعی و کنشگران سیاسی نیز سامان بخشد.
یکی از اهداف اصلی نگارش این کتاب، که بخشی از آن برگرفته از رساله دکتری اینجانب با عنوان «امکانسنجی ایجاد نظام دومجلسی با تاکید بر ظرفیتهای حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران» میباشد و البته تغییراتی نسبت به مفاد آن اعمال و رویکردهای تطبیقی نیز به آن الحاق گردیده؛ بررسی امکان یا امتناع برقراری نظام دومجلسی در ساختار حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران و بیان مزایا و چالشهای تحقق آن در جهت تعالی و پویایی بیشتر امر قانونگذاری است و شیوه آن مبتنی بر روش
تحلیلی- توصیفی است که با گردآوری منابع کتابخانهای و همچنین دستاوردهای ناشی از مطالعه پیمایشی به صورت پرسشنامههای باز و بسته صورت پذیرفته است. (رساله مذکور در تاریخ 8/2/1399 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، با اخذ نمره کامل
و درجه عالی مورد دفاع قرار گرفته است.)
یافتههای نهایی این نوشتار با در نظر داشتن شاخصهای تعیینکننده در دو بخش اصلاح نظام ساختاری تکمجلسی و امکان ایجاد مجلس دوم در قالب دو الگوی نظام دومجلسی متقارن و الگوی توازن محافظهگرایی و تحولخواهی ارائه شده است. از اینرو، سعی خواهد شد که پس از بررسی در نظامهای حقوقی مختلف و کنکاش در جنبههای متعدد قانون اساسی و نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی و با در نظر گرفتن سایر مؤلفههای مؤثر، الگویی مناسب برای اصلاح ساختار نظام تقنینی کشور ارائه شود. نقش احزاب نیز حلقه مفقوده بحث خواهد بود که سعی خواهد شد سازکارهایی برای تقویت تحزبگرایی در نظام دومجلسی پیشنهاد شود.
در این پژوهش کاربردی که از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه عمیق با متخصصان موضوع، از جمله برخی استادان حقوق و علوم سیاسی، قضات و وکلای دادگستری، نایب رئیسان مجلس شورای اسلامی، رؤسای کمیسیونها و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعضای شورای نگهبان و اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و اعضای شورایعالی فضای مجازی، رؤسای کمیسیونها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، معاونین پیشین نظارت و قوانین مجلس شورای اسلامی، وزرا، معاونین پارلمانی دستگاههای اجرایی، معاون دیوان عدالت اداری و همچنین برخی دیگر از مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران مصاحبه صورت گرفته است. علاوه بر این مصاحبهها سعی شد با تهیه پرسشنامه و تحلیل کمّی دادهها از طریق نرمافزار SPSS [11]در حوزه داخلی و اصلاحات پارلمانی در ایران تلاشی میدانی نیز صورت پذیرد.
این کتاب مشتمل بر چهار فصل است که پس از درآمد تحقیق، فصل نخست به بررسی و تبیین مفاهیم کلی و تشریح مبانی بحث اختصاص یافته است. در این فصل به مفهوم پارلمان و سیر تاریخی پیدایش آن پرداخته شده و همچنین جهات توجیهی و انتقادی نظامهای تکمجلسی و دومجلسی در این فصل بررسی شده است. هزینه کمتر، جلوگیری از موازیکاری، سرعت در تصمیمگیری و مسئولیتپذیری از مزایای
نظامهای قانونگذاری تکمجلسی و فقدان نظارت و تعادل، عدم تکثرگرایی و حفظ حقوق اقلیت از معایب آن به شمار میرود که البته بدیلهایی برای رفع کاستیهای آن نیز بیان میشود. از طرفی دیگر محاسن و معایب نظامهای دومجلسی در این فصل مورد توجه قرار گرفته است و همچنین انواع مجالس دوم نیز ذکر شده است. شاخصهای شکلی و ماهوی تعیین کننده ساختار نظام تقنینی در فصل دوم مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل پس از بررسی اجمالی بیش از 30 نظام قانونگذاری، شاخصهای ماهوی نمایندگی و پاسخگویی، ثبات قانون، مسئولیتپذیری قانونگذاران، اقتدار
قوه مقننه و کارآیی و اقتصادی بودن کشف گردیده است که در کنار استانداردهای شکلی همچون شکل دولت- ملت، تنوع فرهنگی و اقلیتها در طراحی ساختار تکمجلسی یا دومجلسی قرار میگیرد. فصل سوم به مطالعه مختصری در باب پارلمان در نظامهای حقوقی مختلف اختصاص یافته است. در این بخش نظامهای تکمجلسی و دومجلسی برای نمونه و همچنین علل پیدایش پارلمان تکمجلسی یا دومجلسی ذکر شده است و برخی از کشورهایی که در طول قرن بیستم تاکنون از نظام دومجلسی به تکمجلسی عزیمت نمودهاند مورد توجه قرارگرفتهاند و در فصل چهارم بر اساس دادههای فصول قبل و معیارهای تبیین شده در دو بخش به ارائه الگوی تقنینی پرداختهایم. برای حفظ نظام تکمجلسی، ابتدا اصلاحات فوری (کوتاه مدت) و سپس اصلاحات ساختاری نیازمند بازنگری قانون اساسی پیشنهاد شده است. همچنین در صورت لزوم عزیمت به نظام دومجلسی نیز پیشنهاداتی ارائه گردیده است. الگوی محافظهگرایانه که تجمیع نهادهایی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بهعنوان بخش انتصابی و شورای عالی استانها و نمایندگان اقلیتها
بهعنوان بخش انتخابی مجلس دوم است. اما در تجمیع توازن محافظه گرایی و تحولخواهی، شورای نگهبان نیز در مجلس دوم علاوه بر نهادهای فوق حضور خواهد داشت. در این مدل پیشنهادی، اعضای شوراهای فقهی و حقوقی مجلس دوم که پیشتر عضو شورای نگهبان بودهاند حق وتوی تعلیقی مصوبات مجلس اول را خواهند داشت. همچنین در تمامی فصول به تحلیل دادههای پرسشنامهها پرداخته و با ترسیم نمودار، دادهها را به نمایش گذاردهایم و در نهایت، یافتههای تحقیق در قسمت پایانی ارائه شده است.