اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۵۸۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۹۶۳







سیاست جنایی تقنینی ایران در تعامل و تقابل با اسناد بین المللی

دسته بندی: علوم جنايي - عدالت كيفري و سياست جنايي

شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۲۵۹۱۹۸

سال چاپ:۱۴۰۲/۰۷/۰۵

۴۱۲ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱
قیمت کتاب الکترونیک: ۲۹۰۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۲۶۱۰۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- واكاوي جذب و ادغام هنجارهاي بين المللي در سياست جنايي تقنيني ايران
2- بزه انگاري هنجارهاي بين المللي حقوق بشري
3- بزه انگاري هنجارهاي بين المللي غير حقوق بشري
4- بزه‌انگاري در زمينۀ فساد و سلامت اداري در سياست جنايي تقنيني ايران
5- بزهانگاري در پرتو اسناد بينالمللي در مقابله با جرايم سايبري
6- موانع جذب و ادغام هنجارهاي بين¬المللي در سياست جنايي تقنيني ايران
7- موانع سياسي و حقوقي جذب و ادغام هنجارهاي بين¬المللي در سياست جنايي تقنيني ايران

تردیدی نیست که ویژگی­های جرایم سنتی و داخلی با جرایم با ماهیت بین‌المللی و فراملی متفاوت است. جرایم داخلی در تمام ابعاد خود در صلاحیت حقوق کیفری و قوانین و مقررات داخلی کشورها می­باشد. درحالی که جنایات بین‌المللی (در مفهوم خاص و مضیّق خود در بستر حقوق کیفری بین­المللی؛ جرایم علیه بشریت، نسل­کشی، جرایم جنگی و جرم تجاوز)، بعنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین­المللی، از طریق دیوان کیفری بین‌المللی و با هدف جلوگیری از بی کیفرمانی عاملان نقض حقوق بشر و اعمال عدالت کیفری بین­المللی و در پرتو اصول مقرر در اساسنامه رم، مورد تعقیب و رسیدگی قرار می­گیرند.


جرایم فراملی و جهانی­شده نیز که به­طور سازمان­یافته، با ساختار جهانی و بویژه تحت تأثیر توسعۀ فن­آوری اطلاعاتی و ارتباطاتی ارتکاب یافته، کرامت و ارزش های انسانی، صلح، امنیت و نظم بین­المللی را مورد تهدید قرار داده است و از این رهگذر، موجبات جهانی‌شدن حقوق کیفری را فراهم کرده­اند. رشد و توسعۀ فرایند جهانی‌شدن[1] و تحولات ناشی از آن در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، آثار مختلف و متعدد خود از جمله تغییر و تحول در روش‌های ارتکاب جرم و نیز بروز و ظهور اشکال نوین بزهکاری را نمایان کرده است. جهانی شدن بزهکاری از جمله قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، قاچاق مهاجران، قاچاق اشیاء تاریخی و فرهنگی و... و ارتباط این جرایم با سایر جرایم فراملی از جمله پولشویی و فساد، با آشکار نمودن نمودن ضعف سازوکارهای تقنینی و حمایتی داخلی در مقابله با این ­جرایم، پاسخ کیفری و جرم‌انگاری آن‌ها در هر دو عرصۀ داخلی و بین‌المللی را متحوّل کرده است.


جهانی ­شدن جرم[2]، هم‌گام با رشد و توسعۀ فرایند جهانی‌شدن و به دلیل نقض نظم، امنیت، صلح و رفاه بین‌المللی، حقوق کیفری و سازوکارهای سنّتی آن را به سمت جهانی‌شدن سوق داده ‌است. ضرورت تحول پاسخ‌های کیفری در روند جهانی­شدن حقوق بویژه در حوزه‌های مرتبط با نقض هنجارهای حقوق بشری، معاهدات[3]، اسناد و کنوانسیون‌های بین‌المللی و هماهنگ‌سازی نظام‌های کیفری ملی در پرتو یک سلسله اصول مشترک[4] مورد توجه قرار گرفته‌است. مراد از هماهنگ­سازی این است که مقررات ملی (داخلیِ) دولت­ها نسبت به یکدیگر متفاوت باقی می­مانند، اما تلاش می­شود این­ مقررات آن­گونه به­هم نزدیک شوند که باهم سازگار شوند.[5] این ­سازگاری میان مقررات ملی در پرتو اصول هماهنگ بین­المللی با هدف افزایش هزینه­های ارتکاب این ­جرایم، نا امن نمودن کلیۀ کشورها در ارتکاب آن­ها و پیشگیری از بی­کیفرمانی بزهکاران، بیش ­از­ پیش ضرورت و اهمیت یافته­است[6].


بستر ارتکاب جرایم فراملی، یک کشور خاص نیست و ممکن است چندین کشور بطور مستقیم محل تولد، رشد و مقصد این جرایم قرار گیرند و سایر کشورها در سراسر جهان نیز بطور غیرمستقیم تحت تأثیر آثار منفی برآمده از این جرایم باشند. «امروزه با جهانی ­شدن اقتصاد، فرهنگ و سیاست و کمرنگ شدن مرزهای سیاسی میان کشورها مانند کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا ، اتحادیۀ عرب و اتحادیۀ آفریقا، شاهد جهانی شدن بعضی مظاهر بزهکاری هستیم که عمدتاً جنبه مالی-اقتصادی-سیاسی دارند و توسط مرتکبان چند ملیتی و به طور سازمان­یافته یا در قالب گروه­های ساختارمند جنایی ارتکاب می­یابند.[7] ماهیت پیچیده، فرامرزی و سازمان­یافته این جرایم، ضرورت اتخاذ راهکارهای فراملیِ متناسب با مختصات این جرایم در کنترل و ر مقابله با آنها را روشن­تر کرده است.


حقوق کیفری کشورها با توجه به توسعۀ جهانی‌شدن در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و حقوق بشر و تحت تأثیر جهانی‌شدن برخی از ارزش­ها و جرایم علیه آنها، چند ملیتی­شدن مرتکبان و بزهدیدگان، سازمان­یافتگی ارتکاب جرایم و افزایش گروه­های سازمان­یافته جنایی و با بهره­گیری از نتایج حاصل از مطالعات تطبیقی حقوق کیفری، به سمت هم­گرایی و نزدیک­شدن به هم متحول می­شوند.[8] اسناد و کنوانسیون­های سازمان ملل متحد در این زمینه بسیار قابل توجه هستند. زیرا مبارزه کارآمد و اثربخش با جرایم فراملی که دارای ساختار جهانی، متفاوت و پیچیده هستند، منجر به جهانی‌شدن مفاهیم و اصول حقوق کیفری در تعامل با اسناد بین­المللی و حقوق بین­المللی کیفری شده­اند و آثار این تحول در حوزه­های مختلف حقوق کیفری مشهود است.[9]


 به­طوری­که دولت­ها در بستر مقتضیات بین‌المللی ناگزیر از نزدیک­سازی و هماهنگ­سازی نظام­های کیفری ملی در گذر از الحاق به اسناد و کنوانسیون­های بین‌المللی و تصویب آن­ها در حقوق داخلی شده­اند[10]. تحولات مفهوم جرم‌انگاری در حقوق کیفری ملی در بستر جهانی‌شدن جرم، از مهم­ترین نتایج تصویب کنوانسیون­های بین­المللی بویژه اسناد الزام­آور در سطح ملی و فراملی بوده است. بعبارت دیگر، لزوم اتخاذ یک سیاست جنایی بین‌المللی[11] مؤثر در پیشگیری و مبارزه علیه این ­جرایم، دولت‌ها را ناگزیر به الحاق و تصویب اسناد بین‌المللی نموده­است. این ­اسناد که رسالت عمدۀ آن‌ها هماهنگ‌سازی و نزدیک­کردن هرچه بیشتر نظام­های حقوقی ملی است، می‌تواند در ارائه راهکارهای حقوقی مناسب در حل و فصل هماهنگ مسائل جدید دولت‌ها، پر کردن خلأ‌های احتمالی در حقوق داخلی و در نهایت ایجاد یک سیاست جنایی بین‌المللی در مقابله با اعمال مقرر در اسناد بین‌المللی تأثیر‌گذار باشد.[12] تصویب اسناد و کنوانسیون­های بین­المللی الزام­آور و تأثیر آن در جذب و ادغام اعمال مقرر در اسناد مذکور در نظام­های کیفری داخلی[13] با هدف هماهنگ­سازی و نزدیک­کردن سیاست جنایی[14] تقنینی ملی و رفع خلأ­های داخلی در مقابله با جرایم فراملی، منجر به تحولات نظام های کیفری ملی در حوزۀ سیاست­گذاری و قانون­گذاری شده­است[15].


اما به­رغم این ضرورت، دولت­ها در جریان جذب و ادغام اعمال مقرر در اسناد بین‌المللی در نظام کیفری داخلی دارای رویۀ واحدی نبوده و از چند حالت پیروی می­کنند:


۱-حالت اول، حالتی است که در آن، هنجار بین‌المللی مورد نظر سند بین‌المللی مستقیماً وارد قوانین و مقررات داخلی شده و فقط ضمانت اجرای کیفری یا غیرکیفری که طبق آن سند، الزام به مقرر نمودن آن وجود دارد را باتوجه به اصول حقوقی و قوانین داخلی در قبال نقض هنجار مورد نظر پیش بینی و اضافه می­شود.


۲-حالت دوم حالتی است که در آن، هنجار بین‌المللی موضوع کنوانسیون مبتنی بر ارزش­ها و ایدئولوژی­های داخلی در قوانین و مقررات داخلی جرم­انگاری می­شود که؛


الف- در مواردی نوع جرم­انگاری و کیفرگذاری طوری است که در گذر از فیلترها و اصول حقوقی داخلی، ممکن است آن را متفاوت از سند بین‌المللی قرار دهد. تا جایی که حتی در تناقض با هنجار مورد نظر سند بین‌المللی قرار گیرد. در این میان رویکرد قانونگذار ایران در مواردی که در مقام جرم­انگاری و کیفرگذاری قواعد و مقررات و رفتارهای مقرر در اسناد بین‌المللی، آنها را در قالب عناوین فقهی مثل محاربه و افساد فی­الارض در قوانین داخلی مورد تصویب قرار می­دهد، قابل توجه است.


در این زمینه می­توان به تبصره ۳ ماده 742 ق.م.ا 1375 (ماده 14 قانون جرایم رایانه­ای) اشاره کرد. این ماده تحت عنوان کلی جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی؛ انتشار، توزیع یا معامله یا تولید یا ذخیره یا نگهداری به قصد تجارت یا افساد، محتویات مستهجن و مبتذل را جرم­انگاری نموده است، درحالی که ماده ۹ کنوانسیون بوداپست بطور خاص­تری به حوزه جرایم مرتبط با هرزه­نگاری کودکان، تنظیم شده است. صرفنظر از توسعه­ی حوزه جرم­انگاری مورد نظر کنوانسیون بوداپست در قانون جرایم رایانه­ای، شاهد واکنشی سه گانه در جرم­انگاری این رفتار هستیم. زیرا از یک­سو ماده 742 قانون فوق، در راستای مفاد ماده ۹ کنوانسیون، به جرم انگاری و کیفرانگاری، مجازات حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی مقرر[16] یا هر دو مجازات را برای رفتار موضوع این ماده مقرر نموده و از سوی دیگر حداکثر هر دو مجازات مقرر در این ماده را در صورتی که مرتکب، اعمال مذکور در این ماده را حرفة خود قرار داده باشد یا به طور سازمان­یافته مرتکب شود، مقرر نموده است. در کنار این دو واکنش، مقنن واکنش دیگری نیز دارد؛ در تبصره 3 ماده 742 صراحتاً مقرر نموده است که چنانچه مرتکب، اعمال مذکور در این ماده را حرفة خود قرار داده باشد یا به طور سازمان­یافته مرتکب شود چنانچه مفسد فی­الارض شناخته نشود، به حداکثر هر دو مجازات مقرر در این ماده محکوم خواهد شد که طبق آن، افساد فی­الارض بودن رفتار ارتکابی منجر به خروج رفتار مذکور از دایرۀ این جرم شده و با کیفر مقرر برای این عنوان مجازات خواهد شد. در حال حاضر، عنصر قانونی جرم افساد فی­الارض ماده 286 قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ است[17] که در صورت احراز شرایط این ماده با یک کیفر حدی و شرایط حاکم بر آن و نه بعنوان یک جرم فراملی و در محدوده قواعد و مقررات حاکم بر آن روبه­رو خواهد شد.


نکته قابل توجه، اضافه کردن بحث افساد فی­الارض بعنوان یک بحثی فقهی در روند جرم­انگاری رفتار مورد نظر کنوانسیون بوداپست می­باشد که صرفنظر از اختلاف نظرات فقهی پیرامون حد بودن یا نبودن آن در کنار محاربه از یک­ سو[18] و ابهامات موجود در ماده 286 در خصوص احراز این رفتار یعنی «بطور گسترده»، «اخلال شدید»، «عمده» و «در سطح وسیع» با کیفر حدی و قواعد و مقررات حاکم بر آن، امری قابل توجه و نیازمند واکاوی در فرایند جذب و ادغام قواعد و مقررات اسناد بین‌المللی در قوانین و مقررات داخلی و تبعات آن است. آیا اصولاً با این نحوۀ جرم­انگاری اهداف مورد نظر کنوانسیون­های بین­المللی در بستر مقتضیات ملی و بین­المللی تأمین خواهد شد؟ و نیز اینکه این فرایند تقنینی، مبیّن کدام رویکرد حقوق کیفری ملی به اسناد بین‌المللی در مقابله با بزهکاری فراملی در بستر جهانی‌شدن حقوق کیفری است؟


زیرا این نحوۀ جرم­انگاری، گویی تمام آثار ناشی از تصویب قوانین و مقررات بر اساس اسناد و کنوانسیون­های مذکور را بی­اثر کرده و آن را در همان قالب رایج در قوانین داخلی قرار می­دهد. زیرا قانونگذار صرفنظر از امضاء، الحاق و تصویب کنوانسیون­های بین‌المللی و یا تأثیرپذیری از قواعد و مقررات آن­ها در حقوق داخلی، با یک عبارت می­رساند که در صورت انطباق رفتار با افساد فی­الارض بعنوان یک مفهوم شرعی و در قالب یک رفتار مستوجب کیفر حد، دیگر قانون و سند بین‌المللی موضوع یا منبع آن بلااثر بوده و طبق سایر قوانین و مقررات داخلی یعنی قوانین حاکم بر جرایم مستوجب حد، مورد رسیدگی قرار می­گیرد. امری که در خصوص اسناد بین­المللی الزام­آور[19] پیچیده­تر بوده و ممکن است با آثار و نتایجی ازجمله نقض تعهدات بین‌المللی در قبال آن­ها همراه باشد.


ب- حالت دیگر که در دو قسمت قابل تقسیم است. مورد اول که طبق آن، عنوان هنجار مورد نظر سند بین‌المللی در روند جذب و ادغام در حقوق داخلی چنان با تغییراتی وارد قوانین و مقررات داخلی می­شود که نه تنها مقصود سند بین‌المللی را تأمین نمی­کند بلکه با توجه به تعاریف قانونگذار در قانون مربوطه، دیگر حتی همان قواعد و مقررات و یا هنجار مورد نظر سند با اهداف مشخص خود نیز محسوب نمی­شود. این امر در خصوص جرم پولشویی در قانون مبارزه با پولشویی مصوب 02/11/1386 (قبل از اصلاحات مصوب 03/07/1397) ملموس است. زیرا، هرچند قانونگذار عنوان جرم پولشویی را از کنوانسیون مریدا اخذ کرد و قانون مبارزه با پولشویی نیز در راستای عمل به تعهدات و تکالیف جمهوری اسلامی ایران در برابر الحاق به کنوانسیون مبارزه با فساد تصویب شد، اما در قانون مبارزه با پولشویی این جرم به گونه­ای تعریف و جرم­انگاری شده بود که نه تنها هدف مورد نظر کنوانسیون مریدا در مبارزه با سایر مفاسد را تأمین نمی­کرد بلکه با یک شکل و تعریف جدید و مبهم، با نوع مشابه خود در کنوانسیون هم­خوانی چندانی نداشت. بعنوان مثال، مباحث مربوط به «تخمیس[20]» و گنجاندن ماده 1 در قانون مبارزه با پولشویی مصوب 1386[21] در زمان تصویب این قانون و در تعریف جرم پولشویی قابل توجه است.


زیرا به رغم حاکم بودن اصل برائت در موارد شک و تردید، در اسناد و کنوانسیون­های بین‌المللی متعددی که جرم­انگاری جرایم جرایم جهانی را مورد توجه قرار داده­اند، از دولت­های عضو معاهدات خواسته شده برای نمونه، در اموالی که مظنون به درآمدهای ناشی از جرم هستند، اماره مجرمیت را ملاک بررسی و تحقیق قرار داده و اصل برائت را مانع ورود به تحقیق و بازپرسی از افراد مورد سوءظن ندانند[22]. در این خصوص می­توان به بند ۷ ماده ۵ كنوانسيون وين مصوب ۱۹۸۸ یا بند ۷ ماده 12 کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه جنایات سازمان یافته فراملی ( کنوانسیون پالرمو مصوب ۲۰۰۰) اشاره کرد که بر امکان اولویت اماره مجرمیت بر اصل برائت جهت مبارزه مؤثرتر با تطهیر عواید ناشی از جرایم مواد مخدر و روانگردان و سایر جرایم سازمان یافته فراملی تأکید می­شود. همچنین، بند 8 ماده ۳۱ کنوانسیون مبارزه با فساد ذیل عنوان "مسدود­کردن، ضبط و مصادره" مقرر نموده که کشورهاى عضو مى‏توانند امکان ملزم بودن این‌که مجرم، منشاء قانونى بودن چنین عواید مورد ادعاى ناشى از جرم یا سایر اموال مشمول مصادره را نشان دهد تا حدى که چنین الزامى مطابق با اصول اساسى قانون داخلى آن و ماهیت دادرسى‏هاى قضائی یا سایر دادرسى‏ها باشد، مورد بررسى قرار دهند. این امکان بررسی بر الزام متهم به نشان دادن منشاء قانونى چنین عواید مورد ادعاى ناشى از جرم یا سایر اموال مشمول مصادره موضوع این کنوانسیون، به نوعی مبیّن کشش کنوانسیون به تحمیل بار اثبات دلیل بر متهم است و تأکید این سند بین‌المللی الزام­آور بر امکان اولویت اماره مجرمیت بر اصل برائت می­باشد. اما در قانون مبارزه با پولشويي ايران مصوب 1386، به طور ضمني بر اصل برائت تأکید و طبق ماده یک این قانون " اصل بر صحت و اصالت معاملات تجاری موضوع ماده (۲) قانون تجارت است، مگر آن كه براساس مفاد این قانون خلاف آن به اثبات برسد". محتوای این ماده، دلالت بر آن داشت كه قانون‌گذار ايران، همچنان بر ايده اصل برائت و لزوم رعايت آن حتي در جرم تطهير عواید ناشی از جرم استوار است. امری که خلاف آن تا قبل از تصویب قانون اصلاح قانون مبارزه با پولشویی 1397 و به­رغم تصویب کنوانسیون مریدا در حقوق ایران محلی از اعراب نداشت. بعبارت دیگر، «هرچند مقنن در راستای تعهدات بین­المللی و بر اساس مبانی فقهی اقدام به جرم انگاری این فرایند نموده است ولی به علل نامعلومی قانونی را تصویب نموده است که فقط از جهت شکلی و عنوان شبیه به قانون مبارزه با پولشویی است لیکن در مقایسه با قانون نمونه سازمان ملل برای مبارزه با پولشویی و قوانین مبارزه با پولشویی دیگر کشورها و حتی در مقایسه با برخی لوایح و پیش نویس های پیشنهادی، دارای محتوای بسیار ضعیفی است. این قانون به بسیاری از مسائل مورد نیاز در راستای میارزه با پولشویی اشاره ای نکرده و اگر هم اشاره نموده از مسیر اصلی آن خارج شده است. زیرا پولشویی جرمی است با شرایط ویژه و آثاری متفاوت با جرایم عادی که متأسفانه مقنن توجه لازم را به آن ننموده است»[23].


حالت دیگر در این زمینه، رویکرد انفعالی به قواعد و مقررات اسناد بین‌المللی است که حتی به رغم تصویب و یا تأثیرپذیری از اسناد مذکور همچنان بنابر دلایل مختلفی در قوانین و مقررات متأثّر از آن­ها ملاحظه می­شود. از این جهت و به­عنوان نمونه، عملکرد ایران در جرم­انگاری برخی از جرایمی که در کنوانسیون مریدا مورد تصریح قرار گرفته و بر اساس آن دولت­های عضو ملزم به جرم­انگاری آن­ها در حقوق کیفری داخلی شده­اند، قابل توجه است که حتی پس از تصویب کنوانسیون مبارزه با فساد و قانون الحاق دولت جمهورى اسلامى ایران به کنوانسیون سازمان ملل متحد براى مبارزه با فساد (20/07/1387)، نسبت به آنها منفعل بوده است. این سکوت حتی به رغم اهتمام مقنن در تصویب قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد نیز رفع نگردید و در نتیجه سیاست جنایی تقنینی ایران نسبت به آن­ها دارای خلأ تقنینی است که بحث مبارزه با فساد در برخی حوزه­ها را با ناکامی مواجه می­کند. از جمله این جرایم می­توان به عدم جرم­انگاری رشاء و ارتشاء و اختلاس اموال در بخش خصوصی موضوع مواد 21 و 22 کنوانسیون مریدا اشاره کرد.


در این زمینه همچنین، قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب 28/04/1383 نیز قابل توجه است. زیرا از آنجا که مرتکبان قاچاق انسان، در حاشیه جهانی‌شدن اقتصاد، برده­داری اقتصادی و جنسی را در قالب اشکال جدید آن احیاء و همه کشورها را به نوعی در چرخه استخدام و جذب داوطلبانه یا اجباری افراد، عبور و جابه­جایی و بالاخره عرضه آنان در کشورهای مبدأ، ترانزیت و مقصد، درگیر می­کنند، سازمان ملل متحد از جمله با تدوین و تصویب کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان­یافته فراملی، با اختصاص پروتکل اول آن به سرکوبی و پیشگیری از قاچاق اشخاص، بویژه قاچاق زنان و کودکان، دولت­های عضو را مکلّف به جرم­انگاری، پیشگیری و حمایت از بزه­دیدگان این جرم کرده است.[24]


اهمیت این سند بین‌المللی در برابر مبارزه و مقابله با این جرم فراملی به حدی بوده است که قانونگذار ایران نیز به رغم عدم تصویب کنوانسیون پالرمو و همچنین پروتکل نخست آن در زمینه مبارزه با قاچاق انسان با تأکید بر زنان و کودکان، به دلیل آثار مخرب و منفی این جرم از یک سو و خلأهای موجود در نظام کیفری داخلی و افزایش این جرم در داخل از سوی دیگر، با اقتباس از این سند بین‌المللی در سال ۱۳۸۳ و در قالب قانون مبارزه با قاچاق انسان به واکنش در برابر این رفتار مجرمانه اقدام نمود. با مداقه در قانون مزبور، مشاهده می­شود که با وجود این که این قانون تحت تأثیر پروتکل نخست کنوانسیون پالرمو تدوین شده است، واجد عملکردی غیرجامع بوده است.


درواقع، با­ وجود اینکه حقوق کیفری بین‌المللی[25] در توضیح و روشن­نمودن مقررات و مفاد اسناد بین‌المللیِ مرتبط با جرم‌انگاری اعمال مقرر در این­ اسناد، چاره ای جز تکیه‌ بر اصول و استانداردهای نظام­های حقوقی ندارد، همچنان با چالش‌هایی در این ­زمینه رو‌به‌رو است. زیرا، به رغم درک ضرورت هماهنگ‌سازی و تلاش‌های بین‌المللی در نزدیک‌سازی اصول کلی حقوق کیفری در این ­زمینه، برخی دولت‌ها، بعضاً، خود را در سطوح بالاتر و عمیق‌تر نسبت به هم‌گرایی نظام کیفری‌شان با اسناد و کنوانسیون‌های بین‌المللی، متمایل نشان نداده‌اند.


به­طور کلی باتوجه به ابهام یا پیچیدگی در رویکرد سیاست­گذاران به اسناد بین‌المللی، جایگاه واقعی این اسناد در جهت­دهی به سیاست جنایی ملی در مقابله با بزهکاری فراملی در بستر جهانی‌شدن حقوق کیفری و به­طور کلی فقدان یک رویۀ مشخص در حوزۀ تأثیرپذیری و جذب و ادغام قواعد و مقررات بین‌المللی در حقوق کیفری داخلی، سیاست جنایی تقنینی در برابر اسناد بین‌المللی را با عدم انسجام و آشفتگی روبه­رو کرده است. مهم­ترین نتیجۀ این امر، افزایش نوسانات و اتخاذ رویکردهای متفاوت به مقولۀ تأثیرپذیری و بزه‌انگاری در پرتو قواعد و مقررات اسناد بین‌المللی، آشفتگی و افسارگسیختگی سیاست جنایی تقنینی، افزایش تأثیرپذیری سلیقه­ای و گزینشی و در نهایت تولد قوانین ناکارآمد و غیرمنسجم در مقابله با مسائل جدید بین‌المللی بویژه جرایم فراملی، تحت­تأثیر نوسانات حاکم بر تصمیم­گیری سیاست­گذاران و قانون­گذاران، می­باشد.


 از این ­رو، با درنظرگرفتن ضرورت ارزیابی عملکرد دولت‌ها در کیفیت هم­سویی با اسناد بین‌المللی، پرداختن به این پرسش­ها که چرا سرعت و کیفیت هم­سویی با اسناد بین‌المللی در نظام­های کیفری ملی، متفاوت است و اصولاً هماهنگ‌سازی نظام‌های کیفری ملی در برابر اعمال مقرر در اسناد بین‌المللی با چه موانع و چالش­هایی مواجه است، جای بسی تأمل دارد.


بویژه آنکه واکاوی موانع هماهنگ‌سازی نظام‌های کیفری ملی، جایگاه بارزی در پژوهش­های انجام­شده در حوزه­ی جهانی شدن حقوق نداشته­است. پژوهش­های مرتبط در این ­­حوزه نیز متمرکز بر پیچیدگی­های جهانی­شدن و نیز موانع جهانی شدن حقوق بشر[26] بوده و از حیث پرداختن به ملاحظات سیاسی و حقوقی نظام­های کیفری داخلی در هم­سویی با اعمال مقرر در اسناد بین­المللی مورد توجه قرار نگرفته­است.


در این میان توجه به این نکته ضروری است که، با توجه به این­که جذب و ادغام قواعد و مقررات اسناد بین المللی (الزام­آور و غیر الزام­آور) در قوانین و مقررات داخلی دولت­های عضو بر اساس اصول و قوانین داخلی صورت می­گیرد، جمهوری اسلامی ایران نیز از این اصل مستثنی نبوده و اتفاقاً به دلیل اصول قانون اساسی بویژه اصل چهارم آن که "‎‎‎‎‎کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ مدنی‏، جزایی‏، مالی‏، اقتصادی‏،اداری‏، فرهنگی‏، نظامی‏، سیاسی‏ و غیر اینها باید بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ باشد. این‏ اصل‏ بر اطلاق‏ یا عموم‏ همه‏ اصول‏ قانون‏ اساسی‏ و قوانین‏ و مقررات‏ دیگرحاکم‏ است‏ و تشخیص‏ این‏ امر بر عهده‏ فقهای شورای‏ نگهبان‏ است‏" با موانع و چالش­های خاص خود در این روند رو­به­رو می­باشد.


از این­رو، ضرورت بررسی زمینه­های جایگزین­شدن جرم­انگاری نزولی (جرم­انگاری در سطح جامعه بین‌الملل از طریق تصویب کنوانسیون­های بین‌المللی بویژه اسناد الزام­­آور و جذب و ادغام توسط دولت­ها در قوانین کیفری داخلی) و چگونگی عملکرد دولت­ها بویژه جمهوری اسلامی ایران در جریان تدوین قوانین داخلی با اقتباس از کنوانسیون­های بین­المللی و لزوم اتخاذ سیاست جنایی مناسب و مؤثر بویژه در برابر جرایم فراملی مثل تطهیر عواید ناشی از جرم، جرایم سایبری، تروریسم و جرایم مرتبط با آن، جرایم علیه محیط زیست، قاچاق انسان و ... و آسیب شناسی قوانین و مقرراتی که تحت تأثیر اسناد بین‌المللی و خاصه در راستای عمل به تعهّدات بین‌المللی ناشی از الحاق و تصویب اسناد بین‌المللی و یا بر اساس مقتضیات و مصالح ملی تصویب و یا طرد شده­اند، منجر به شکل­گیری نوع خاصی از سیاست جنایی تقنینی در تعامل فعال یا منفعل با اسناد بین­المللی شده که نیازمند بررسی عمیق و موشکافانه است. بررسی و واکاوی این نوع رویکردها در سیاست جنایی تقنینی جمهوری اسلامی ایران در جذب و ادغام قواعد و مقررات اسناد بین‌المللی در حقوق داخلی، جلوه‌های فعال اسناد مذکور در قوانین و مقررات داخلی، رویکرد منفعل سیاست جنایی تقنینی به اسناد و کنوانسیون­های منبع قوانین و مقررات خاص داخلی و نیز موانع بزه‌انگاری در پرتو این اسناد در حقوق کیفری داخلی هسته اصلی این کتاب را تشکیل می­دهد. این پژوهش که بر اساس هدف بنیادی، بر اساس ماهیت داده­ها کیفی و بر اساس روش جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات نظری بوده، با روش تحلیلی­توصیفی و در گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه­ای، الکترونیکی، تحلیل محتوای اسناد بین‌المللی، قوانین و مقررات کیفری ایران، طرح­ها و لوایح و آرشیو مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی انجام شده­است.